برخاستن ققنوس صنعت

دنیای اقتصاد شنبه 28 تیر 1404 - 00:03
جنگ، مرزهای اقتصاد را در هم می‌ریزد و صنایع را با ضربه‌هایی مواجه می‌سازد که احیای آنها سال‌ها زمان می‌برد. اما تاریخ نشان داده است که برخی کشورها، از دل همین ویرانی‌ها، صنعتی نیرومند و اقتصادی رقابت‌پذیر ساخته‌اند. راز این دگرگونی‌ها در چیست؟ چگونه کشوری مانند کره‌جنوبی پس از جنگ داخلی و ویرانی کامل، در کمتر از سه دهه به غول کشتی‌سازی، فولاد و فناوری منطقه بدل شد؟ چرا ویتنام توانست با اصلاحات ساختاری و سیاست‌های صنعتی هوشمندانه، از کشوری فقیر و جنگ‌زده به قطب تولید لوازم الکترونیک جنوب‌شرق آسیا تبدیل شود، اما عراق با وجود درآمدهای نفتی عظیم، همچنان در بازسازی صنعت خود ناکام مانده است؟ این گزارش تحلیلی، با مرور وضعیت کشورهای جنگ‌زده پیش و پس از جنگ و بررسی سیاست‌های بازسازی صنعتی آنان، به دنبال یافتن پاسخ این پرسش کلیدی است: صنعت چگونه می‌تواند در میدان مین جنگ، دوباره متولد شود و رشد کند؟

کشورهایی که جنگ را تجربه کرده‌اند، هر کدام روایت متفاوتی از فروپاشی و بازسازی در دل خود دارند؛ از خاکستر و ویرانی، تا صنعتی پویا و اقتصادی قدرتمند. بازسازی صنعت پس از جنگ، تنها بازگرداندن چرخ کارخانه‌ها به حرکت نیست، بلکه هنر پیوند اقتصاد ملی به زنجیره ارزش جهانی و خلق چشم‌اندازی برای توسعه پایدار است. تجربه کره‌جنوبی، ویتنام، کویت، عراق و اوکراین نشان می‌دهد که در غیاب سیاست صنعتی منسجم، هیچ منبعی، حتی درآمدهای عظیم نفتی، توانایی خلق رشد پایدار را ندارد.

رنسانس صنعتی 

کره‌جنوبی در آغاز دهه پنجاه میلادی، کشوری کشاورزی و فقیر بود. جنگ داخلی میان شمال و جنوب کره، تمام زیرساخت‌های حیاتی را نابود کرده و تنها تصویر باقی ‌مانده خاکی سوخته از مزارع خشکیده، کارخانه‌های تخریب‌شده و شهرهای ویران بود. در چنین شرایطی، ارتباط گسترده این کشور با جهان و جذب منابع مالی، فنی و مدیریتی از سایر کشورها، نخستین گام در مسیر بازسازی بود. اما مدیریت یکپارچه صنعتی، عامل اصلی در تبدیل شدن کره‌جنوبی به الگویی ماندگار در تاریخ توسعه صنعتی بود. 

دولت با تشکیل «وزارت برنامه‌ریزی اقتصادی»، سیاست صنعتی‌سازی مبتنی بر صادرات را به سرعت تدوین کرد. تمرکز اولیه این وزارت، بر صنایع سبک و مصرفی همچون نساجی، پوشاک، چرم و کفش بود که نیاز داخلی را تامین و اشتغال گسترده ایجاد می‌کرد. به موازات آن، بانک‌های توسعه‌ای با اعطای تسهیلات هدفمند، امکان خرید ماشین‌آلات و راه‌اندازی خطوط تولید جدید را فراهم می‌کردند.

دهه ۱۹۷۰، نقطه عطف توسعه صنعتی کره‌جنوبی بود. در این دوره دولت با توسعه صنایع محلی، ارتقای توسعه مجتمع‌های صنعتی، تصویب قوانینی با تمرکز بر توسعه صادرات کالاهایی با تکنولوژی بالا و تاسیس مناطق آزاد صادراتی تصمیم به حمایت از صنایع گرفت. با اجرای برنامه‌های دولت؛ صنایع سنگین و شیمیایی، صنایع فولاد، کشتی‌سازی، پتروشیمی و خودرو رشد یافتند. در این دوران شرکت فولاد پوسکو تاسیس شد که با استفاده از فناوری‌های ژاپنی و اروپایی و آموزش نیروی انسانی داخلی، در کمتر از یک دهه به بزرگ‌ترین تولیدکننده فولاد آسیا بدل شد. صنعت کشتی‌سازی با ایجاد مجتمع‌های عظیم در اولسان و بوسان، کره‌جنوبی را به قطب صادراتی شناورهای اقیانوس‌پیما تبدیل کرد.

