به گزارش همشهری آنلاین، دومین سریال نیما جاویدی برای شبکه نمایش خانگی است. او پیش از این سریال «آکتور» را ساخته بود که از سریالهای موفق پلتفرمهاست و در زمان انتشارش توانست نقدهای مثبت زیادی دریافت کند و حتی از شبکه آرته فرانسه هم پخش شد. در سریال جدیدش او سراغ داستانی تاریخی رفته که در سال ۱۲۵۸ میگذرد و ماجرای میرعطا، رئیس قره سوران را روایت میکند که در قلع و قمع راهزنان موفق بوده و حالا او و خانواده اش در عمارت یک شکارگاه مأمور حفاظت تاج گرانبهایی هستند که به گنج دختر شهره است. پسر کوچک او به عنوان ضامن حفاظت از گنج دختر به دربار برده میشود و حالا خانواده باید تا پای جان برای حفاظت از تاج تلاش کنند. ضمن این که انگیزه قوی هم برای میرعطا وجود دارد. او اگر از پس این مأموریت بربیاید، رئیس گارد سلطنتی خواهد شد. شکارگاه یک مینی سریال ۸ قسمتی است و با انتشار ۴ قسمت نظرات مثبتی از سوی منتقدان و مخاطبان دریافت کرده است.
نقش پررنگ زنان در سریال
در میان سریالهای این روزهای شبکه نمایش خانگی شکارگاه توانسته منتقدان را راضی کند و در رسانههای مختلف میتوان نقدهایی در باره این سریال سراغ گرفت که بیشتر آنها سریال را تحسین کرده اند. یکی از نکتههایی که در نظرات منتقدان تکرارشونده است، این است که سریال زیادهگویی نمیکند و به اندازه گره میاندازد و داستان را پیش میبرد: «نکته جالب توجه این است که در همان قسمت اول و متفاوت با دیگر آثار تلویزیونی که کشدار میشوند، سارقان برای مخاطب مشخص میشوند و اینجاست که هنر جاویدی در مقام کارگردان و سناریست دوچندان معنا پیدا میکند.» مسئله دیگری که در باره برجسته شده، اهمیت نقش زنان در داستان است. زنان قدرتمندی که پابه پای مردان مبارزه میکنند، تفنگ در درست میگیرند و در اتفاقات داستان نقش موثر دارند. حتی جاهایی در تقابل با بیعملی مردان قرار میگیرند. به یاد بیاورید سکانسی را که در آن یحیی زمانی که چپوچیها به شکارگاه حمله میکنند، در اتاق پنهان میشود و حتی نمیتواند از خواهرش دفاع کند و در برابرش همین خواهر، سیمین، همراه مادرش سلاح در دست دارد و با حمله کنندگان میجنگد. منتقدی نوشته است: «زنان درشکارگاه جایگاه ویژهای دارند. سیمین و ملوک زنانیاند که اسلحه به دست میگیرند و بهتر از مردان تیراندازی میکنند. فروغ با پیدا کردن تاج باعث نجات جان همه میشود. همچنین پری نیز یکی از منفورترین شخصیتهاست که برای انتقام مرگ سیمین وارد عمارت شده است. به نظر میرسد شخصیت پری و مسیر انتقاماش از خانواده میرعطا در قسمتهای آینده، پیرنگ اصلی سریال را شکل دهد.»
