آینده جنگ روایت‌ها؛ رسانه، دیپلماسی و بازسازی روابط ایران و اسرائیل در عصر دیجیتال

عصر ایران جمعه 27 تیر 1404 - 18:01
در جنگ ایران و اسرائیل، بستر دیجیتال نه‌تنها محل سیاست‌گذاری، بلکه میدان اصلی تولید و ثبت روایت‌ها بوده است. تجربیات فردی کاربران، انتشار و بازانتشار توییت‌ها، استوری‌های اینستاگرامی، پادکست‌های روایت-محور و خاطره‌نگاری‌های تصویری، شبکه‌ای عظیم از حافظه جمعی را شکل داده است.
سعید کیائی
 
روایت‌ها مرزهای جنگ و صلح را بازتعریف کرده‌اند؛ دیگر گلوله‌ها و دیوارها تعیین‌کننده آینده ایران و اسرائیل نیستند، بلکه این پلتفرم‌های دیجیتال و کاربران روایت‌ساز هستند که افکار عمومی را به صحنه اصلی نبرد بدل می‌کنند.
 
 رقابت بر سر حقیقت، با موج دیپ‌فیک‌ها، جنگ هشتگ‌ها و حافظه‌های تکه‌تکه‌شده، نه‌تنها چالش مشروعیت و هویت را پیچیده‌تر ساخته، بلکه دیپلماسی را هم به بازخوانی فراخوانده است.
 
در این میدان، هر روایت فردی می‌تواند توازن قدرت را جابجا کند و آینده‌ای متفاوت برای منطقه رقم بزند؛ آینده‌ای که بنای آن بیش از هر زمان بر مسئولیت روایی و بلوغ حافظه جمعی استوار خواهد بود.
 

روایت‌سازی دیجیتال: پایان منازعه فیزیکی و آغاز کشمکش بر سر معنا

 
با افول تدریجی جنگ‌های سنتی و انتقال محور تقابل‌ها به بستر رسانه‌ای، معنای «پایان جنگ» بازتعریف شده است. اگر به گفته پیر نورا در نظریه «جا-یادها»، حافظه جمعی دیگر اسیر آرشیوهای رسمی و دولتی نیست، در منازعه ایران و اسرائیل شاهد تولد میدانی جدید برای رقابت هستیم؛ میدانی که در آن روایت‌ها به اسلحه‌ای قدرتمند بدل شده‌اند و میدان‌دار آن‌ها نه فقط دولت‌ها، بلکه کاربران عادی و نهادهای مستقل‌اند.
 
 مثال‌های فراوانی از جنگ‌های اخیر نشان می‌دهد که به محض افول گلوله‌ها، نبرد بر سر تفسیر واقعه آغاز می‌شود و این روایت‌ها هستند که حافظه جمعی را شکل داده و بر سیاست آینده اثر می‌گذارند. در این میان، شبکه‌های اجتماعی به مهم‌ترین میدان جنگ روایت‌ها بدل شده‌اند.
 
 این میدان رقابتی است که در آن روایت‌های احساسی، اطلاعات ساختگی و هشتگ‌های سازمان‌یافته می‌توانند افکار عمومی را هدایت یا منحرف کنند. مکانیسم‌های این جنگ نرم دیگر بر پایه قهر فیزیکی نیست، بلکه نتیجه آن به جغرافیای حافظه، هویت و مشروعیت در افکار عمومی وابسته است.
 

 سناریوهای راهبردی: فناوری، روایت و چشم‌انداز روابط

 
در واکاوی مسیرهای آتی این نبرد روایت‌ها، سه سناریوی متقاطع قابل تصور است. نخست سناریوی «تقابلی» است که در آن فناوری‌های پیشرفته، مخصوصاً هوش مصنوعی تولیدکننده و الگوریتم‌های تحلیل داده، به خدمت تحریف و قطبی‌سازی روایت‌ها درمی‌آیند. در این وضعیت، دولت‌ها و اتاق‌های فکر دیجیتال با بهره‌گیری از قابلیت‌های پلتفرم‌ها، روایت‌هایی عاطفی و شدیداً قطبی می‌سازند که هم مشروعیت طرف مقابل را تخریب می‌کند و هم خشونت نمادین بر مخاطب تحمیل می‌کند. هر تصویر جعلی یا ویدیوی دستکاری‌شده می‌تواند نظم سیاسی یا اجتماعی را دچار اختلال کند.
 
