«نایجل فاراژ»؛ ترامپ یا ماسکِ بریتانیا؟!

عصر ایران سه شنبه 07 مرداد 1404 - 09:25
 رهبر حزب رفرم، تلاش دارد سیاست‌های ترامپ را در بریتانیا پیاده کند؛ از حمله به DEI (تنوع، برابری و شمول) تا ترویج رمزارز و برندسازی‌هایی چون "داج" برای توجیه ریاضت اقتصادی

     عصر ایران؛ لیلا احمدی- گاردین در مقاله ای به قلم ساموئل ارل به پدیده «نایچل فاراژ» پرداخته و نوشته است: در میان راست‌گرایان آمریکایی، ضرب‌المثلی رایج است که می‌گوید: «سیاست از دل فرهنگ می‌جوشد»، اما این روزها در بریتانیا، چنین می‌نماید که سیاست مستقیماً از ایالات متحده سرریز می‌شود. 

                                                                ساموئل ارل نویسنده مقاله

«نایجل فراژ»؛ ترامپ یا ماسکِ بریتانیا؟!

    با صعود حزب «رفرم بریتانیا» در نظرسنجی‌ها، نایجل فاراژ (نماینده رسمی کلکتون و فرستاده غیررسمی ترامپ به خاک بریتانیا) سعی در تغییر گفت‌‌وگوی ملی دارد؛ آن‌هم با کپی‌برداریِ بی‌پرده از الگوهای آمریکایی.

  حزب رفرم در ماه‌های اخیر، کوشیده نسخه‌ای بریتانیایی از پروژه‌های جنجالی آمریکا را به راه اندازد؛ از جمله الگوبرداری از ابتکار «داج»؛ نهادی که با هدف «کارآمدسازی دولت» و به ابتکار ایلان ماسک در آمریکا شکل گرفت. 

  این حزب به سیاست‌های استخدامی مرتبط با تنوع، عدالت و شمول (DEI) تاخته و خواهان آن شده است که دولت بریتانیا همچون دولت ترامپ، از رمزارزها پشتیبانی کند و حتی ذخیره‌ای دیجیتال از بیت‌کوین در بانک انگلستان به وجود آورد. 

  بی‌راه نبود که برگزیت‌طلبانِ راست می‌گفتند: بریتانیا دیگر حتی هیولاهای خیالی‌اش را هم برپا نمی‌کند.

  نکته قابل‌توجه در حملات پیاپیِ حزب رفرم به سیاست‌های مرتبط با DEI (تنوع، عدالت و شمول) این است که اصولاً اصطلاحی با این عنوان در ساختار رسمی بریتانیا وجود ندارد. معادل بریتانیایی آن، EDI (برابری، تنوع و شمول) است و ابعاد و دامنه‌ اجرایی‌اش بسیار محدودتر از آن چیزی‌ست که حزب رفرم ادعا می‌کند.

  این حزب مدعی است  با حذف این‌گونه سیاست‌ها می‌توان سالانه تا ۷ میلیارد پوند در هزینه‌های دولت صرفه‌جویی کرد، در حالی‌ که آمار رسمی سال‌های ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۳ نشان می‌دهد مجموع هزینه‌های واقعی در این حوزه فقط ۲۷ میلیون پوند بوده است. با این حال، نایجل فاراژ همچنان اصرار دارد که چپ‌گرایان بریتانیا، «دغدغه DEI را دارند و سرمایه هنگفتی به آن اختصاص داده‌اند.»

   او پس از پیروزی حزبش در انتخابات محلی ماه مه هشدار داد که همه کارکنان حوزه‌ تنوع در شوراهایی که اکنون زیر نظر حزب رفرم اداره می‌شوند، «باید خیلی زود به‌دنبال شغل دیگری بگردند».

  تصویری که او ترسیم می‌کند – اخراج جمعی کارمندان بیدارگرا (ووک‌ها) با جعبه‌هایی در دست و استقبال مردم زحمتکش از بازگشتِ عقل سلیم – بیشتر به خیال‌پردازی سیاسی می‌ماند تا پیش‌بینی واقع‌بینانه.