یکی از برگهای برنده سریال صحنه و لباس و گریم آن است. سریال از شکل کلیشهای بازنمایی فضای قاجاری استفاده نکرده و در آن طراحی متفاوتی میبینیم. لباسها خوب طراحی شده اند و علاوه بر این که متعلق به زمان داستان هستند، شخصیتها را معرفی میکنند. میرعطا را تا به حال در معدودی از صحنهها بدون لباس نظامیدیده ایم. دخترش سیمین هم بیشتر لباس نظامی و مردانه به تن دارد. در مقابل پسر بزرگ میرعطا را که علاقه ای به نظامیگری ندارد و درگیر اعتیاد هم هست، با لباس نظامی نامرتب میبینیم. منتقدی نوشته است: «این سریال گریم و چهره شخصیتها برای بیننده جذاب به نظر میرسد. از خط چشمهای ظریف گرفته تا چین و چروکهای روی گردن و صورت و حتی جای زخمهایی که بهدرستی در موقعیتهای مختلف دیده میشوند، هیچیک حالت اغراقآمیز یا تصنعی ندارند و همین امر باعث شده که شخصیتها برای بیننده واقعی باشند. در کنار گریم مناسب، طراحی لباس شکارگاه به درستی انجام شده است. لباسهای سیمین و ملوک به خوبی نشان از خوی مبارزه طلبی آنها میدهد. در حالی که لباسهای فروغ نشان از فاصله طبقاتیاش با سایر کاراکترهاست.»
بازی خوب بازیگران هم از نکاتی است که تقریبا در تمام نقدها به آن اشاره شده است: «گروه بازیگری شکارگاه، کَست جذاب و جالبی از آب در آمده است: حضور غافلگیر کننده پرستویی به عنوان نقش اول سریال و یک نظامیجدی و جاه طلب از نخستین برتریهای آن است. به نظر میرسد جاویدی روی حضور پرستویی حساب ویژهای باز کرده و نفس این حضور و توانمندی پرویز پرستویی از برگ برندههای سریال محسوب میشود. الهام پاوهنژاد که در این سالهای کم کار شده بود حتی در سریال بد «گردن زنی» هم خوب بود و حالا قرار است زوج پرستویی در این مجموعه باشد و علاوه بر یک هم رزم و همراه، درام زندگی و ازدواج قبلی میرعطا نیز در این سریال جذاب و کنجکاویبرانگیز به نظر میرسد. الهام نامیدر نقش سیمین، رونمایی و شگفتانه سریال محسوب میشود که توجه زیادی در اپیزود اول روی حضور و بازی او شده است. رضا فیاضی و بازگشت او به دنیای سینما و سریال نیز از جمله جذابیتهای سریال است که با حضور با کیفیت و کاریزماتیک او، مهمتر جلوه پیدا میکند.»
در باره سریال البته به موارد منفی هم در نقد منتقدان وجود دارد، از جمله ضعف صحنههای اکشن مبارزه خانواده با حمله کنندگان به عمارت شکارگاه. منتقدی نوشته: «شاید اصلیترین اشکال شکارگاه در قسمت اول، باورناپذیر شدن بخشهای اکشن در دو مقطع زمانی اول و وسط اپیزود اول باشد. در ابتدا، خانواده میرعطا خیلی ساده و حتی تصنعی به سارقان و راهزنان محلی پیروز میشوند و پس از هجوم افراد نامشخص به داخل شکارگاه، تقابل خانواده میرعطا از جمله دختر، همسر و نامزد پسرش خیلی ساده انگارانه و سریع تصویر میشود و در اینجا نیز فراری دادن طرف متخاصم به شکلی نه چندان جذاب به نمایش در آمده است.» منتقدی هم معتقد است شخصیتها درست پرداخت نشده اند: «یکی از نکات مهم درباره شکارگاه ضعف در پردازش شخصیتهاست. شخصیتها اغلب با استفاده از المانهای کلیشهای و ساده معرفی میشوند؛ نشانههایی مثل نوع لباس، یک رفتار خاص یا یک دیالوگ مشخص که بیشتر از آنکه لایههای پنهان را نشان دهند، کارکردی فوری برای رساندن اطلاعات اولیه دارند. این موضوع به نظر میرسد ناشی از سرعت بالای روایت در سریال باشد که باعث شده برخی از کاراکترها عمق کافی نداشته باشند مانند کاراکتر اصلان و بهادر.»