خدای «رایان» با ماست

مشرق نیوز چهارشنبه 25 تیر 1404 - 07:53
جنگ ۱۲ روزه، یک نقطه عطف بود؛ ملت ایران، تفاوت میان «قهرمان ملی» و «قهرمان پلاستیکی» را می‌فهمد. تفاوت میان اشک واقعی مادر شهید و اشک تمساح جماعت وطن فروش را درک می‌کند، خدای «رایان» با ماست. 

به گزارش مشرق، مسعود اکبری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

فقط دو ماه از زندگی‌اش گذشته بود. نه دنیای رنگی اسباب‌بازی‌ها را دیده بود و نه یک دل سیر خنده‌های مادر را نظاره کرده بود. هنوز دنیا برایش چیزی جز طعم شیر و آغوش مادر نبود؛‌گریه‌اش تازه داشت با لبخند مادر آشنا می‌شد؛ خوابیده بود، آرام و بی‌دفاع؛ که ناگهان از آسمان آتش آمد. رژیم کودک‌کش صهیونیستی با پشتیبانی دولت تروریست آمریکا در جدیدترین سند جنایت خود «رایان قاسمیان» را از ما گرفت.

رایان‌گریه نکرد، چون فرصتی برای‌ گریه نماند. تنها صدایی که پیچید، صدای شکستن دل یک ملت بود. «رایان قاسمیان» هنوز حرف زدن بلد نبود، اما خون این نوزاد ۲ ماهه فریادی شد که تا همیشه در گوش جهان خواهد پیچید.

«زهرا ذاکریان» نوزاد هفت ماهه، «مهراد خیری» پسربچه ۵ ساله‌ای که همراه مادر مددکارش به زندان اوین رفته بود،«زهرا برزگر» دخترک شیرین زبان سه ساله که تابوت کوچکش آن‌قدر سبک بود که هیچ نیازی نبود مردان آن را بر دوش بگیرند و فقط یک آغوش برای حمل آن کافی بود، «طاها بهروزی» و «علیسان جباری» دو کودک تبریزی که در کلاس اول دبستان ثبت‌نام کرده بودند، آرزو داشتند تا کیف و دفتر بخرند، اما هیچ‌وقت به آن روز نرسیدند. این‌ها فقط تعدادی از اسامی کودکان شهید در حمله جنایتکارانه رژیم صهیونیستی به کشورمان است.

براساس آمار منتشر شده، ۴۷ کودک و نوجوان ایرانی زیر ۱۸ سال در جنگ ۱۲ روزه جان خود را از دست دادند. رژیم غاصب و جنایتکار اسرائیل، ید طولایی در «کودک‌کُشی» دارد. وزارت بهداشت غزه اخیرا اعلام کرد که از آغاز جنگ در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، بیش از ۱۷۰۰۰ کودک در نوار غزه جان خود را از دست داده‌اند؛ یعنی هر دو ساعت، یک کودک.

چه شباهت غریبی است میان رایان قاسمیان، کودک دو ماهه شهید ایرانی و «علی دوابشه» کودک ۱۸ ماهه فلسطینی که صهیونیست‌ها، او را زنده زنده در آتش سوزاندند؛ و نوزاد یمنی که در آوار بیمارستان‌های ویران‌ شده جان داد و کودک عراقی که در محاصره آمریکایی‌ها تشنه جان سپرد.

به فاصله چند روز پس از اقدام جنایتکارانه آمریکا و اسرائیل در حمله به خاک ایران، تصویری افتخارآمیز به جهان مخابره شد؛ دختران قهرمان فوتبالیست و بسکتبالیست ایرانی، پس از فتح میدان، با قامتی افراشته به احترام پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران ایستادند، دست‌ها را بالا بردند و با چشمانی پرغرور، سلام نظامی دادند. سلامی به وطن، سلامی به رایان و زهرا و طاها، سلامی به سرداران و دانشمندان شهید.

این سلام، تیری بود بر قلب بی‌وطن‌هایی که در این بزنگاه تاریخی، یک بار دیگر ماهیت واقعی‌شان را عریان کردند. جنگ ۱۲ روزه، آشکارتر از همیشه صف‌ خودی‌ها را از ناخودی‌ها جدا کرد؛ در یکسوی میدان، ملت یکپارچه‌ای ایستاده که با همه تنوع فکری و اختلاف سلیقه، وقتی پای وطن در میان است، یکدل و مصمم، فریاد می‌زند: «ایران وطن ماست» و «ایرانِ حسین تا ابد پیروز است»؛ و «ای ایران» می‌خواند و در سوی دیگر، جماعتی با نقاب‌های دروغین، مُشتی بی‌وطن که یا روی آنتن شبکه تروریستی، جنایات آمریکا و اسرائیل را بزک می‌کنند،

یا وسط زمین فوتبال با قاتل کودکان و زنان ایرانی عکس یادگاری می‌گیرند و با او خوش و بش می‌کنند!؛ این‌ها دقیقا نماد آن چیزی هستند که ملت ایران از آن بیزار است: خفت، بی‌هویتی، بی‌وطنی، مزدوری و معامله وجدان و شرافت با لبخند دشمن.