سناریوی دوم اما مبتنی بر «ظرفیت ترمیمی رسانه‌ها» و تقویت کنشگری مدنی است. در این وضعیت، فناوری به جای ابزار منازعه، به بستر گفتگو بدل می‌شود؛ رسانه‌ها و پلتفرم‌ها امکانی فراهم می‌کنند تا روایت‌های مشترک، خاطره‌نگاری جمعی، پادکست‌های بین‌فرهنگی و پروژه‌های همدلی شکل بگیرد و بذر صلح در بستر زبان مشترک کاشته شود. در این رویکرد، رسانه‌ها ظرفیت میانجیگری دارند و می‌توانند هویت‌های متکثر را در کنار هم به گفتگو فراخوانند. 
 
سناریوی سوم، ترکیبی است و بر «پیچیدگی و هم‌زیستی همزمانِ تقابل و تفاهم» تاکید دارد. در این سناریو، گسترش جهانی رسانه‌ها موجب ظهور بلوک‌های روایی موازی شده و در عین حال، تولید روایت‌های فراملی و خردمحور ممکن است. عرصه تعامل رسانه‌ای ایران و اسرائیل عمدتاً شاهد این مدل بوده است: از یک سو قطبی‌سازی شدید، و از سوی دیگر بستر گفت‌وگو و امکان تفاهم در حاشیه‌ها یا در بین اقلیت‌ها.
 
برای درک بهتر تفاوت و تنیدگی این سه سناریو، جدول زیر تدوین شده است:
 

سناریو علت پیامد روایی نتایج احتمالی

 
تقابلی توسعه فناوری‌های تحریف و مهندسی روایت قطبی‌سازی افکار عمومی، تقویت روایت‌های تهاجمی تضعیف مشروعیت دوجانبه، خسران دیپلماتیک
 
ترمیمی رشد کنشگری مدنی و استفاده مثبت از فناوری بروز روایت‌های مشترک و همدلی کاهش تنش، ایجاد زبان مشترک برای صلح
 
ترکیبی هم‌زیستی بلوک‌های روایی و جهانی‌شدن رسانه قطبی‌سازی و تلاش برای همگرایی همزمان سیالیت و پیچیدگی بیشتر فضای روایی
 

 فناوری و سواد روایت: از مهندسی حقیقت تا تعادل حافظه

 
شتاب فناوری‌های نوین، اعم از شبکه‌های عصبی، تحلیل داده‌های کلان، و شخصی‌سازی محتوا، موجب دگرگونی حافظه جمعی شده است. امروزه پلتفرم‌ها دسترسی گزینشی به داده‌ها و روایت‌ها را ممکن ساخته‌اند؛ هر آنچه دیده نشود، گویی هرگز رخ نداده است. شفافیت الگوریتمی و پاسخگویی صاحبان پلتفرم‌ها به یکی از اصلی‌ترین موضوعات حکمرانی رسانه بدل شده است. اگر در نظریه پیر نورا، حافظه جمعی مبتنی بر جا-یادها بود، اکنون قدرت انتخاب، حذف و تثبیت روایت‌ها به‌ صورت فرآیندهای الگوریتمیک و خارج از دسترس کنشگران سنتی درآمده است.
 
در این میدان نوین، سواد روایت‌محور بیش از هر زمان ضرورت یافته است. تنها توسعه آموزش‌های انتقادی، مهارت‌های تحلیل روایت، و حساسیت اخلاقی می‌تواند کاربران را به «کنشگران روایتی مسئول» بدل کند، تا نه‌تنها روایت‌های جعلی را بازنشر ندهند، بلکه منشأ و ساختار روایت‌ها را نیز شناسایی و تحلیل کنند. در این راستا، راه‌اندازی دوره‌های سواد رسانه‌ای و پروژه‌های «دیپلماسی روایتی شهروندی» در منطقه کارساز بوده و نشان داده است که چه ظرفیت عظیمی در فعال‌سازی کاربران برای توازن ژئوپلتیکی حافظه وجود دارد.
 
