«ثروتمندبودن» مفهومی فراتر از درآمد صرف است. گزارش سالانه جدید اکونومیست با رتبهبندی ۱۷۸ کشور جهان براساس سه معیار متفاوت، نشان میدهد که چگونه عواملی مانند هزینههای زندگی و ساعات کاری، تصویر ما را از ثروتمندترین کشورهای جهان به کلی دگرگون میکند. در ادامه با این معیارها و ثروتمندترین کشورها آشنا میشوید و نگاهی نیز به وضعیت ثروت ایرانیها خواهیم داشت.
برای آنکه بدانیم کدام کشورها ثروثمند هستند، باید ۳ معیار را در نظر بگیریم: درآمد افراد، قدرت خرید و رفاه. معیار اول (درآمد) که سادهترین و رایجترین روش برای مقایسه ثروت کشورهاست، صرفاً درآمد دلاری هر فرد را در نظر میگیرد. بر این اساس، کشورهای برتر در سال ۲۰۲۵ به ترتیب زیر هستند:
در این رتبهبندی، آمریکا در جایگاه چهارم و بریتانیا در رتبه نوزدهم قرار میگیرند. بااینحال، این معیار یک نقص بزرگ دارد: هزینههای زندگی را در نظر نمیگیرد. یک دلار در سوئیس، قدرت خریدی بسیار کمتر از یک دلار در کشور ارزانتر دارد. پس برای داشتن دیدی بهتر باید به سراع معیارهای بعدی برویم.
معیار دوم، قدرت خرید است. این معیار با در نظر گرفتن «برابری قدرت خرید» (PPP) نشان میدهد که درآمد مردم در هر کشور واقعاً چه ارزشی دارد. با اعمال این تعدیل، رتبهبندی به شکل چشمگیری تغییر میکند:
در این رتبهبندی، سوئیس به جایگاه پنجم و آمریکا به رتبه هفتم سقوط میکنند که نشاندهنده بالا بودن هزینههای زندگی در این دو کشور است.
اما معیار آخر: رفاه. ثروت واقعی فقط به پول خلاصه نمیشود؛ «زمان» و «اوقات فراغت» نیز بخشی از آن است. این معیار نهایی، علاوهبر قدرت خرید، میزان ساعات کاری مردم را نیز در نظر میگیرد تا تصویری کاملتر از رفاه ارائه دهد. بر این اساس، ثروتمندترین کشورهای جهان در سال ۲۰۲۵ به ترتیب زیر هستند:
در این رتبهبندی، آمریکا در جایگاه ششم و سوئیس در رتبه پنجم قرار میگیرند.
در نمودار بالا، اکونومیست درآمد سرانه ایران را ۴ هزار و ۷۷۰ دلار محاسبه کرده است. این عدد، درآمد ناخالص هر فرد در ایران را به دلار و براساس نرخ ارز بازار نشان میدهد. همانطور که در نمودار میبینید، ایران در این معیار در میان کشورهای با درآمد متوسط رو به پایین قرار میگیرد. دایره مربوط به ایران از نظر اندازه (که نشاندهنده جمعیت است) نسبتاً بزرگ است، اما از نظر جایگاه درآمدی، در سمت چپ نمودار و پایینتر از کشورهایی مانند چین و روسیه قرار دارد.
با تعدیل براساس هزینهها، درآمد سرانه ایران به ۱۸ هزار و ۴۰۰ دلار افزایش مییابد. این یک جهش بسیار بزرگ و قابل توجه است. این نمودار نشان میدهد که اگرچه درآمد دلاری در ایران پایین است، اما بهدلیل پایینتر بودن هزینههای زندگی (قیمت کالاها و خدمات) نسبت به سایر کشورها، قدرت خرید واقعی یک فرد در ایران تقریباً چهار برابر بیشتر از آن چیزی است که درآمد نشان میدهد. در این معیار، جایگاه ایران به شکل قابل توجهی بهبود یافته و به سمت مرکز، یعنی کشورهای با درآمد متوسط، حرکت کرده است.
همچنین نمودار سوم نشان میدهد که میزان ساعات کاری در ایران، تأثیر چندان زیادی (نه مثبت و نه منفی) بر روی درآمد تعدیلشده ندارد و تقریباً با میانگین جهانی هماهنگ است. جایگاه ایران در این نمودار نیز تقریباً مشابه نمودار دوم و در میان کشورهای با درآمد متوسط باقی میماند.
اعمال این معیارها در رتبهبندی، الگوهای اجتماعی جالبی را نیز آشکار میکند. بهعنوان مثال، کشورهایی مانند عربستان که نرخ مشارکت زنان در بازار کار پایینتر است، در معیار «درآمد به ازای هر ساعت کار» رتبه بهتری کسب میکنند، زیرا درآمد کل در میان تعداد کمتری از شاغلان تقسیم میشود.
همچنین این رتبهبندی، کشورهایی مانند ایرلند و لوکزامبورگ را بهدلیل تأثیرات ناشی از قوانین مالیاتی و نیروی کار فرامرزی بر تولید ناخالص داخلی، و همچنین عواملی مانند نابرابری درآمدی در نظر نگرفته است. بااینحال، این سه معیار در کنار هم، دیدی جامع و مفید از مفهوم پیچیده «ثروت» در جهان امروز ارائه میدهند.