در ۱۲ روز جنگ تحمیلی آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه کشورمان، ۱۲۶ زن ایرانی و از جمله ۲ مادر باردار به شهادت رسیدند. اما نه آن ۴۷ کودک و نوجوان ایرانی و نه این ۱۲۶ زن ایرانی، هیچ جایی در شبکه‌های فارسی زبان ماهواره‌ای نداشتند. کودکان و زنانی که به دست آمریکا و اسرائیل به شهادت رسیدند، در صفحات اجتماعی برخی سلبریتی‌های بی‌سواد و همیشه‌طلب‌کار هم هیچ جایی نداشتند؛ حتی به اندازه یک سطر و حتی به اندازه یک کلمه. رایان قاسمیان اگرچه فقط دو ماه زندگی کرد، اما بیش از جماعت قلیل سلبریتی‌های بی‌ریشه، برای این وطن مایه گذاشت.

ناگفته نماند که حساب خیل عظیم و جمع کثیر هنرمندان متعهد و شرافتمند کشورمان، از حساب این طیف کم تعداد و اندک، جداست.

و اما این همان تناقض تلخ و زهرآلودی‌ است که در جریان فتنه «زن، زندگی، آزادی» نیز شاهدش بودیم. همان‌هایی که با دروغ‌سازی، بخشی از جوانان پاک‌نیت و کم‌تجربه این سرزمین را فریب دادند، و امروز در برابر کشتار زنان و کودکان ایرانی، یا ساکت‌اند، یا در حال توجیه!

این جماعت در این برهه حساس، خفه‌خون گرفتند. نه از رایان می‌نویسند، نه از زهرا، نه از علیسان و نه از مادران و پدران و همسران شهدا که هر کدام با رفتن یک و یا چند عزیز، تکه‌ای از وجود خود را به خاک سپردند، و نه از کودکان یتیمی که سایه پدر و مادر را از دست دادند.

آن‌ها هیچ‌گاه درک نخواهند کرد که اگر نگران جان زنان و کودکان و جوانان هستند، باید در برابر جنایت آمریکا و اسرائیل بایستند، نه آن‌که توجیه‌گر آن باشند و نه آن‌که به سکوتی خفت‌بار تن دهند.

خون رایان‌ها و زهراها، سندی است علیه تمدن دروغین غرب و جریان غربزده در داخل کشور؛ علیه آن‌هایی که سال‌ها در گوش دنیا از «حقوق بشر» نجوا کردند، اما خود بزرگ‌ترین ناقضان آن بودند.

یک سؤال؛ چه کسی مسئول این جنایات است و چه افرادی دستشان به خون کودکان و زنان و جوانان ایرانی آغشته است؟! آیا فقط خلبانی که موشک را شلیک کرد؟ یا سیاستمداری که فرمان آتش داد؟ نه، ماجرا فقط به این‌ها ختم نمی‌شود، آن شبه‌رسانه‌ای که این جنایات را «پاسخ دفاعی»! و «تلفات جانبی»! و «حمله نمادین»! نامید و آن عده قلیلی که در پوشش سلبریتی و فعال سیاسی و فعال حقوق بشر و دریافت‌کننده جایزه کذایی صلح نوبل و...آب به آسیاب دشمن ریختند هم، در این جنایت شریکند.

امروز، دو جبهه روشن داریم: جبهه وطن‌دوستان، و جبهه بی‌وطن‌ها. دیگر نمی‌توان هم ژست انسان‌دوستی گرفت و هم از جنایتکاران دفاع کرد. نمی‌توان برای حقوق زن شعار داد اما در برابر قتل‌عام مادران ایرانی سکوت کرد. نمی‌توان زیر پرچم دشمن رفت و ادعای آزادی داشت.

ملت ایران، حافظه‌ای قوی دارد. خوب می‌داند چه کسانی در روزهای سخت کنار آن‌ها ماندند، و چه کسانی برای دشمن مزدوری کردند. ملت ایران، تفاوت میان «قهرمان ملی» و «قهرمان پلاستیکی» را می‌فهمد. تفاوت میان اشک واقعی مادر شهید و اشک تمساح جماعت وطن فروش را درک می‌کند.

و اما در این میان، ما یک وظیفه مهم داریم. ما که زنده‌ایم و ما که نفس می‌کشیم، باید صدای رایان باشیم. باید روایتگر آن چیزی باشیم که دستگاه تبلیغاتی دشمن پنهان می‌کند. باید قصه رایان را، قصه زهرا و علیسان را، قصه مادران شهید را، قصه جوانان شهید این وطن را، قصه سرداران و دانشمندان هسته‌ای را هر روز و هر شب فریاد بزنیم.

این پایان قصه نیست. این آغازی است بر بیداری نسلی که دیگر فریب نمی‌خورد. نسلی که از زیر آوارِ روایت‌های دروغین رسانه‌های غربی و رسانه‌های مزدور فارسی‌زبان بیرون آمده و حقیقت را با چشم خود دیده است.

جنگ ۱۲ روزه، یک نقطه عطف بود؛ نه فقط از نظر نظامی، بلکه از نظر فرهنگی، اجتماعی و هویتی. ما اکنون در مرحله‌ای هستیم که ملت ایران، قوی‌تر از همیشه می‌داند که بمب و موشک، فقط بخشی از جنگ است و نه همه آن. یک بخش بسیار مهم، جنگ روایت‌هاست. بیاییم قوی‌تر و منسجم‌تر از قبل، همگی در جنگ روایت‌ها سهیم باشیم. خدای «رایان» با ماست.

منبع خبر "مشرق نیوز" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.