در همین دوره، صنعت خودرو با تولید مدل‌های اولیه هیوندای و کیا آغاز شد که در ابتدا مونتاژ برندهای خارجی بود اما با برنامه انتقال فناوری و تربیت مهندسان، به تولید کامل داخلی رسید. رشد صنایع سنگین، تقاضا برای صنایع پایین‌دستی، قطعه‌سازی و صنایع شیمیایی را چند برابر کرد. توسعه همزمان بنادر صادراتی، خطوط ریلی و آزادراه‌ها، کره‌جنوبی را به اقتصادی پویا و یکپارچه بدل کرد. کره‌جنوبی نشان داد که مسیر صنعتی شدن، با ترکیب هوشمند سیاست صنعتی، ارتباط با جهان، توسعه زیرساخت‌ها و تربیت نیروی کار متخصص امکان‌پذیر است.

حرکت به سمت اقتصاد پویا 

ویتنام پس از جنگی سی‌ساله، با اقتصاد فرسوده و مردمی گرفتار فقر و قحطی مواجه بود. مزارع نابودشده، کارخانه‌های متروکه و زیرساخت‌های ویران، حاصل دهه‌ها درگیری بودند. در چنین شرایطی، سیاستمداران و اقتصاددانان ویتنامی تصمیم گرفتند با اصلاح بنیادین ساختار اقتصادی و صنعتی کشور، مسیر توسعه را بازگشایی کنند. سیاست دوی‌موی (نوسازی) در سال ۱۹۸۶، نقطه عطف تاریخ اقتصادی ویتنام شد. بر اساس این سیاست، مدل اقتصادی از مالکیت دولتی متمرکز به اقتصاد بازار سوسیالیستی تغییر یافت. کشاورزان از زمین‌های دولتی، حق بهره‌برداری بلندمدت گرفتند. همین اقدام ساده، انگیزه تولید را چند برابر کرد و در کمتر از پنج سال، تولید برنج و محصولات کشاورزی به دو برابر رسید و امنیت غذایی کشور تامین شد.

صنعت اما مسیر متفاوتی را پیمود. ویتنام با تصویب قانون سرمایه‌گذاری خارجی مستقیم و ایجاد مناطق صنعتی ویژه، امکان حضور سرمایه‌گذاران کره‌جنوبی، تایوان و ژاپن را فراهم کرد. صنایع پوشاک، کفش و مونتاژ قطعات الکترونیک، نخستین صنایع صادرات‌محور ویتنام شدند. این کشور با تامین نیروی کار ارزان‌قیمت اما آموزش‌دیده، توانست تولیدکنندگان جهانی را به کارخانه‌های خود جذب کند. در دهه ۲۰۰۰، صنایع الکترونیک رشد سریع‌تری یافتند. برندهایی مانند سامسونگ، بزرگ‌ترین کارخانه تولید موبایل خود را در ویتنام تاسیس کردند. صنعت تولید قطعات خودرو، صنایع شیمیایی و غذایی نیز با ایجاد خوشه‌های صنعتی در نزدیکی بنادر، به سرعت رشد کردند. پیوستن به زنجیره ارزش جهانی، توسعه زیرساخت‌های صادراتی و آموزش فنی مهندسی در دانشگاه‌ها، ویتنام را از کشوری ویران به قطب صنعتی جنوب‌شرق آسیا بدل کرد.

بازسازی صنعت نفت و پتروشیمی

حمله عراق به کویت در ۱۹۹۰، ضربه‌ای سهمگین به اقتصاد نفت‌محور این کشور وارد کرد. ۶۰۰ چاه نفت منفجر یا به آتش کشیده شدند و پالایشگاه‌ها از کار افتادند. زیرساخت‌های شهری، بنادر و فرودگاه‌ها نابود شدند. پس از پایان جنگ، دولت کویت با تشکیل کمیته عالی بازسازی، برنامه‌ای جامع برای احیای اقتصاد تدوین کرد.