بررسی اخیر روزنامه گاردین نشان می‌دهد در ده شورایی که اکنون در احاطه حزب رفرم‌اند، در مجموع کمتر از پنج موقعیت شغلیِ تمام‌وقت در حوزه‌ی برابری و تنوع وجود دارد؛ مشاغلی که صرفاً ۰.۰۰۳ درصد از بودجه این شوراها را به خود اختصاص داده‌اند.

  در دوره‌ ریاست‌جمهوری ترامپ، اداره‌ی «داج» بارها در برآورد صرفه‌جویی‌های مالیِ دولت دچار اغراق و خطاهای فاحش شد؛ به‌عنوان نمونه، در یک مورد خاص، صرفه‌جویی‌ به ارزش ۸ میلیون دلار را به‌اشتباه ۸ میلیارد دلار اعلام کردند. در همان حال، سیاست‌های DEI به شکل غیرمنصفانه‌ای مقصر همه‌چیز جلوه داده شد؛ از سقوط هواپیما در واشنگتن گرفته تا آتش‌سوزی‌های مهیب کالیفرنیا و حتی بحران تورم.

   واقعیت بسیار پیچیده‌تر است. ارزیابی منصفانه‌ مزایا و معایب سیاست‌های DEI – از تأثیر آن‌ها بر بهبود عملکرد سازمانی گرفته تا نقش‌شان در کاهش نابرابری‌های ساختاری که گاه به ساده‌سازی و نمادگرایی نیز دچار می‌شوند، هیچ نسبتی با حملات کورکورانه‌ راست‌گرایان به این سیاست‌ها ندارد.

  جمهوری‌خواهان به‌دنبال جایگزینی برای DEI نیستند. هدف اصلی‌شان همین حملات است: استفاده از DEI در قالب مترسکی برای دامن‌زدن به خشم عمومی علیه دیوان‌سالاری، جناح چپ، اقلیت‌ها و گروه‌های به‌حاشیه‌رانده‌شده. این راهبرد، بیگانه‌هراسی را برمی‌انگیزد و هم‌زمان به منافع سرمایه‌داری خدمت می‌کند؛ تلاشی برای حفظ نظم موجود در لوای فریبنده‌ی «عقل سلیم».
  
  اما چرا به‌صراحت از ایده‌های آمریکایی تقلید می‌شود، آن‌ هم در کشوری که بسیاری از راست‌گرایانش از ترامپ بیزارند؟ شاید یکی از پاسخ‌ها را بتوان در حوزه‌ی معناشناسی جُست. امیدوارند که اصطلاح «DEI» ــ مخفف «تنوع، برابری و شمول» ــ برای بریتانیایی‌هایی که دیگر از واژه‌هایی چون «تصحیح سیاسی»، «بروکراسی بروکسل» یا «بیدارگرایی» به وجد نمی‌آیند، طنین تازه‌ای داشته باشد و این اصطلاح، مهیب‌تر و تهدیدآمیزتر به گوش برسد؛ درست همان‌گونه که واژه‌ «داج» ظاهری پرطمطراق‌تر و پرزرق‌وبرق‌تر از «ریاضت اقتصادی» دارد و در عمل، چیزی جز همان سیاست دیرینه‌ تهی‌کردن شوراهای محلی از هرآن‌چه غیرضروری تلقی می‌شود نیست؛ روندی که بیش از ۱۵ سال در وست‌مینستر پی گرفته شده است.

  اما این درخششِ زبانی، کار حذف بودجه‌ها را آسان‌تر نمی‌کند. تحلیل پایگاه PoliticsHome از وضعیت ۱۰ شورای محلیِ تحت کنترل حزب رفرم نشان می‌دهد که نزدیک به ۸۰ درصد از بودجه‌ این شوراها صرف خدمات اجتماعی و مقابله با بی‌خانمانی می‌شود.

