به گزارش خبرآنلاین، حمیدرضا قانعی پژوهشگر فرهنگی استان فارس در این خصوص نوشته است: دیوارنگاره میدان امام حسین علیه السلام شیراز این روزها در فضای ملی و بین المللی خبرساز شده است و توجه بسیاری از کنشگران فرهنگی درون کشور و رسانه های بیرون از مرزها را به خود معطوف کرده است.
این دیوارنگاره که علی الظاهر و با توجه به سوابق طرح های اکران شده بر آن اصلا جنبه تبلیغات تجاری ندارد و اولویت را در پرداختن به کلان مسائل استانی یا ملی گذارده است در یکی دو طرح اخیر خود نیز حواشی زیادی را به همراه داشته است.
زانو زدن نتانیاهو در مقابل پادشاه ایران در دوره ساسانی که دستمایه یکی از طرح ها بود با توجه به همزمانی پیشنهاد و پذیرش آتش بس در خصوص تقابل ایران و رژیم فاسد صهیونیستی بسیار جلب توجه کرد و در بسیاری از محافل سیاسی و فرهنگی نقل مباحث و گفتگوها بود.
نفس یادآوری پیروزی تاریخی سپاهیان ایرانی بر لشکر متجاوز رومیان و زانوزدن و تحقیر شدن فرمانده و رهبر آنها در مقابل پادشاه ساسانی در بحبوحه حمله ددمنشانه رژیم صهیونیستی به ایران عزیز و تقابل و پنجه در پنجه انداختن سپاهیان حق و سربازان شیطان و تداعی شکست طاغوتیان بسیار هوشمندانه و خلاقانه بود و بیراه نیست اگر مدعی شویم که هدف پادشاهان ایرانی و باستانی ما نیز از خلق این سنگ نگاره ها چیزی جز این نبوده و نیست که این وقایع حماسی فراموش نگردد و طی قرنها ماندگار شود.
اسناد تاریخی زیادی مبنی بر سابقه دار بودن جنگ و درگیری در منطقه غرب آسیا و بین النهرین در طی قرون گذشته وجود دارد و در هیچ دوره ای این سرزمین ها رنگ و روی صلح و آرامش به خود ندیده است و در تمامی این وقایع نقش جنود شیطان، غربی ها و تجسم تام و تمام طاغوت و سپاه کفر در دوران ما یعنی صهیونیسم واضح و روشن و غیر قابل انکار است.
بیان این رخداد تاریخی به زبان هنر و زانو زدن نماد صهیونیسم در برابر یکی از پادشاهان ایرانی به خوبی به سبقه و ریشه تمدنی این نبرد اشاره می نماید و مخاطب را درگیر مسئله می نماید.
البته مخالفین نیز از جنبه های مختلف به این اثر هنری و رسانه ای می پردازند و تحلیل های متفاوتی از آن ارائه می دهند اما روایت غالب و پیش دستانه این ماجرا شکست تاریخی دشمنان ملت ایران است.
این دیوارنگاره در پرده جدید خود از تصاویر آرش کمانگیر، یکی از پادشاهان ساسانی، کریم خان زند و یک سرباز هخامنشی در کنار شهید عباس دوران ، شهدای هسته ای و برخی از شهدای سپاه و ارتش در جنگ تحمیلی 12 روزه استفاده کرده است.
حافظان سرزمین پارس عنوانی است که هنرمند برای اثر خود برگزیده است و با شعر حافظان ایرانیم در تمام دوران ها سعی کرده است به مفهوم استمرار مقاومت و پاسداری ایرانیان از سرزمین شان، طی دوران گذشته و حال بپردازد.
بهره گیری از تصویر آرش کمانگیر و سرباز هخامنشی بعنوان اسطوره جانفشانی برای میهن در این اثر بسیار جلب توجه می کند، اسطوره ها بهمثابه آینهای از ناخودآگاه جمعی ما نقش آفرینی می کنند.
اسطورهها بازتابی از خواستهها، ترسها و رؤیاهای جمعی انسانها هستند. وقتی از اسطورهها سخن میگوییم، یعنی داریم از پیوند درونی و روانی با لایههای کهن ناخودآگاه فرهنگی خود صحبت میکنیم.
اسطورهها همواره راهی بودهاند برای فهم پدیدههای پیچیده فرهنگی و اجتماعی. اما امروزه بسیاری از مفاهیم اخلاقی، هستیشناختی و دینی را نیز با زبان اسطورهای بهتر میفهمیم.
ما هنوز از اسطورهها برای «تبیین» و «الهام» استفاده میکنیم، ولو به زبان مدرن هنری و حتی در قالب قهرمانان سینما یا ادبیات.
ما فقط وارث اسطورهها نیستیم، بلکه میتوانیم آنها را بازخوانی کنیم، بازآفرینی کنیم یا حتی شکسته و نقد کنیم. در جهان امروز، نسبت ما با اسطورهها نه صرفاً تقلید، بلکه بهره مندی خلاقانه است.
اسطورهها بخشی از «ما کیستیم» را تعریف میکنند. فرهنگها و ملتها از طریق اسطورهها تاریخ خود را میفهمند، آیندهشان را تصور میکنند و به وحدت میرسند. ما با اسطورههایمان هویتسازی میکنیم، چه در سطح ملی، چه دینی و چه فردی.
نسبت ما با اسطورهها نه گذشتهگراست، نه فقط مصرفکننده؛ بلکه: ما وارث اسطورهها هستیم، اما در عین حال خالق اسطورههای نو نیز میتوانیم باشیم.
تلفیق تصاویر شهدای دفاع مقدس و شهید شاخص فارس عباس دوران با شهیدان عباسی و مینوچهر شهدای هسته ای فارس و سردار شهید ابوالفضل نیکویی و شهید مرتضی بهرامی از نیروهای پدافند ارتش در این دیوارنگاره به نوعی تداعی خلق اسطوره های ملی و میهنی و اسلامی در دفاع از وطن است.
دیوارنگاره به مثابه یک رسانه نوین در روزگار ما حافظه جمعی، تاریخی و تمدنی مخاطب را به چالش می کشد و سعی می کند روایتی از میادین فرهنگی و اجتماعی جامعه امروز ارائه نماید و مخاطب را به اندیشه و تامل بیشتر وادارد و طبیعتا در این مسیر با موفقیت ها و شکست ها و همراهی ها و عدم همراهی هایی نیز مواجه است و موافقین و مخالفینی نیز خواهد داشت، اما اصل خدشه ناپذیر آن فراهم شدن امکان گفتگوی با مردم در قالب یک اثر هنری و رسانه ای است و فارغ از کارکردهای دیگر این سازه فرهنگی می توان این رسانه را در طی دو سال فعالیت مستمر خود در حساس کردن نخبگان جامعه و فراهم کردن امکان گفتگو در جامعه موفق دانست.
حمیدرضا قانعی – پژوهشگر فرهنگی