سپاه پاسداران: تلاش برای بازگشت به مذاکره از سوی آمریکا،نشانه شکست است/ دوگانه‌انگاری میدان و دیپلماسی امری خطاست

خبرآنلاین شنبه 28 تیر 1404 - 21:31
نشریه روزانه معاونت سیاسی سپاه پاسداران در یادداشتی نوشت: جنگ ۱۲ روزه از یک منظر، جنگی جامع و مستمر است و از این نگاه جنگ تمام نشده است؛ نه در بعد نظامی آن و نه در ابعاد سیاسی، رسانه‌ای و تبلیغاتی آن. دشمنان در جنگ ترکیبی پیش رو از همه ابزارها و مسیرها برای تحت فشار قرار دادن ایران اسلامی استفاده می‌کنند.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، نشریه روزانه معاونت سیاسی سپاه پاسداران در یادداشتی نوشت:

آمریکا که به اتفاق رژیم صهیونی و با اهداف مشخص، اقدام نظامی علیه ایران اسلامی را طراحی کرده بود، چون خود را در یک قدمی شکست دید، موضوع توقف جنگ را مطرح کرد؛ درخواست آتش‌بس از طرف آمریکا مطرح و چند واسطه به‌طور همزمان پیگیر تحقق آن بودند و در حالی که ایران هنوز پاسخ رسمی نداده بود، ترامپ آتش‌بس مورد تقاضای خود را اعلام کرد. معنای این رخداد برای صاحبان تحلیل بسیار معنا دارد.

بیان این نکته اهمیت دارد که طرفی که مذاکره را ترک و مداخله نظامی کرده، بعد از درخواست آتش‌بس، اکنون دوباره در تلاش برای بازگشت به میز مذاکره است. تلاش برای بازگشت به میز مذاکره نشانه پذیرش شکست از سوی آمریکا در استفاده از گزینه نظامی علیه ایران است.

در اینجا توجه به یک نکته کلیدی و تعیین‌کننده است؛ جمهوری اسلامی ایران در همه ادوار گذشته مسیر دیپلماسی را برای دفاع از منافع کشور باز نگه داشته است. مذاکره در هیچ دولتی متوقف نشده و به اقتضای منافع ملی درباره آن تصمیم گرفته شده است. مهم مذاکره یا عدم مذاکره نبوده و نیست؛ مهم اصرار بر خطوط قرمز ترسیم شده است که نباید از آن‌ها عقب‌نشینی صورت گیرد.

جنگ ۱۲ روزه از یک منظر، جنگی جامع و مستمر است و از این نگاه جنگ تمام نشده است؛ نه در بعد نظامی آن و نه در ابعاد سیاسی، رسانه‌ای و تبلیغاتی آن. دشمنان در جنگ ترکیبی پیش رو از همه ابزارها و مسیرها برای تحت فشار قرار دادن ایران اسلامی استفاده می‌کنند. در شرایط سرنوشت‌ساز کنونی، میدان نظامی، میدان سیاسی و دیپلماسی، میدان رسانه و اقتصاد همگی در هم تنیده‌اند.

در شرایط حساس کنونی، دیپلماسی از قضا مسیری است که می‌تواند به یک روش مبارزه برای دفاع از حقانیت نظام و منافع ملی تبدیل شود. دیپلماسی و مذاکره به معنای سکوت و تسلیم نیست؛ در این شرایط، مسیر سیاست خارجی دقیقاً ابزار مبارزه ملت ایران است. به طور طبیعی، کم و کیف اقدامات مهم و رویکردهای حساس در عرصه سیاست خارجی، آن هم در شرایط جنگی، توسط مسئولان عالی نظام با مدیریت شورای عالی امنیت ملی معین خواهد شد.

این نکته صحیح است که دستگاه دیپلماسی در جنگ تحمیلی و شرایط فعلی همسو و در کنار میدان بوده و توانسته به تقویت میدان کمک کند؛ لذا دوگانه‌بینی و دوگانه‌انگاری میدان و دیپلماسی امری خطاست. البته شرایط موجود می‌تواند دغدغه‌های مهمی برای افراد جامعه ایجاد کند، لذا مذاکرات در صورتی مقبول حاکمیت قرار می‌گیرد و به آن پاسخ مثبت داده می‌شود که منطبق بر منافع ملی و خطوط قرمز معین شده باشد.