  روایت دیگری هم وجود دارد. لفاظی‌های حزب رفرم، از روند گسترده‌تری‌ حکایت دارد که می‌توان آن را «آمریکایی‌سازی جناح راستِ بریتانیا» نامید. نکته‌ قابل‌تأمل آن‌که نایجل فاراژ برای القای معنای خاص خود از مفهوم DEI، بیش از همه بر شبکه‌ی GB News تکیه کرده است؛ شبکه‌ای که به‌نوعی نسخه‌ بریتانیایی فاکس‌نیوز محسوب می‌شود و بی‌وقفه نسبت به پیامدهای منفی DEI در نهادهایی مانند سرویس سلامت ملی (NHS)، ارتش و دستگاه دولتی هشدار می‌دهد.

  در یکی از گزارش‌های اختصاصیِ GB News، یکی از سربازان ارشد بدون ذکر نام، از ساعت‌های بی‌شماری که صرف آموزش‌های آنلاینِ مربوط به تنوع، برابری و شمول (DEI) کرده‌ گلایه می‌کند و مخاطب بریتانیایی به‌روشنی درمی‌یابد که مسئله دقیقاً از چه قرار است.

  شبکه GB News به‌تازگی اعلام کرده از ماه سپتامبر، برنامه‌ای شبانه با محوریت سیاست آمریکا پخش خواهد کرد. مایکل بوکر، مدیر تحریریه این شبکه می‌گوید: «بارها دیده‌ایم تصمیمی که یک‌روز در واشنگتن‌دی‌سی گرفته می‌شود، فردایش در واشنگتنِ تاین‌اند‌ویر اثر می‌گذارد.»

 [م. «واشنگتن» نام شهری در منطقه‌ «تاین‌اند‌ویر» (Tyne and Wear) در شمال شرقی انگلستان است. جمله‌ی اصلی بازی زبانی دارد و با بهره‌گیری از اشتراک اسمی میان Washington, D.C. (پایتخت آمریکا) و Washington, Tyne and Wear (شهر کوچک بریتانیایی)، به تأثیر سیاست‌های آمریکا بر زندگی روزمره‌ی مردم بریتانیا اشاره می‌کند.]

  پل مارشال، میلیاردر بریتانیایی و مدیر صندوق سرمایه‌گذاری که از مالکان GB News است، با پروژه‌هایی چون UnHerd و «ائتلاف برای شهروندی مسئولانه»، پیوند راست‌گرایان بریتانیا و آمریکا را محکم‌تر کرده است. او سال گذشته با همراهی کن گریفین — میلیاردر آمریکایی و از بزرگ‌ترین حامیان مالی حزب جمهوری‌خواه — پس از خرید هفته‌نامه اسپکتیتور، تا آستانه خرید روزنامه تلگراف نیز پیش رفت.

  وینستون مارشال - پسر پل مارشال و نوازنده پیشین گروه مامفرد اند سانز که این روزها در آمریکا پادکستی سیاسی اجرا می‌کند-، در خلال کنفرانسی خبری در واشنگتن، از دولت ترامپ پرسید آیا حاضر است به شهروندان بریتانیایی که از محدودیت‌های آزادی بیان آسیب دیده‌اند، پناهندگی اعطا کند؟
سخنگوی ترامپ وعده داد این درخواست را بررسی کند.

  اما رابطه‌ای که این روزها میان راست‌گرایان بریتانیا و آمریکا در حال شکل‌گیری‌ست، رابطه‌ای برابر و متقابل نیست. روشن است که این پیوند از نابرابری‌های ژرف در ثروت و قدرت، رنگ باخته است. اگر ثروتِ سرشارِ بخش مالی لندن را کنار بگذاریم، بریتانیا عملاً از هر یک از ۵۰ ایالتِ ایالات متحده، فقیرتر است. تلاشی که جناح راست بریتانیا برای واردات وحشت از DEI و القای جنب‌وجوش مصنوعی با برند پرزرق‌وبرق «داج» انجام می‌دهد، بیش از آن‌که از موضع اقتدار باشد، میل به دیده‌شدن است؛ رؤیایی کودکانه از هم‌داستانی با قدرتی که دیگران را جدی نمی‌گیرد.

