به گزارش همشهری آنلاین، دکتر در این توییت خود به نکتهای بسیار مهم اشاره کرده که بیتوجهی به آن میتواند برای همگی ما دردسرساز باشد؛ اینکه حس میکنیم همیشه باید حالمان خوب باشد. یعنی در ذهنمان چنین تصوری شکل میگیرد که باید در تمام ساعتهای بیداری و ۷روز هفته و ۳۰روز ماه، حال خوبی داشته باشیم. داشتن چنین نگرشی چه عواقبی دارد؟ اینکه هر حال بدی را یک امر غیرطبیعی قلمداد میکنیم، و طبیعی است که چون غیرطبیعی است، باید آن را به حالت طبیعیاش برگردانیم. همین امر باعث میشود به تکاپو بیفتیم و بخواهیم با هر روشی که میشود، حال بد را از بین ببریم. حتی گاهی یقه اطرافیانمان را هم میگیریم که چرا حالشان بد است و باید سریع حالشان خوب شود و...
سرخپوستها در آموزشهای روانی خود نکته جالبی دارند. آنها معتقدند برای تغییر رفتار یکنفر باید شناخت او را تغییر بدهیم؛ به تعبیر خودمان نگرش و ادراک او را. پس ما برای مقابله با این تلاش بیهوده جهت رفع حال بد باید ابتدا ادراک خودمان را تغییر بدهیم. اما این یعنی چه؟
زندگی ترکیبی از شب و روز و سرما و گرما و خشکی و رطوبت و بیابان و جنگل و... است. اینها را شاید ما متضاد تلقی کنیم؛ اما بهواقع ترکیب اینهاست که مجموعه دنیا را شکل داده است. تصور کنید کل دنیا جنگل بود یا دریایا کوه یا بیابان؛ واقعا وحشتناک میشد و غیرقابل تحمل.
در دنیای روان نیز چنین است؛ ترکیبی از غم و شادی و اضطراب و رضایت و موفقیت و شکست و افسردگی و شادی و... است که کلیتی به نام زندگی را میسازد. تصور کنید زندگی همهاش رنج بود یا شادی یا تلاش یا... اصلا خالی از مفهوم میشد. وقتی در شناخت ما چنین تغییری نسبت به کلیت زندگی ایجاد شود، طبیعی است که از حالبدی گاهوبیگاه شاکی نخواهیم شد و آن را یک امر طبیعی خواهیم دانست که میآید و میرود و جای نگرانی ندارد و فقط باید به زمان اعتماد کرد. درنتیجه، به قول دکتر گراوندنیا، تلاش اضافهای برای رفع آن نخواهیم داشت؛ چون همین تلاش میشود باعث و بانی حالبدیهای بعدی ما.