کشف بزرگ ترین نمکدان تاریخ جهان در ایران!/ دریاچه ارومیه غرق در دریای مدیریت

تابناک چهارشنبه 01 مرداد 1404 - 15:36
چرا دریاچه ارومیه، بزرگ ترین دریاچه داخلی ایران، خشک شد؟ علت یا علل اصلی این خشک شدن و تبدیل آن به نمکدان بزرگ تاریخ چه بود؟

مهدی محمدی کلاسر  *_ دوست دارم ابتدا شما هم به این سوال بیندیشید؛ اگر به جای کانون نجات یا ستاد احیای دریاچه ارومیه، ستاد امحا و نابودی آن را برپا کرده بودیم امروز چه اتفاقی را شاهد بودیم؟ شما هم فکر می‌کنید نتیجه ستاد احیا و امحا با همدیگر یکیست؟ من اینگونه فکر نمی‌کنم.

 

برای تفاوت نگاهمان دلیل دارم؛  این ماشین مدیریتی ما فقط یک دنده دارد: بودجه‌خواری. چه برای "احیاء"، چه برای "امحا" ــ فرقی نمی‌کند. راستش را بخواهی، اگر قرار بود دریاچه را نابود کنند، احتمالاً الآن حالش بهتر بود! چطور؟ خب معلوم است؛ تا جایی که می‌شد زنده‌اش نگه می‌داشتند که بهانه برای بودجه‌های بعدی در جهت امحا و نابودی داشته باشند.

 

آقای رضا رحمانی ــ که هم وزیر بوده و هم نماینده، و حالا  هم استاندار و  دبیر کارگروه نجات دریاچه هستند ــ با اطمینان می‌گوید: "دریاچه حتماً زنده می‌شود." من اما می‌گویم: وقتی "ستاد مبارزه با گرانی" توانست گرانی را مهار کند، وقتی "ستاد مهار تورم" جلوی تورم را گرفت، وقتی سند چشم‌انداز بیست‌ساله در سال ۱۴۰۴ (همین امسال!) ما را "قدرت اول منطقه" کرد، آنوقت باور می‌کنم که این "کارگروه نجات" هم دریاچه را احیا خواهد کرد!

 

چه خبر از عیسی کلانتری؟

آخر چرا نباید شک کرد؟ سابقه حرفه‌ای مدیران را که نگاه می‌کنی، دستت به شک می‌لرزد. نه، مربوط به یک دولت هم نیست؛ همیشه همین بوده. مگر آنکه معجزه‌ای رخ دهد. راستی، عیسی کلانتری ــ همان که روزی نفس‌های آخر دریاچه را می‌شمارد ــ این روزها کجاست؟ اصلاً این "ستاد احیا" چه رهاوردی داشته؟ جز برگه‌های بی‌جان گزارش و رقم‌های پوچ بودجه؟

 

این است آنچه ما از داستان تدبیرها و مدیریت ها دیده ایم. سهم مردم جای خودش. اما ما دیدیم و جهان هم دیده است که یک مدیر عاقل چه اتفاقی را در جامعه سبب می‌شود و چه سرمایه‌ای برای آن جامعه محسوب می‌شود و چه تاثیراتی دارد؟ البته عکسش را بیشتر دیده ایم و چشیده ایم.

 

دریاچه ارومیه، این نگین فیروزه‌ای آذربایجان، سال‌هاست که چون بیمار ناعلاجی بر بستر خشکی جان می‌کند. قصه فرسایش تدریجی این پهنه آبی، حکایتی تکراری است که هر سال با آمدن تابستان، فصل جدیدی به آن افزوده می‌شود. تاریخچه ما هم پر از ستادها و کارگروه‌هایی است که هر یک با بودجه‌های کلان آمدند و رفتند و دریاچه را تنها تر از پیش گذاشتند. حالا که دیگر دیر شده است.

 

چگونه می‌توان دریاچه‌ای را که خود نابودش کردیم، دوباره زنده کنیم؟ و درد بزرگ این است که این دریاچه، صرفا یک پهنه آبی خشک شده نیست، بلکه نمادی است از مدیریت های ما و شیوه های ما.

 

کجاست عیسی کلانتری که روزی قول داد دریاچه را احیا کند؟ کجا هستند آن نمایندگان که با شعار احیای دریاچه، صندلی سبز ملت را ازآن خود کردند؟ نتیجه همه آن حرف‌ها و دعواها، امروز در برابر چشمان ماست: دریاچه‌ای خشکیده در شمال غرب ایران. حالا باز هم وعده می‌دهند که دریاچه زنده خواهد شد. اما چگونه؟ با همان روش‌های پیشین؟ با همان مدیرانی که نتیجه کارشان وارونه بوده است؟

 

دریاچه برنمی گردد

 ما به شکلی عجیب به این نوع مدیریت عادت کرده‌ایم؛ مدیریتی که نه تنها مشکل را حل نمی‌کند، بلکه آن را پیچیده‌تر می‌سازد. نزدیک به سه دهه است که هر تابستان، مرگ دریاچه را نزدیک‌تر می‌بینیم و هر زمستان، امیدمان را به بازگشتش کم‌رنگ‌تر. در این سال‌ها، بسیاری آمدند، طرح‌ها نوشتند، ستادها تشکیل دادند و قول‌ها دادند، اما در نهایت، همه این تلاش‌ها در برابر دیوار بلند کم‌کاری‌ها و تعارض منافع، بی‌ثمر ماند. بارش‌های زمستانی گاه مانند مسکنی موقت، اندکی آب به رگ‌های خشکیده دریاچه تزریق می‌کنند، اما تابستان‌های سوزان، همه این دستاوردهای موقت را به باد می‌دهند.