  سود این هم‌پیمانی برای نایجل فاراژ روشن است: کسب رضایت رئیس‌جمهوری که خود را پادشاه می‌داند و برای چاپلوسی بیش از هر فضیلتی ارزش قائل است. اما برای رأی‌دهنده‌ بریتانیایی، شعارهای توخالی است.

   فاراژ بارها مدعی شده که هدفش از حضور در سیاست، «آگاه‌کردن طبقه حاکم بریتانیا به واقعیت‌های جامعه» است. او طوری رفتار می‌کند که گویی تنها فردی‌ست که از خواست و نیاز مردم باخبر است. در یکی از ویدیوهای اخیرش در تیک‌تاک، گفت: «فکر نمی‌کنم سیاست‌مدارها و روزنامه‌نگارهای وست‌مینستر اصلاً بفهمند بیرون چه خبر است.»

   اما کافی‌ست به واژه‌هایی که انتخاب می‌کند — مثل DEI و داج — توجه کنیم، تا دریابیم خودش نیز از واقعیت جامعه‌ای که ادعای نمایندگی‌اش را دارد، بی‌خبر است.
                                                                                                          ******************
 
یادداشت مترجم: 

نایجل فاراژ کیست؟

   نایجل پل فاراژ (Nigel Paul Farage) در سال ۱۹۶۴ در کنتِ انگلستان به دنیا آمد. پیش از ورود به سیاست، در بازار بورس لندن فعالیت داشت. در سال ۱۹۹۳، از اعضای بنیان‌گذار حزب استقلال پادشاهی متحد (UKIP) بود؛ حزبی که با شعار خروج از اتحادیه اروپا و محدودسازی مهاجرت، در حاشیه سیاست بریتانیا شکل گرفت.

«نایجل فراژ»؛ ترامپ یا ماسکِ بریتانیا؟!

  فاراژ، یکی از جنجالی‌ترین چهره‌های سیاسی بریتانیا در دهه‌های اخیر است که نقش مهمی در تغییر مسیر سیاسی این کشور ایفا کرده. او با مواضع صریح، پوپولیستی و ضدمهاجرتی، از چهره‌های محوری در تحقق برگزیت (خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) بود.

  او به‌عنوان نماینده پارلمان اروپا از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۲۰ فعالیت کرد و با سخنرانی‌های تند و ساختارشکن، به یکی از مشهورترین چهره‌های ضداتحادیه‌اروپا در صحنه اروپا تبدیل شد. او چندین بار رهبری حزب UKIP را برعهده گرفت و نهایتاً پس از موفقیت در همه‌پرسیِ خروج از اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۶، از رهبری حزب استعفا داد. پس از آن، حزب جدیدی به نام حزب برگزیت (Brexit Party) بنیان‌ گذاشت که بعدها به نام رفرم یو‌کی (Reform UK) تغییر نام داد و اکنون در صدر توجهات سیاسی قرار دارد.

   مواضع سیاسی نایجل فاراژ

خروج از اتحادیه اروپا (برگزیت): مهم‌ترین موضع فاراژ، مخالفت شدید با عضویت بریتانیا در اتحادیه اروپا بود. او اتحادیه اروپا را ساختاری غیر دموکراتیک می‌دانست که استقلال بریتانیا را تهدید می‌کند.

ضدمهاجرت: فاراژ از سیاست‌های سخت‌گیرانه در قبال مهاجران، به‌ویژه مهاجران غیراروپایی دفاع می‌کند. او معتقد است که مهاجرت بی‌رویه باعث فشار بر خدمات اجتماعی، مسکن و مشاغل بریتانیایی شده است.

ملی‌گرایی اقتصادی: فاراژ با جهانی‌سازی اقتصادی مخالف است و از تقویت تولید داخلی، کاهش وابستگی به واردات و کنترل بازار کار حمایت می‌کند.

مخالفت با بیداری‌گرایی (woke culture): او منتقد جدی جریان‌های فمینیستی، جنبش‌های ضدنژادپرستی مثل Black Lives Matter و مفاهیم مدرن در باب جنسیت و هویت جنسی است.

