سرویس جهان مشرق- چهقدر دردناک و غمانگیز است دیدن صحنهی سیاه و تراژیک در «جبل العرب»، بهویژه در شهر «سویداء»؛ همان شهری که در سال ۱۹۲۰ پرچم وحدت ملی سوریه را برافراشت و با مقاومت قهرمانانهاش، انقلاب بزرگ سوریه را علیه اشغال فرانسه آغاز کرد؛ انقلابی که برای آزادی، استقلال، حاکمیت و تمامیت ارضی سوریه صورت گرفت، به رهبری فرمانده کل انقلاب، مجاهد بزرگ، سلطان باشا الاطرش و جمعی از رهبران ملی همچون ابراهیم هنانو، صالح العلی، فوزی القاوقجی، عبدالرحمن شهبندر و دیگر رهبران آزاد.

چهقدر تأسفبار و نفرتانگیز است دیدن تصویری از این رهبر بزرگ ملی که پای گروههای وحشی، قانونگریز و تاریخستیز آن را لگدمال میکند؛ گروههایی که تا مغز استخوان به افکاری ویرانگر نسبت به انسان و میهن آغشتهاند و از نفرت و تعصب کور لبریز شدهاند؛ گروههایی که درون خود کینهها و بیگذشتی را انباشتهاند و با رفتار زشتشان، مرتکب قتل و ترور میشوند.
چهقدر دردناک و غمانگیز است دیدن گروههای تکفیری با این درجه از انحطاط اخلاقی و روانی، وقتی یکی از جنایتکاران، عمامهی یک روحانی از طایفه شریف موحدون دروز را بیحرمت میکند یا او را به قتل میرساند! آیا این است پاداش سویداء و «جبل العرب»!؟ آیا این است قدردانی از تاریخ سلطان باشا الاطرش و قوم وفادارش از دروزیان جبل العرب، که با شرافت و قدرت از عربیت و وحدت سوریه دفاع کردند و از تجزیه آن بهدست نماینده عالیرتبه فرانسه در سال ۱۹۲۰ جلوگیری کردند!؟
این گروههای ویرانگر که با جان مردم بازی میکنند، به کجا وابستهاند؟ چه کسانی آنها را در حلب، لاذقیه، طرطوس، ریف دمشق، جنوب سوریه و سایر مناطق حمایت و هدایت میکنند!؟ چه کسانی آنها را با پول و سلاح تأمین میکنند، از آنها پشتیبانی کرده و دفاع مینمایند!؟ به نفع چه کسی، این گروههای افراطی، حرمت شهروندان از تمام اقوام، ادیان، مذاهب و ملیتهای ملت سوریه را که همیشه با همزیستی و تسامح شناخته میشد، زیر پا میگذارند!؟
آیا آنچه در سواحل سوریه، حومه حلب و جنوب سوریه رخ داده و میدهد، به نفع نظام کنونی است؟ آیا این رخدادها وحدت سوریه را تقویت کرده، انسجام ملت را حفظ کرده و امنیت ملی را پاس داشته یا از تجزیه کشور جلوگیری کردهاند!؟
چه کسی از تجاوزها به کرامت مردم، جنایات قتل و غارت اموال خصوصی بدون هیچ دلیلی سود میبرد!؟ آیا نخستوزیر رژیم صهیونیستی، بنیامین نتانیاهو، که از سوی دادگاه کیفری بینالمللی تحت پیگرد است، از وقوع درگیریها در سویداء سوءاستفاده نکرد تا در همان لحظه اول، با نفاق همیشگیاش، دلسوزی دروغین خود را نسبت به امنیت، صلح، انسان و حقوق مردم سوریه ـ بهویژه «برادران دروزی» ـ ابراز کند!؟