در این برنامه، اولویت نخست بازسازی صنعت نفت و پتروشیمی بود. قراردادهای بین‌المللی برای خاموش‌کردن چاه‌های نفت و بازسازی پالایشگاه‌ها منعقد شد. شرکت‌های تخصصی جهان وارد کویت شدند و ظرف کمتر از یک سال، تولید نفت این کشور به سطح پیش از جنگ بازگشت. صنایع پتروشیمی با واردات تجهیزات جدید، تعمیر خطوط تولید و آموزش کارکنان، فعالیت خود را از سر گرفتند. همزمان، دولت با پرداخت غرامت به شرکت‌های داخلی، تضمین سپرده‌های بانکی و معافیت‌های مالیاتی، فضای کسب‌وکار را احیا کرد. توسعه زیرساخت‌های صادراتی مانند بنادر نفتی و پایانه‌های فرآورده‌های پتروشیمی، امکان حضور کویت در بازارهای جهانی را تقویت کرد. این کشور نشان داد که مدیریت متمرکز، اولویت‌بندی دقیق بخش‌ها و استفاده از ظرفیت‌های ارتباط با جهان، بازسازی سریع صنعت را ممکن می‌سازد.

 فرصت‌های از دست‌رفته 

سقوط حکومت صدام در ۲۰۰۳، با امیدهای بزرگ برای بازسازی عراق همراه بود. اما کشور با مجموعه‌ای از بحران‌ها مواجه شد: ناامنی داخلی، جنگ‌های فرقه‌ای، ضعف مدیریتی و فساد گسترده. صنعت عراق که پیش از آن نیز به دلیل تحریم‌ها فرسوده شده بود، عملا فلج شد. سیاست‌های اقتصادی پس از جنگ، بر آزادسازی فوری تجارت و خصوصی‌سازی تمرکز داشت. تعرفه‌ها تقریبا به صفر رسیدند و واردات کالاهای مصرفی، صنایع داخلی را که توان رقابت نداشتند از میان برد. صنایع فولاد، سیمان و کود شیمیایی با ظرفیت بسیار محدود فعالیت کردند و صنایع مونتاژ خودرو در بصره و بغداد تعطیل شدند. تنها بخش نفت توانست دوباره احیا شود. با انعقاد قراردادهای خدمات فنی با شرکت‌های خارجی، تولید نفت از ۱.۵میلیون بشکه در روز به بیش از ۴ میلیون بشکه رسید. اما نبود سیاست صنعتی هدفمند، فساد در قراردادها، ناامنی و نبود برنامه آموزشی برای نیروی کار، باعث شد صنایع غیرنفتی هیچگاه به سطح قبل از جنگ بازنگردند. عراق نمونه‌ای از کشوری است که با وجود منابع نفتی عظیم، در غیاب سیاست صنعتی منسجم و مدیریت شفاف، بازسازی صنعتی موفقی نداشت. 

صنایع عراق در سال‌های اخیر، باوجود چالش‌ها و موانعی که با آنها مواجه بوده، همچنان در حال توسعه و تحول است. دولت عراق با هدف کاهش وابستگی به نفت و ایجاد اشتغال پایدار، برنامه‌های گسترده‌ای را برای گسترش صنایع غیرنفتی در دستور کار قرار داده است. ایجاد شهرک‌های صنعتی جدید در استان‌های بابل، بصره، واسط و نینوا با تمرکز بر صنایع غذایی، مصالح ساختمانی و صنایع سبک، بخشی از این سیاست است. همچنین نوسازی کارخانه‌های فولاد، سیمان و داروسازی با هدف افزایش ظرفیت تولید، تامین نیاز داخلی و حضور در بازارهای صادراتی دنبال می‌شود. در کنار این اقدامات، عراق توسعه صنایع تبدیلی کشاورزی را نیز در اولویت قرار داده است. احداث کارخانه‌های فرآوری و بسته‌بندی خرما، رب گوجه‌فرنگی و سبزیجات با هدف کاهش ضایعات محصولات و افزایش ارزش افزوده در حال انجام است. علاوه بر این، سرمایه‌گذاری در حوزه انرژی‌های تجدیدپذیر و پروژه‌های خورشیدی و بادی برای تامین برق پایدار، از دیگر گام‌های دولت عراق برای ایجاد زیرساخت‌های لازم جهت رشد صنعتی به شمار می‌رود.

