به گزارش همشهری آنلاین، محمدحسن نیلی-عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی: جنگ ایران و اسرائیل شکلی داشت که دقیقاً تسلیمشدن اراده ملی را طلب میکرد و یکی از دلایل اینکه امر ملی بروز و ظهور کرد، شدت ظهور این ماجرا بود. دشمن صراحتاً ایران را تسلیم بیقید و شرط میخواست اما اتفاقاً خود فرم شکلگرفتن جنگ، زمینه احیای آن امر خفتهی انسجام واقعی ملت ایران را فراهم کرد. این ویژگی بود که به این جنگ مانند دفاع مقدس وضعیت متمایزی میداد. در هر دو این جنگها، یک وضع ظهور مردم در پشتیبانی از حق و ایستادن پای حق بهروشنی دیده میشود و ظهور جمعی دارد.
تهدید وجودی؛ فرصت اتحاد
خیلیها ـ در واقع همه، از موافق و مخالف، دشمن و خودی، خودی و ناخودی، و هر کسی ـ این را کشف کردهاند که یک انسجام ویژهای در جامعه ایران شکل گرفت. تهدیدی وجودی که جامعه ایران را هدف گرفته بود گویی در این جنگ به فرصتی تبدیل شد و توانست یک همگرایی حداکثری میان مردم ایجاد کند؛ این اتحاد در اینکه «من باید بجنگم» و «قرار نیست کوتاه بیایم یا بهسادگی خودم را تسلیم کنم.» شکل گرفت. در تحلیل این واقعیت، دوباره نوعی نگاه ارتجاعی مشاهده میکنیم؛ به این معنا که بسیاری از افراد، این مسئله را دوباره تحلیل میکنند و آن را به نوعی از مبانی فرهنگی ارجاع میدهند؛ یعنی مبتنی بر بنیادها، داشتهها و دقیقتر بگویم به «بود»های فرهنگی ما ارجاع میدهند. انگار چون ما یک چیزی بودهایم، آن چیزها ما را منسجم کردند. سر اینکه این انسجام ناشی از بودِ اسلامی و شیعیمان است یا بودِ ایرانی و تمدنیمان، دعوایی شکل میگیرد که به نظر من، بحث بیارزش و کمفایدهای است. واضح است که این نیست. چرا؟ چون اینکه همیشه بوده است. این قبل از جنگ هم بود. ۱۳۲۰ که متفقین آمدند، فقط نگاه کردند و یا جنگ جهانی اول که قحطی به جایی رسید که مردم همدیگر را میخوردند این تمدن چندهزار ساله ایرانی بود. آن زمان هم، همین قرآن و نهجالبلاغه و عزاداری عاشورا و اینها بود. هیچکدام از اینها که تازه به وجود نیامده است. هیچکدام از اینها حادث نیستند که الان به وجود آمده باشند.
اشتراک ما زیر بار حرف زورنرفتن است
مردم در موقعیتِ شدن و ظهور ایستادگی بر حق، اشتراک حاصل کردند. ماجرای اصلی این نقطه است که در این جنگ، در جمهوری اسلامی یک اراده مشترکی در زیر حرف زور نرفتن و در فهمیدن موضع برحق خودمان از میان مردم کشف شد. در آن لحظهای که این کشف شد، اشتراک، همدلی و همگرایی، در همان لحظه به دست آمد. البته باید بگویم وقتی یک ملت اراده مشترکی را به دست بیاورد، طبیعتاً از مواریث ملی، دینی و علمی خود بهره میبرد.
اراده در پس رخداد سیاسی شکل میگیرد
اراده در یک رخدادی از سیاست شکل میگیرد. آن سیاست بهنحوی ظهور پیدا میکند که اراده مشترک شکل بگیرد. اراده مشترک که شکل گرفت، از مواریث بهره میبرد؛ هم از مواریث ملی و هم از مواریث کل تاریخ. آن مواریث در آن لحظه به خدمت میآیند. ولی نباید به این فکر کنیم که آنها خودشان کار میکنند. آنها خود به خود کار نمیکنند. آنها وقتی کار میکنند که به خدمت گرفته شوند. وقتی کار میکنند که ارادهای شکل گرفته باشد. امامت و حرکت رو به پیشی شکل گرفته باشد. در این زمان، آن مواریث به خدمت میآیند. لذا به نظرم اگر به این جنبهها توجه نکنیم، در دام آن دوگانههای از پیش موجودی که همواره هم ادامه خواهند داشت و به پایان نخواهند رسید، میافتیم.