همشهری آنلاین - گروه سیاسی: موسسه صلح کارنگی در گزارشی به نقل از رزماری کلانیک تحلیلگر سیاست خاورمیانه نوشت: تهران همچنان کارتهای متعددی در تقابل خود با آمریکا و اسرائیل در دست دارد. رزماری کلانیک (Rosemary Kelanic) مدیر برنامه خاورمیانه در اندیشکده «اولویتهای دفاع» (Defense Priorities) است، یک اندیشکده در واشنگتن که سیاست خارجی مبتنی بر خویشتنداری، دیپلماسی و تجارت آزاد را برای تضمین امنیت ایالات متحده ترویج میدهد.
بخشهایی از صحبتهای کلانیک در این مصاحبه را میخوانید:
شما اخیرا در مقالهای در نیویورک تایمز نقلقول شدهاید که حملات آمریکا به تاسیسات هستهای ایران در ماه گذشته موفقیتآمیزتر از آنچه ابتدا تصور میشد، بوده است. با این حال، شما نسبت به این ارزیابی احتیاط نشان دادید. میتوانید استدلال خود را توضیح دهید؟
ارزیابیها بر ۳ سایت اصلی متمرکز است: فوردو، نطنز و اصفهان. این سایتها مهم هستند، اما تمام برنامه هستهای ایران را دربرنمیگیرند. ایران بیش از ۲۰ سال است که اورانیوم غنیسازی میکند و تواناییهایش کاملا بومی است، یعنی سانتریفیوژها و تجهیزات حیاتی را خودش تولید میکند. ایران نسلی از دانشمندان و تکنسینهای هستهای تربیت کرده که فناوری را میشناسند و میتوانند آنچه تخریب شده را بازسازی کنند. مجموعه هستهای ایران گسترده است و شامل سایتهای متعددی فراتر از فوردو، نطنز و اصفهان است که مورد حمله قرار نگرفتهاند. تمرکز بیشازحد بر این ۳ سایت باعث میشود تصویر کلی گم شود. واقعیت این است: ایران دانش بازسازی آنچه تخریب شده را دارد و احتمالا این کار را در چند ماه انجام خواهد داد.
ارزیابی شخصی شما از وضعیت کنونی برنامه هستهای ایران، بر اساس اطلاعات موجود چیست؟
برنامه هستهای ایران با در نظر گرفتن ظرفیت پشتیبان طراحی شده تا بتواند از چنین سناریوهایی جان سالم به در ببرد. به نظر من، این برنامه تا حد زیادی پابرجا مانده است. حکومت ایران از ابتدا میدانست که اسرائیل یا آمریکا ممکن است تاسیساتش را با حملات هوایی هدف قرار دهند، همانطور که اسرائیل در سال ۱۹۸۱ راکتور هستهای عراق در اوسیراک را نابود کرد. همانطور که گفتم، سایتهای هستهای مهم دیگری وجود دارند که به نظر نمیرسد مورد حمله قرار گرفته باشند، از جمله سایتی در کلنگکوه و یک تاسیسات محرمانه غنیسازی که ایران بدون ذکر مکان اخیرا وجودش را فاش کرد آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) نیز اخیرا اذعان کرد که زنجیره نظارت بر بسیاری از مواد هستهای، از جمله سانتریفیوژها و ذخایر اورانیوم غنیشدهای که ایران از سایتهای قابل دسترس برای بازرسان آژانس خارج کرده، را از دست داده است. این مواد میتوانند در هر جایی باشند. ارزیابی من این است که وضعیت کلی برنامه هستهای ایران تقریبا مشابه قبل از حملات است: اگر ایران واقعا بخواهد، میتواند ظرف ۶ ماه تا یک سال سلاح هستهای تولید کند. اما نکته کلیدی این است که ایران دستکم ۱۵ سال است که در فاصله ۶ ماه تا یک سال از تولید سلاح هستهای قرار دارد و تاکنون تصمیم گرفته آن را تولید نکند.
در مقالهای که اواخر ژوئن در فارن افرز با همکاری جنیفر کاوانا (پژوهشگر سابق کارنگی) نوشتید، عنوان کردید: «چالش پیش روی دولت ترامپ نه شدت تهدیدهایی است که علیه برنامه هستهای ایران صادر کرده، بلکه اعتبار تضمینهایی است که میتواند به حکومت ایران ارائه دهد.» با توجه به اینکه مخالفان تهران معتقدند ایران به دلیل عدم شفافیت در برنامه هستهایاش در موقعیتی نیست که تضمینی دریافت کند، منظور شما چیست؟
منظورم این است که ایران همچنان کارتهای مهمی در دست دارد، بهویژه دانش درباره مکان و وضعیت مواد و تاسیسات هستهایاش. اگر آمریکا واقعا بخواهد مانع دستیابی ایران به بمب هستهای شود، نیاز به همکاری ایران برای بررسی وضعیت برنامهاش و برچیدن نظارتشده و قابل تایید آن دارد. اما ایران انگیزهای برای همکاری ندارد، مگر اینکه باور کند با این کار از مجازاتهای آینده در امان خواهد ماند؛ اینجاست که نیاز به تضمینها مطرح میشود. برای موفقیت دیپلماسی اجباری، آمریکا باید ۲ چیز را به ایران بگوید: اول، برنامهات را کنار بگذار، وگرنه عواقب بدی در انتظارت است. دوم، اگر برنامهات را کنار بگذاری، عواقب بدی نخواهی داشت؛ ما پس از گرفتن آنچه میخواهیم، دوباره به تو حمله نخواهیم کرد. رئیسجمهور ترامپ تهدیدهایش را باورپذیر کرده، اما برای تضمینهایش به اندازه کافی تلاش نکرده است. حالا که اسرائیل و آمریکا در میانه مذاکرات هستهای به ایران حمله کردهاند، متقاعد کردن ایران به اینکه آمریکا در آینده دوباره حمله نخواهد کرد، بسیار دشوار خواهد بود.
