به گزارش همشهری آنلاین، دادگاه رسیدگی به پرونده قتل الهه حسیننژاد دیروز ۶ مردادماه ۱۴۰۴ در شعبه یکم دادگاه کیفری یک تهران به ریاست قاضی غلامرضا جواهری و با حضور علی القاصی رئیس کل دادگستری استان تهران، مستشاران دادگاه، نماینده دادستان، متهم، اولیای دم و وکلای دو طرف برگزار شد.
ساعت ۸ صبح ششم مرداد مقابل در ورودی دادگاه کیفری یک استان تهران، حضور ۲ زن میانسال و مادری سالخورده که با گریه و شیون به سر و صورت خود میکوبید، جلب توجه میکرد. آنها مادر و خواهران بهمن (عامل قتل الهه) بودند که با دیدن خانواده مقتول با التماس خواهان گذشت از قصاص فرزندشان بودند.
- اظهارات هولناک قاتل الهه حسیننژاد در دادگاه | الهه موقع رها شدن در بیابان زنده بود؟
- تصاویر جدید از وضعیت آشفته خانواده قاتل الهه حسین نژاد در مقابل دادگاه | التماس مادر قاتل به مادر الهه | مادر الهه به التماسها چه پاسخی داد؟
- حرفهای مهم خواهر الهه حسیننژاد پس از محاکمه قاتل | انگیزه قتل ما را عصبانی میکند | خواسته ما قصاص قاتل در ملاء عام است | در دادگاه چه گذشت؟
- نگاه معنادار پدر الهه حسین نژاد به قاتل دخترش | عکس
دقایقی از ساعت ۸ گذشته بود که خودروی حمل متهم مقابل دادگاه توقف کرد و بهمن در حالی که دستبند و پابند داشت، از خودرو پیاده شد. مادر متهم نفسنفسزنان خودش را به پسرش رساند، اما او برای اینکه با مادرش چشم در چشم نشود رویش را برگرداند و وارد سالن دادگاه شد. با ورود به دادگاه نیز خانواده مقتول با دیدن متهم بسیار برآشفته شدند که با دخالت مأموران اوضاع آرام شد.
برادر متهم با بغضی در گلو گفت: من معلول هستم. امروز از شهرستان به اینجا آمدیم تا بتوانیم مادر مقتول را ببینیم و التماسش کنیم تا از قصاص برادرم بگذرد. برادرم کشاورز بود، اما از چند سال قبل به خاطر اختلاف با همسر سابقش و همینطور اختلاف مالی با عمو و پسرعموهایم حال و روز خوبی نداشت. نمیدانم چرا او با آن قلب مهربانی که داشت دست به چنین جنایتی زده است. حالا هم روزگارمان سیاه شده، مادر ۸۰ سالهام التماسشان کرد تا از قصاص برادرم بگذرند، اما حاضر نشدند با ما حرف بزنند. حق دارند، جگرگوشه شان از دست رفته و داغدارند.
در طول جلسه دادگاه پدر و مادر الهه هر بار اسم دخترشان را میشنیدند، با ناله و گریه زار میزدند. پدر الهه وقتی متهم جزئیات قتل را تعریف میکرد، نتوانست طاقت بیاورد و از شعبه دادگاه بیرون رفت و دقایقی بعد دوباره برگشت.
مادر مقتول میگفت دخترم زحمتکش بود. او سعی میکرد همیشه مشکلات دیگران را رفع کند. دخترم میگفت میتوان بدون شرف زندگی کرد و روزی ۵۰ میلیون درآمد داشت، اما میخواهم با شرف زندگی کنم و از اسلامشهر تا تهران میروم و با ماهی ۲۰ میلیون تومان حقوق حلال زندگی میکنم. من و همسرم با نان کارگری ۳ فرزندمان را بزرگ کردیم و ۲ دختر سالم تحویل جامعه دادیم.
متهم در بخشی از اظهاراتش مدعی شد خانواده همسرش او را جادو کرده بودند. او گفت: انگار همه چیز دست به دست هم داده بود تا من مرتکب قتل شوم. یک روز قبل از ماجرا میخواستم به شهرمان برگردم در قزوین توقف کردم و دیدم لاستیک ماشینم خراب است و به ناچار راهی را که رفته بودم برگشتم.
مادر الهه گفت دخترم تازه نامزد کرده بود و قرار بود بهزودی عقد کنند.
برادر معلول الهه که با ویلچر در دادگاه حضور داشت، به خاطر جو دادگاه و بیقراری زیاد، به اتاق بغل شعبه منتقل شد.
در پایان جلسه، خانواده الهه به اتاقی برده شدند تا پس از انتقال متهم از دادگاه خارج و با او روبهرو نشوند.