 

ما هر زمستان خوشحال می‌شویم و هر تابستان افسوس می‌خوریم، اما این چرخه بیهوده است. باید بپذیریم که دریاچه ارومیه دیگر آن دریاچه سابق نیست و راه‌حل‌های قدیمی جوابگو نخواهد بود. اسلسا کارش تمام است. مگر معجزه طبیعت و آفرینش....

 

دریاچه ارومیه دارد می‌میرد. نه، صبر کنید ــ ما داریم آن را می‌کشیم! دریاچه ای غرق شد در تلاطم ما. سال‌هاست با همین ستادها، همین بودجه‌های کلان، همین حرف‌های پوچ و همین اداها، دور این دریاچه حلقه زده‌ایم و نفسش را بریده‌ایم. حالا که کار از کار گذشته، باز هم آمده‌اند و قول «احیای قطعی» می‌دهند. گویی تاریخ این سه دهه شکست را نمی‌بینند یا خود را به کوری زده‌اند.  

 

آقایان! دریاچه تمام شد. دیگر نیست. .  دریاچۀ ارومیه امروز به بیمار مرگ‌بستاری می‌ماند که پزشکانش نه برای نجاتش، که برای تقسیم میراثش بر بالینش گرد آمده‌اند. هر یک نسخه‌ای بی‌ثمر می‌نویسند، هر یک دارویی بی‌اثر تجویز می‌کنند، و در این میان، نفس‌های بیمار به شماره افتاده است.

 

این دریاچه اکنون تنها یک گودال نمکین نیست، بلکه گورستانی است از آرزوهای بربادرفتۀ مردمی که روزی به آبی اش و به درناهایش دل بسته بودند.

غرق در دریای مدیریت/ دریاچه ارومیه، چگونه تبدیل به نمکدان شد!

متاسفانه دریاچه همکاری نکرد!

کجایند آن مدیرانی که هر سال با ژست ناجی، بر منبر رسانه‌ها می‌نشستند و از "پیروزی نهایی" سخن می‌راندند؟ چرا امروز که دریاچه به آخر خط رسیده، صدایشان به گوش نمی‌رسد؟ یا شاید پاسخشان این است: "ما که گفتیم احیایش می‌کنیم، نگفتیم زنده‌ نگهش می‌داریم!" یعنی باش تا صبح دولتت بدمد؟

 

وعده‌های مسئولان برای نجات دریاچه، به بادهای موسمی می‌ماند که گاه و بی‌گاه می‌وزند، گرد و خاکی به پا می‌کنند، و سپس بی‌آنکه قطره‌ای باران بیاورند، ناپدید می‌شوند.

 

بعید نیست روزی آقایان بگویند: عجب طرح‌های عظیمی! عجب پژوهش‌های ژرفی! عجب بودجه‌های کلانی! ولی دریغ و افسوس که دریاچه نخواست همکاری کند و در برابر این همه عظمت، سر تسلیم فرود نیاورد!

دریاچۀ ارومیه به کاروانسرایی متروک می‌ماند که مسافرانش (مدیران و مسئولان) هر یک مدتی در آن توقف کردند، از سفره‌اش خوردند، و سپس با خیالی آسوده به راه خود ادامه دادند، بی‌آنکه حتی نگاهی به ویرانی‌های برجای‌مانده بیندازند.

 

هر چه دریاچه کوچک‌تر شد، ستادهای نجاتش بزرگ‌تر شدند. هر چه آبش کمتر شد، بودجه‌های اختصاص‌یافته به آن فربه‌تر گردید. و هر چه امید مردم کمرنگ‌تر گشت، وعده‌های مسئولان پررنگ‌تر شد.

 

شاید حقیقت این است که دریاچۀ ارومیه مدتهاست مرده است، و آنچه امروز شاهدش هستیم، تنها تشریفاتی طولانی برای خاکسپاری‌اش است. اما مسئولان، از ترس پاسخگویی، ترجیح می‌دهند همچون پزشکانی که جسد را به دستگاه‌های حمایت حیاتی وصل می‌کنند، به این نمایش پوچ ادامه دهند.

 

روزی خواهد رسید که آخرین قطره‌های آب دریاچه خشک خواهد شد و تنها کوهی از نمک بر جای خواهد ماند. آنگاه شاید تازه دریابیم که این نمک، نه بر زخم که بر شرمساری همگانی ما پاشیده شده است.

*دبیر اجتماعی تابناک 

منبع خبر "تابناک" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.