در حالی که جمهوری اسلامی ایران همواره آمادگی خود را برای گفت‌وگو، تفاهم و راه‌حل‌های دیپلماتیک اعلام کرده، ظاهراً طرف اروپایی از مسیر تعامل سازنده فاصله گرفته و با تهدید به فعال‌سازی مکانیسم ماشه، بار دیگر به سمت تشدید تنش‌ها حرکت می‌کند. بدیهی است که این اقدام، در صورت وقوع، می‌تواند تحریم‌های سازمان ملل را بازگرداند و پیامدهایی از جنبه‌های حقوقی، عملی و روانی بر اقتصاد ایران مترتب نماید.

این وضعیت، اگرچه هنوز در حد یک احتمال است، اما تأثیر روانی آن می‌تواند در بازارهای داخلی بازتاب یافته و نشانه‌هایی از رشد انتظارات تورمی، افزایش نرخ ارز، تقاضا برای طلا و سایر دارایی‌های غیرمولد را پدیدار سازد. در چنین شرایطی، آنچه بیش از تحریم‌ها اقتصاد را تهدید می‌کند، واکنش‌های هیجانی، بی‌برنامگی و نبود مدیریت انتظارات است.

البته تجربه دهه‌های گذشته نشان داده که شوک‌های سیاسی و اقتصادی در همان ماه‌های نخست، بیشترین اثرگذاری را دارند و پس از آن، با اندکی تدبیر، امکان «هضم شوک» و کاهش تبعات منفی وجود دارد. اما شرط آن، اقدام هوشمندانه و به‌موقع دولت در همین دوره ابتدایی است. روشن است که در غیاب واکنش منطقی و سریع، بی‌اعتمادی عمومی تشدید می‌شود و موج‌های دوم و سوم تورمی با شدت بیشتری سر بر می‌آورند.

لذا اهمیت مدیریت این دوره کوتاه اولیه نباید دست‌کم گرفته شود؛ چرا که سکوت یا بی‌عملی سیاست‌گذار در همین بازه می‌تواند به تقویت بی‌اعتمادی و شکل‌گیری موج‌های ثانویه منجر شود. در نهایت، آنچه بیش از خود تهدید تحریم‌ها خطرناک است، بی‌برنامگی در مواجهه با آن است.

لذا در چنین شرایطی چند اقدام کلیدی می‌تواند مسیر اقتصاد را از یک چالش به سمت یک گذار موفق هدایت کند:

۱. اجرای جدی مالیات بر عایدی سرمایه (CGT) به‌عنوان ابزاری مهم برای مهار سفته‌بازی؛ این سیاست می‌تواند گردش نقدینگی را به سمت تولید سوق دهد و از سفته‌بازی در بازار ارز و طلا جلوگیری کند.

۲. نظارت و شفاف‌سازی صرافی‌های دیجیتال و رمزارزها ضروری است؛ در غیاب مقررات، این حوزه به گذرگاه خروج سرمایه و افزایش التهابات ارزی تبدیل شده است.

۳. اعمال کنترل کوتاه‌مدت سرمایه و محدودسازی معاملات پرریسک دلاری در روزهای ناآرام، به‌ویژه از طریق پلتفرم‌های بین‌المللی، راهکاری ضروری برای جلوگیری از فرار سرمایه است.

۴. تغییر لحن سیاست‌گذاری از امیدسازی مطلق به سمت آماده‌سازی روانی جامعه و فعالان اقتصادی نیز اهمیت دارد؛ باید مخاطب را آماده کرد، اما نه با ترس‌آفرینی، بلکه با صراحت، آگاهی و دعوت به مشارکت در مدیریت اقتصاد ملی.

اقتصاد ایران از بحران‌های سخت‌تری نیز عبور کرده و تاب‌آوری خود را نشان داده است. تهدید امروز، اگر درست مدیریت شود، می‌تواند تبعات منفی آن کاهش یابد و به فرصتی برای بازسازی اعتماد و اصلاح سیاست‌ها بدل شود.

۲۹۲۲۱

منبع خبر "خبرآنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.