نتانیاهو از دروزیان فلسطین خواست به خانههایشان بازگردند و ارتش "اسرائیل" را آزاد بگذارند تا به کار خود بپردازد؛ در حالیکه وزیر جنگ دشمن، «کاتس»، لحن خود را تندتر کرد و اعلام نمود: «ارتش "اسرائیل" با قدرت در سویداء به عملیات ادامه خواهد داد تا نیروهایی که به دروزیان حمله کردند، بهطور کامل عقبنشینی کنند. "اسرائیل" متعهد به حفاظت از دروزیان سوریه است!» از چه کسی میخواهند آنها را محافظت کنند!؟ از جنایتکاری جنگی!؟
آیا نظام «هیئة تحریر الشام» در دمشق، میدانست یا آگاهی داشت که "اسرائیل" چه برنامهای برای سوریه تدارک دیده است؟ هنگامی که نتانیاهو در اول مارس ۲۰۲۵ اعلام کرد: «اجازه نخواهیم داد نظام اسلامی تندرو در سوریه به دروزیان آسیب برساند.» و گفت: «به ارتش "اسرائیل" دستور دادهایم تا خود را آماده کند و پیامی صریح و هشداردهنده ارائه دهد که اگر نظام به دروزیان آسیبی وارد کند، "اسرائیل" نیز به آن آسیب خواهد رساند» و به «پیوندهای تاریخی» استناد کرد تا موضع «اخلاقی» "اسرائیل" را در حفاظت از دروزیان نشان دهد!
نتانیاهو با نیرنگ همیشگیاش میخواهد از کارت دروزیان استفاده کند تا آن را ابزاری برای حمله به نظام سوریه قرار دهد، نه از سر عشق به دروزیان؛ هدف او کشاندن نظام و دروزیان به جنگی فرقهای و کثیف است که انسجام ملی ملت سوریه را متلاشی میکند، وحدت کشور را نابود میسازد و سوریه را ضعیف، فلج و تکهتکه نگه میدارد.
در ۲۴ فوریه ۲۰۲۵، نتانیاهو اعلام کرد: «ما متعهد به حمایت از دروزیان هستیم!»؛ اظهاراتی که موجی از خشم و محکومیت را برانگیخت. «سلیمان عبدالْباقی»، فرمانده «تجمع أحرار العرب» در سویداء، در پاسخ گفت: «هرگونه دخالت خارجی در امور داخلی سوریه را رد میکنیم.»
"اسرائیل" به این دخالت آشکار در امور سوریه بسنده نکرد، بلکه اعلامی یکجانبه صادر کرد؛ و این خطرناکترین اعلام برای سوریه بود: اینکه جنوب سوریه منطقهای عاری از سلاح است و ورود ارتش و تسلیحات سوری به آن ممنوع است. در این تصمیم، خطری بزرگ نهفته است که بهطور کامل، حق اعمال حاکمیت سوریه بر جنوبش را از رژیم "الشرع" سلب میکند. به این ترتیب، رژیم اشغالگر "اسرائیل" خود را حاکم و فرمانده مطلق آن منطقه میپندارد، هر زمان که بخواهد در جنوب سوریه مداخله و نفوذ میکند، آزادانه عملیات نظامی انجام میدهد، بدون آنکه کسی پاسخگو یا بازدارنده باشد.
در اواخر مارس گذشته، وزیر جنگ دشمن، «جدعون ساعر»، در کنفرانسی مطبوعاتی با همتای اتریشیاش گفت: «اسرائیل به گسترش دایره صلح و عادیسازی که در توافقنامه ابراهیم آمده، علاقهمند است؛ و ما تمایل داریم کشورهایی همچون سوریه و لبنان ـ همسایگان ما ـ را نیز به این دایره بیفزاییم، در حالیکه منافع اساسی و امنیتی "اسرائیل" حفظ شود!»
در ۳۰ آوریل گذشته، وزیر انرژی "اسرائیل"، «ایلی کوهن»، تأکید کرد: «رابطه اسرائیل با طایفه دروزی، رابطهای فرامرزی است و "اسرائیل" در برابر هر تلاشی برای آسیبزدن به این طایفه، بیتفاوت نخواهد ماند.»