خدمات؛ جایگزین صنعت

اوکراین پس از بحران ۲۰۱۴ و جدایی کریمه و جنگ دونباس، بیش از ۲۰ درصد ظرفیت صنعتی خود را از دست داد. مناطق شرقی این کشور، شامل صنایع فولاد، ماشین‌سازی، زغال‌سنگ و انرژی بودند که به دلیل جنگ، یا تعطیل شدند یا با ظرفیت بسیار پایین فعالیت کردند. دولت اوکراین برای احیای اقتصاد، با اجرای اصلاحات مالی، آزادسازی نرخ ارز و اصلاح نظام بانکی، ثبات نسبی ایجاد کرد. صادرات کشاورزی به اروپا، به ویژه گندم، ذرت و دانه‌های روغنی، افزایش چشمگیر یافت. اما بخش صنعت نتوانست بازسازی کامل شود. 

صنایع فولاد و ماشین‌سازی اوکراین همچنان با بحران بازار، فناوری و ناامنی روبه‌رو هستند. تنها نقطه روشن، رشد سریع بخش فناوری اطلاعات است. با تربیت نیروی کار جوان و ماهر، اوکراین به قطب صادراتی خدمات نرم‌افزاری در اروپای شرقی تبدیل شد و صادرات در کمتر از یک دهه، رشد قابل توجهی پیدا کرد. با این حال، نبود سرمایه‌گذاری کافی در نوسازی صنایع سنگین و تداوم فساد، اوکراین را از مسیر صنعتی شدن کامل بازداشت.

از ویرانی تا شکوفایی پایدار

بازسازی صنعت پس از جنگ فراتر از احیای فیزیکی کارخانه‌ها و خطوط تولید است؛ این فرایند پیچیده، نیازمند یک چشم‌انداز جامع و یکپارچه است که بتواند آسیب‌های عمیق اقتصادی، اجتماعی و زیرساختی را در قالب یک برنامه راهبردی در هم آمیزد و مسیر توسعه را بازسازی کند. ثبات سیاسی و امنیت، پیش‌نیاز اساسی این مسیر است، چرا که فقدان امنیت، فعالیت‌های اقتصادی را فلج کرده و باعث فرار نیروی کار ماهر و کاهش سرمایه‌گذاری می‌شود. جنگ نه‌تنها زیرساخت‌ها را نابود می‌کند، بلکه اعتماد فعالان اقتصادی را نیز سلب می‌کند و در نبود آرامش، امکان برنامه‌ریزی بلندمدت و اجرای سیاست‌های توسعه صنعتی میسر نیست. بنابراین، ایجاد نظام سیاسی باثبات و تضمین امنیت عمومی، نخستین و حیاتی‌ترین گام در بازسازی صنعتی پس از جنگ به شمار می‌آید.

در گام بعد، مدیریت درست و اراده ملی که قادر باشد سیاست صنعتی را به گونه‌ای تدوین و اجرا کند که هماهنگ با شرایط داخلی و نیازهای بازار جهانی و فراتر از شعارهای کلی و با توجه به واقعیت‌های اقتصادی و پتانسیل کشور باشد به‌طوری‌که صنایع مادر و صنایع پایین‌دستی را به صورت همزمان تقویت کند. تجربه کشورهایی مانند کره‌جنوبی و ویتنام نشان داده است که تمرکز صرف بر واردات و آزادسازی بدون حمایت از صنایع داخلی، منجر به تخریب بخش تولید و وابستگی بیشتر به واردات می‌شود، اما برنامه‌ریزی هدفمند، حمایت مالی و تشویق صادرات، باعث رشد مستمر صنایع می‌شود.

زیرساخت‌های حیاتی، ستون فقرات هر صنعت موفق است. بازسازی و توسعه شبکه‌های برق، آب، حمل‌ونقل جاده‌ای و ریلی، ارتباطات مخابراتی و بنادر، نقش غیرقابل جایگزینی در تسهیل تولید، توزیع و صادرات دارند. بدون وجود این زیرساخت‌ها، هزینه‌های تولید افزایش یافته و رقابت‌پذیری صنایع کاهش می‌یابد. کشورهای موفق پس از جنگ، سرمایه‌گذاری‌های کلان و برنامه‌ریزی‌شده‌ای را برای احیای این زیرساخت‌ها انجام داده‌اند که به صورت مستقیم و غیرمستقیم رشد صنایع را به دنبال داشته است.

از سوی دیگر، نظام بانکی و مالی سالم و کارآمد، چرخه حیات صنایع است. سیستم بانکی باید توانایی اعطای تسهیلات مناسب به صنایع، تامین سرمایه در گردش، و حمایت از طرح‌های توسعه‌ای را داشته‌باشد. فقدان این نظام باعث توقف فعالیت‌های صنعتی و کندی رشد اقتصادی می‌شود. دولت‌ها باید با ایجاد سازوکارهای تشویقی، مشوق‌های مالیاتی و حمایت‌های مالی هدفمند، سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی را به فعالیت در بخش تولید ترغیب کنند.