بسیاری معتقدند که درگیری با ایران، بهویژه دخالت آمریکا، از سوی اسرائیل تحریک شده است. شما برای اندیشکدهای کار میکنید که خویشتنداری در سیاست خارجی را ترویج میدهد. نکات اصلی شما از تصمیم دولت ترامپ برای بمباران ایران در ماه گذشته چیست؟
آنچه برای من بسیار برجسته بود، فقدان کامل توضیح منطقی از سوی دولت ترامپ درباره اینکه چرا بمباران ایران برای امنیت ملی آمریکا ضروری بود، است. برخلاف جورج دبلیو بوش که ۱۸ ماه برای متقاعد کردن مردم آمریکا برای جنگ با عراق وقت گذاشت، ترامپ حتی تلاش نکرد؛ او بدون بحث عمومی یا تایید کنگره این کار را انجام داد. استدلال بوش هم اشتباه بود، اما حداقل او استدلالی ارائه کرد. به نظر من، هیچ توجیه استراتژیکی برای این اقدام در راستای منافع آمریکا وجود نداشت. به نظر میرسد این تصمیم کاملا به خواسته اسرائیل برای نابودی ۳ سایت اصلی هستهای وابسته بود. در واقع، این عملیات از منظر منافع آمریکا زیانبار بود. ایران هرگز تهدید بزرگی برای آمریکا نبوده؛ ضعیف است (ادعای تحلیلگر) و دور. اما حالا که به آن حمله کردهایم، انگیزه بیشتری برای ترس از ما، پیگیری سلاح هستهای برای بازدارندگی و بیاعتمادی به آمریکا، به آن دادهایم.
در نهایت، درگیری بهطور ناگهانی آغاز و پایان یافت. به نظر شما چرا اینطور شد؟ چه چیزی باعث پایان ناگهانی حملات آمریکا شد؟ آیا ایران ظرفیت بازدارندگی موثری نشان داد یا دلیل دیگری وجود داشت؟ آیا درگیری از سر گرفته خواهد شد؟
برداشت من این است که ترامپ نمیخواست به ایران حمله کند، اما از سوی اسرائیل در تنگنا قرار گرفت. گزارشها نشان میدهد که ترامپ به بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل گفته بود به ایران حمله نکند، اما نتانیاهو این کار را انجام داد. این کار ترامپ را در موقعیت دشواری قرار داد: یا باید اعتراف میکرد که آمریکا از حمله اسرائیل حمایت نمیکند، که او را ضعیف نشان میداد، یا وانمود میکرد که این بخشی از برنامهاش بوده و به حمله میپیوست تا آبرویش را حفظ کند. ترامپ مسیر آسانتر را انتخاب کرد: حمله به ایران. اما او میخواست این کار سریع تمام شود و آمریکا را به جنگی دیگر در خاورمیانه نکشاند. بنابراین، در یک شب ۳ سایت اصلی فوردو، نطنز و اصفهان را که اسرائیل درخواست کمک برای آنها کرده بود، بمباران کرد و به اسرائیل گفت: «خب، خواستهات را انجام دادم، حالا جنگ را متوقف کن.» سپس ادعا کرد که حملات آمریکا موفقیتی چشمگیر داشته و سایتها «نابود شدهاند». این به این معنا نیست که برنامه هستهای ایران نابود شده - که نشده است - و شاید خود ترامپ هم این را باور ندارد. این ادعا بیشتر یک خط سیاسی است تا توصیف واقعیت. با ادعای موفقیت، او مجبور نیست دوباره با این مساله مواجه شود. سوال جالب این است که آیا و کی واقعیت او را در بر خواهد گرفت؟ بعید میدانم نتانیاهو از نتایج جنگ اسرائیل-ایران راضی باشد، چرا که نه تواناییهای هستهای ایران نابود شد و نه حکومت ایران سرنگون شد، که به نظرم هدف واقعی او بود. ممکن است اسرائیل در آینده دوباره تلاش کند، بهویژه که مقامات اسرائیلی گفتهاند اگر ایران برنامهاش را بازسازی کند، دوباره بمباران خواهند کرد. نتانیاهو احتمالا دوباره سعی خواهد کرد ترامپ را که تمایلی به این کار ندارد، تحت فشار قرار دهد. اینکه موفق شود یا نه، قابل پیشبینی نیست.