نقد سیاست‌های اقلیمی: فاراژ سیاست‌های سبز دولت را "غیرعملی" و پرهزینه می‌داند و با قوانینی مانند ممنوعیت فروش خودروهای بنزینی تا سال ۲۰۳۰ مخالفت می‌کند.

رویکرد پوپولیستی: او با نخبگان سیاسی و رسانه‌های جریان اصلی مقابله می‌کند و خود را نماینده «مردم واقعی» در برابر «نظام فاسد» معرفی می‌کند.

احزاب رقیب نایجل فاراژ


۱. حزب کارگر (Labour Party)
حزب کارگر، به‌عنوان مهم‌ترین حزب چپ‌گرای بریتانیا، با مواضع فاراژ در تضاد جدی قرار دارد. کارگرها از مهاجرت حمایت می‌کنند، با سیاست‌های زیست‌محیطی فعالانه موافق‌اند و بر عدالت اجتماعی و اقتصادی تأکید دارند. آن‌ها در گذشته از ماندن در اتحادیه اروپا حمایت می‌کردند، اما اکنون بر «آشتی ملی» و تثبیت روابط پسابرگزیت تمرکز دارند.

۲. حزب لیبرال‌دموکرات (Liberal Democrats)
این حزب صریح‌ترین مخالف برگزیت در میان احزاب بزرگ بود و همچنان خواستار نزدیکی بیشتر به اروپا و سیاست‌های بازتر مهاجرتی و اجتماعی است. آن‌ها با سیاست‌های فاراژ در اغلب زمینه‌ها، به‌ویژه در حوزه‌های فرهنگی، جنسیتی و محیط‌زیستی مخالفت دارند.

۳. حزب سبز (Green Party)
سبزها یکی از هدف‌های اصلی حملات فاراژ هستند. آن‌ها مدافع سرسخت سیاست‌های اقلیمی، عدالت اجتماعی، حقوق اقلیت‌ها و ارزش‌های فرهنگی مدرن هستند.

۴. حزب محافظه‌کار (Conservative Party)
گرچه حزب محافظه‌کار بانی نهایی برگزیت بود، اما اکنون در رقابت مستقیم با حزب اصلاحات یو‌کی (Reform UK) قرار گرفته است. بسیاری از رای‌دهندگان محافظه‌کارِ ناراضی، جذب فاراژ شده‌اند. هر دو حزب در برخی مسائل همچون مهاجرت و سیاست‌های اقتصادی محافظه‌کارانه موضع مشترک دارند، اما فاراژ موضع شدیدتر و بی‌پرواتری دارد.

مواضع حزب حاکم (محافظه‌کاران)

حزب محافظه‌کار که از سال ۲۰۱۰ تاکنون قدرت را در دست دارد، تحت هدایت نخست‌وزیرانی چون دیوید کامرون، ترزا می، بوریس جانسون، لیز تراس و ریشی سوناک، شاهد تحولات و بحران‌های پی‌در‌پی بوده است.

کامرون همه‌پرسی برگزیت را برگزار کرد و پس از رأی مردم به خروج، استعفا داد. محافظه‌کاران اجرای برگزیت را دنبال کردند، اما به دلیل عدم هماهنگی داخلی، اجرای آن با چالش‌های زیادی همراه شد. این حزب معمولاً به سیاست‌های ریاضتی، کاهش مالیات‌ها، حمایت از کسب‌وکارهای خصوصی و کاهش هزینه‌های عمومی تمایل دارد.
  
هرچند محافظه‌کاران وعده کاهش مهاجرت داده‌اند، اما در عمل، آمار مهاجرت قانونی و پناه‌جویان افزایش یافته که موجب نارضایتی درون‌حزبی و افزایش گرایش به فاراژ شده است. دولت محافظه‌کار در ظاهر متعهد به برنامه‌های اقلیمی مانند رسیدن به انتشار صفر کربن تا ۲۰۵۰ است، اما در عمل برخی سیاست‌ها عقب‌گرد داشته و با انتقاد فعالان محیط‌زیستی مواجه شده است. تورم، افزایش بهای انرژی، بحران مسکن و فرسودگی نظام سلامت عمومی (NHS) باعث شده موقعیت حزب محافظه‌کار در میان رای‌دهندگان به شدت تضعیف شود.