اگر این است آنچه "اسرائیل" برای سوریه در سر دارد، پس چگونه مذاکرات مستقیم و غیرمستقیم میان تلآویو و نظام کنونی سوریه در حال انجام است؟ در حالیکه ارتش "اسرائیل" همچنان به بمباران مداوم نهادهای نظامی، مراکز دولتی و غیرنظامی ادامه میدهد و در خاک سوریه گسترش مییابد؛ و نتانیاهو رژیم "الشرع" را «نظام اسلامی تندرو» مینامد و از رئیسجمهور آمریکا، ترامپ، میخواهد تحریمها علیه سوریه را برندارد!
چه آیندهی تاریکی در انتظار سوریه است؟ و "اسرائیل" چه سرنوشت شومی برای «جبل العرب» و دروزیهایی که همیشه دژ عربیت، امنیت، وحدت و کرامت سوریه بودهاند، میخواهد!
گروههای تکفیری و افراطی که قانون را زیر پا نهادهاند، هنگام تاختوتاز به سویداء، مرتکب جنایاتی وحشیانه و نابخشودنی علیه مردم و مشایخ آن شدند؛ علیه طایفه موحدون دروزی در جبل العرب و در هر جایی که این طایفه شریف حضور دارد... زیرا با این روش خشونتبار و انتقامجویانه، و با ریختن خونها، ترساندن مردم، بیاحترامی به روحانیان و جایگاهشان، و ارتکاب کشتارهای فجیع علیه غیرنظامیان، مشکلات سوریه حل نخواهد شد. این اعمال ننگین، شکافی ژرف در میان فرزندان ملت سوریه بهجا خواهد گذاشت؛ شکافی که بهسادگی التیام نمییابد و آثار روانی و اجتماعی سنگینی بهدنبال خواهد داشت، تا زمانی که «هیئة تحریر الشام» همچنان در رأس قدرت در سوریه باشد!
آیا کشتارهایی که گروههای تروریستی در شمال سوریه علیه گروههای ملی انجام دادند ـ صرفاً به دلیل تعلق آنان به برخی طوایف کافی نیست!؟
اگر گروههای قانونگریز ـ آنگونه که مقامات سوریه میگویند ـ مرتکب جنایت علیه غیرنظامیان بیگناه شدهاند، پس چه کسانی آنها را پناه داده، مسلح کرده، تأمین مالی نموده، از آنها دفاع کرده و امنیتشان را تضمین کردهاند؟ چه کسانی دست این گروهها را برای بردن سوریه به سوی تونلی تاریک که هیچکس خواهان آن نیست، باز گذاشتهاند؟
سوریه، قلب مشرق و قطبنمای آن است؛ اگر سقوط کند و پارهپاره شود، دیگر کشورهای مشرق نیز همراهش سقوط خواهند کرد و متلاشی خواهند شد!
آیا نظام جدید در دمشق، دقیقاً محاسبه کرده که سهگانه آمریکا ـ "اسرائیل" ـ ترکیه، چه چیزی از او میخواهد!؟ و آیا او قادر به مقابله با نقشههایی است که برای تجزیه ملت، ارتش، امنیت ملی، سرزمین، حاکمیت و آینده سوریه طراحی شدهاند!؟
الشرع، در برابر خطری بزرگ خارجی که در حال آمادهشدن برای دریدن دروازههای سوریه است، چه راهی را برخواهد گزید!؟ آیا مسیر واشنگتن، آنکارا و تلآویو را خواهد رفت، یا راه و روش سلطان باشا الاطرش و یاران پاکبازش را!؟
روزهای آینده، پرده از نقشههایی که این سهگانه برای سوریه در سر دارند بر خواهد داشت؛ نقشههایی که قطعاً نه وحدت سوریه، نه ثبات آن، نه منافع ملیاش، نه تاریخ درخشانش، نه حاکمیت و امنیت ملیاش، و نه انسجام ملتاش را حفظ نخواهند کرد.