جذب سرمایه‌گذاری خارجی مستقیم و انتقال فناوری‌های نوین، کلید رشد سریع صنعتی پس از جنگ است. سرمایه‌گذاران خارجی علاوه بر تزریق سرمایه، فناوری پیشرفته، دانش مدیریتی و ارتباطات جهانی را نیز به کشور وارد می‌کنند. ایجاد مناطق ویژه اقتصادی با تسهیلات ویژه، زیرساخت‌های مناسب و قوانین حمایتی، فرصت‌هایی مناسب برای جذب سرمایه خارجی فراهم می‌آورد. در این مسیر، آموزش نیروی انسانی متناسب با فناوری‌های جدید، ظرفیت فنی صنایع را افزایش داده و زمینه رقابت در بازارهای جهانی را فراهم می‌کند.

نیروی انسانی ماهر و آموزش‌دیده، سرمایه اصلی توسعه صنعتی هر کشوری است. بازگرداندن نیروی کار متخصص پس از جنگ، تربیت نیروی جدید و ارتقای مهارت‌های فنی، از مهم‌ترین چالش‌ها محسوب می‌شود. سرمایه‌گذاری در آموزش‌های فنی حرفه‌ای، دانشگاه‌های صنعتی و مراکز تحقیق و توسعه، بهره‌وری و نوآوری را به همراه دارد. همکاری نزدیک میان بخش صنعت و نهادهای آموزشی برای طراحی برنامه‌های آموزشی متناسب با نیاز بازار، موجب افزایش توانمندی نیروی کار و ارتقای کیفیت تولید می‌شود. در کنار این موارد، حمایت از صنایع مادر مانند فولاد، پتروشیمی، انرژی و ماشین‌آلات پایه، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. بازسازی و توسعه این صنایع، زیربنای لازم برای رشد صنایع پایین‌دستی را فراهم می‌کند و با ایجاد ارزش افزوده بیشتر، اشتغال‌زایی و تنوع‌بخشی به اقتصاد، پایه‌های توسعه پایدار را مستحکم می‌سازد.

اصلاح ساختارهای کشاورزی، نقش مهمی در حمایت از صنایع غذایی و تبدیلی دارد. کشاورزی امن و پایدار، تامین مواد اولیه برای صنایع و تضمین امنیت غذایی را امکان‌پذیر می‌سازد و در بسیاری از کشورها پایه‌ای برای آغاز روند توسعه صنعتی است. شفافیت، حاکمیت قانون و مبارزه مستمر با فساد، پیش‌شرط‌های مهم جذب سرمایه و تحقق توسعه پایدار هستند. بدون وجود ساختارهای نظارتی قوی و شفاف، منابع اقتصادی کشور به هدر می‌رود و اعتماد سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی کاهش می‌یابد. اصلاح نظام‌های اداری، نظارت بر قراردادها و شفاف‌سازی هزینه‌ها، فضای کسب‌وکار را بهبود بخشیده و رشد اقتصادی را تسریع می‌کند.

سرانجام، توسعه زیرساخت‌های صادراتی و دسترسی به بازارهای هدف، مکمل سایر عوامل است. ایجاد شبکه‌های حمل‌ونقل و ارتباطی کارآمد، توسعه بنادر و گمرکات، و انعقاد توافقنامه‌های تجارت آزاد با کشورهای منطقه و جهان، امکان دسترسی صنایع به بازارهای بزرگ و متنوع را فراهم می‌کند. این امر، صنایع را به سمت بهبود کیفیت، نوآوری و رقابت‌پذیری سوق می‌دهد و چرخه تولید و صادرات را پایدار می‌سازد. در مجموع، بازسازی صنعت پس از جنگ، فرآیندی چندبعدی است که در آن هماهنگی میان سیاست‌های کلان، مدیریت منابع، زیرساخت‌ها، نیروی انسانی و ارتباطات بین‌المللی، تعیین‌کننده موفقیت نهایی است. تنها کشوری می‌تواند از ویرانی‌ها عبور کند و به شکوفایی صنعتی برسد که تمامی این ابعاد را در چارچوب یک برنامه راهبردی جامع و مستمر دنبال کند.

منبع خبر "دنیای اقتصاد" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.