 نایجل فاراژ، امروز با حزب اصلاحات یو‌کی، به تهدیدی واقعی برای ساختار سنتی سیاست بریتانیا تبدیل شده است. او در حال جذب بخشی از رای‌دهندگان محافظه‌کار ناراضی است و با گفتمان ساده‌فهم، صریح و تهاجمی، جایگاهی پوپولیستی مشابه دونالد ترامپ در آمریکا یافته است. گرچه هنوز ساختار پارلمانی بریتانیا به نفع احزاب بزرگ‌تر است، اما روند افکار عمومی نشان می‌دهد مواضع فاراژ، به‌ویژه در آستانه انتخابات آینده، اثرگذاری جدی بر سیاست داخلی بریتانیا دارد.
  
نایجل فاراژ، رهبر حزب رفرم، تلاش دارد سیاست‌های ترامپ را در بریتانیا پیاده کند؛ از حمله به DEI (تنوع، برابری و شمول) گرفته تا ترویج رمزارز و برندسازی‌هایی چون "داج" برای توجیه ریاضت اقتصادی. اصطلاحاتی مانند DEI و داج عملاً جایگزین گفتمان‌های قدیمی‌تری مثل "بیدارگرایی"، "تصحیح سیاسی" یا "بروکراسی بروکسل" شده‌اند تا مخاطب بریتانیایی را دوباره تحریک کنند، حتی اگر محتوای آن تغییری نکرده باشد.

 حزب رفرم مدعی است که حذف سیاست‌های تنوع‌محور می‌تواند میلیاردها پوند صرفه‌جویی ایجاد کند، درحالی‌که داده‌های واقعی نشان می‌دهند این صرفه‌جویی‌ها بسیار جزئی (در حد ۲۷ میلیون پوند) و نمادین هستند. فاراژ تصویری اغراق‌شده از «پاک‌سازی اداری» ارائه می‌دهد، در حالی‌که بررسی‌ها نشان داده در ۱۰ شورای تحت کنترل رفرم، کمتر از ۵ موقعیت شغلی مرتبط با برابری و تنوع وجود دارد.

جی‌بی‌نیوز (نسخه بریتانیایی فاکس‌نیوز)، نقش محوری در تبلیغ و مشروع‌سازی گفتمان ضد DEI ایفا کرده است. این شبکه به‌زودی برنامه‌هایی برای پوشش سیاست‌های آمریکایی نیز آغاز می‌کند. پل مارشال، میلیاردر بریتانیایی، با مالکیت رسانه‌هایی چون UnHerd، Spectator و تلاش برای خرید Telegraph، پل ارتباطی گسترده‌ای میان راست بریتانیا و آمریکا ایجاد کرده. پسرش وینستون نیز با پادکست‌هایی در آمریکا به این جریان پیوسته است.

نویسنده تأکید می‌کند که بریتانیا (بدون لندن) اکنون از همه‌ ایالات آمریکا فقیرتر است، اما راست‌گرایان همچنان در حال تقلید از آمریکا هستند؛ نه از موضع قدرت، بلکه از سر نیاز به تعلق و درخشیدن در نظام بزرگ‌تر.

سود این بازی برای فاراژ چیست؟

هدف، نزدیکی به ترامپ و جلب توجه او است که البته برای رأی‌دهنده‌ی بریتانیایی سودی ندارد. حمله به DEI و تبلیغ داج، بیش از آن‌که راه‌حلی ارائه کند، نوعی سیاست‌ورزی نمایشی‌ست برای تقویت شکاف‌ها و بیگانه‌هراسی.

مقاله نشان می‌دهد نایجل فراژ با بهره‌گیری از واژگان و سیاست‌های وارداتی از آمریکا، بدون توجه به واقعیت اجتماعی و اقتصادی بریتانیا در پی جلب توجه و نفوذ بیشتر است. اما این نسخه‌برداری، نیازهای مردم را تأمین نمی‌کند و ابزاری برای جلب رضایت سیاست‌مداران آمریکایی و جریان راست جهانی است.

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.