همچنین، توسعه نهادهای مستقل و سازمان‌های حافظه‌ای همچون NGOها و پلتفرم‌های روایت مردمی موجب تعادل میان صدای رسمی و خردروایت‌های مردمی شده است. نمونه‌هایی مانند «Memory of Nations» و «Iranian Oral History Project» نمونه‌های موفقی از آرشیو کردن خاطرات جمعی و مشارکت عمومی در سندسازی تاریخ هستند. این نهادها می‌توانند پروژه‌های حافظه مستقل را راهبری کنند و امکان ثبت و بازبینی روایت‌های اقلیت‌ها، زنان، و قربانیان را فراهم سازند—پروژه‌هایی که نه تنها تاریخ را انسانی‌تر می‌کنند، بلکه زمینه را برای تربیت جامعه‌ای چندصدایی و مقاوم پذیر فراهم می‌کنند.
 

مطالعه موردی: حافظه جنگ ایران و اسرائیل و ظرفیت مشارکتی روایت‌ها

 
در جنگ ایران و اسرائیل، بستر دیجیتال نه‌تنها محل سیاست‌گذاری، بلکه میدان اصلی تولید و ثبت روایت‌ها بوده است. تجربیات فردی کاربران، انتشار و بازانتشار توییت‌ها، استوری‌های اینستاگرامی، پادکست‌های روایت-محور و خاطره‌نگاری‌های تصویری، شبکه‌ای عظیم از حافظه جمعی را شکل داده است. هزاران روایت از تجربه زیسته شهروندان معمولی، در عرض چند ساعت می‌تواند بخشی از تاریخ و حتی افکار عمومی جهانی را دگرگون کند. مثلاً، روایت‌های مرتبط با حملات سایبری، قطع اینترنت، یا حتی یک پست اینستاگرامی درباره حس مادرانه در میانه جنگ، توانسته افکار عمومی منطقه را تحت تأثیر قرار دهد و حتی دولت‌ها را به واکنش وادارد.
 
این مطالعه موردی نشان داد که کاربران شبکه‌های اجتماعی با تولید خردروایت، صحنه‌ساز سیاست حافظه شده‌اند. هر ویدیو کوتاه یا یادداشت شخصی ممکن است به اندازه تحلیل یک تحلیلگر شناخته‌شده یا بیانیه رسمی نقش‌آفرین باشد. این قدرت تازه، برای جامعه فرصت تحول و بازاندیشی هویتی پدید آورده، اما همزمان ضرورت جدی برای اخلاق روایتی و مسئولیت‌پذیری کاربران ایجاد کرده است. نتیجه آن است که دیگر هویت و حافظه، یک‌صدا و دستوری شکل نمی‌گیرد؛ بلکه تاریخ با مشارکت همگان و بر بستر رقابت و تعامل روایت‌ها مکتوب می‌شود.
 

آینده روابط، مهندسی حافظه و مسئولیت روایت

 
آینده دیپلماسی و مدیریت منازعات منطقه‌ای—به ویژه میان ایران و اسرائیل—پیش از آنکه در اتاق‌های مذاکره و بوروکراسی‌های سیاسی ترسیم شود، در میدان روایت، حافظه جمعی و کنشگری شبکه‌ای رقم می‌خورد. بلوغ حافظه روایی جمعی، شفافیت الگوریتمی، تربیت شهروندان مسئول و توسعه نهادهای حافظه مستقل چهار ستون اساسی برای حرکت به سوی صلح و ثبات منطقه‌ای است.
 
در افق تحولات، روایت نه ابزار جنگ، بلکه سرمایه صلح و بازسازی روابط قلمداد می‌شود؛ به شرطی که با سیاست‌های ترویجی در زمینه اخلاق رسانه، سواد روایت‌محور و تقویت روایت‌های مشارکتی و حاشیه‌ای همراه گردد. آینده روابط ایران و اسرائیل، و به‌طور کل، سرنوشت سیاست خاورمیانه، تابع مستقیم میزان آگاهی، اخلاق و مسئولیت کاربران فردا در مهندسی حافظه جمعی امروز است.
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.