به گزارش خبرآنلاین به نقل از ایرنا، «تایتی اِرَستو» پژوهشگر ارشد در برنامه تسلیحات کشتار جمعی مؤسسه تحقیقات صلح بینالمللی استکهلم (SIPRI) و کارشناس مسائل خلع سلاح هستهای و منع اشاعه در مقالهای با عنوان «جنگ اسرائیل علیه ایران، پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای را نقض کرد» که در سایت تحلیلی اندیشکده کوئینسی منتشر شده است، نوشت: جنگ ۱۲ روزهای که به ابتکار اسرائیل علیه ایران آغاز شد، به جای کمک به جلوگیری از گسترش تسلیحات هستهای، به پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای (NPT) آسیب رساند.
ایران در واکنش به حملات به تأسیسات هستهایاش، در دوم ژوئیه همکاری خود با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را که وظیفهاش شامل نظارت بر پایبندی کشورهای عضو NPT به تعهدات منع اشاعه است، به حالت تعلیق درآورد. در عین حال، این حملات غیرقانونی که ایالات متحده نیز در آن مشارکت داشت، شرایطی را برای نوعی جنگ بیپایان ایجاد کرده که ظاهراً رئیسجمهور ترامپ مایل به اجتناب از آن است. اگرچه در این شرایط، چشمانداز دیپلماسی ایران و آمریکا تیره به نظر میرسد، اما همچنان ممکن است از طریق همکاری منطقهای در زمینه منع اشاعه، راهی برای برونرفت وجود داشته باشد.
پایان شفافیت هستهای در ایران
تعلیق همکاری ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، پایان شفافیت هستهای ناشی از بازرسیهای این آژانس در ایران از سال ۱۹۷۴ را رقم زد. به لطف این شفافیت، تا پیش از ۱۳ ژوئن، مقدار دقیق و مکانهای ذخایر مواد شکافتپذیر ایران را میدانستیم؛ موادی که بدون اطلاع آژانس نمیتوانستند به مصارف نظامی منحرف شوند. اکنون، به دلیل حملات اسرائیل و ایالات متحده، این اطلاعات از دست رفته است.
اسرائیل که به نظر میرسد هدفش تضعیف و حذف دولت ایران، و نه صرفاً برنامه هستهای آن باشد، احتمالاً برای اقدامات نظامی بیشتر فشار خواهد آورد. این واقعیت که قابلیتهای هستهای ایران، همانطور که قابل پیشبینی بود، به طور کامل در حملات نظامی نابود نشدهاند، باعث میشود واشنگتن حتی اگر بخواهد، نتواند به راحتی اسرائیل را مهار کند. این امر به تهاجم بیپایانی اشاره دارد که کارشناسان مدتها هشدار داده بودند نتیجه حملات به تأسیسات هستهای ایران خواهد بود.
علاوه بر این تصور که آژانس بینالمللی انرژی اتمی به نفع اسرائیل و کشورهای غربی دارای سوگیری سیاسی است، تصمیم ایران برای تعلیق همکاری با این آژانس احتمالاً نشاندهنده نگرانی از این است که شفافیت هستهای ممکن است به منافع آن آسیب برساند. گزارشهای آژانس درباره مکان مواد و تأسیسات هستهای که از جنگ جان سالم به در بردهاند، میتواند برای هدفگیری نظامی آینده اسرائیل و ایالات متحده مورد استفاده قرار گیرد.
جنگ علیه ایران، با نشان دادن منطق معیوب مقابله تهاجمی با اشاعه، میتواند بهعنوان استدلالی کامل برای خروج تهران از NPT و توسعه یک بازدارنده هستهای تلقی شود. استفاده از زور علیه تمامیت ارضی ایران میتواند شرایطی را ایجاد کند که در آن «رویدادهای فوقالعاده منافع عالی ایران را به خطر انداختهاند»، که اساس حقوقی خروج از NPT بر اساس ماده دهم آن است.
چشمانداز دیپلماسی هستهای دوجانبه ایران و آمریکا
با این حال، ایران نه از NPT خارج شده و نه درهای دیپلماسی را بسته است. ایران در حال بررسی پیشنهاد ایالات متحده برای ازسرگیری مذاکرات دوجانبه است. به گفته عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، «ایران به تضمینهایی نیاز دارد که در صورت شکست مذاکرات، دوباره مورد حمله قرار نخواهد گرفت.»
اعتماد لازم برای دیپلماسی دوجانبه، چه رسد به تضمینهای امنیتی معتبر، به شدت در اثر این جنگ که در حالی رخ داد که دور آخر مذاکرات ایران و آمریکا با میانجیگری عمان هنوز در جریان بود، تضعیف شده است. به گفته عراقچی، این «خیانت به دیپلماسی» بود.
یک توافق هستهای همچنین نیازمند مصالحه بر سر موضوع کلیدی غنیسازی اورانیوم است. در توافق جامع اقدام مشترک (JCPOA) سال ۲۰۱۵، زمانی که ایران پذیرفت فعالیتهای غنیسازی را بهصورت قابل راستیآزمایی محدود کند در ازای رفع تحریمها، چنین مصالحهای حاصل شده بود. مانع در اینجا، دشواری خودساخته رئیسجمهور ترامپ در پذیرش هر چیزی شبیه به برجام است؛ توافقی که او در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شد و بدین ترتیب بحران هستهای با ایران را تجدید کرد.
ترامپ اصرار داشته که ایران نباید اجازه غنیسازی هیچ اورانیومی را داشته باشد، با این فرض که میتوان ایران را از طریق فشار حداکثری به پذیرش شرایط او وادار کرد. اما ایران بهطور مداوم این خواسته را رد کرده است. اگر رویکرد او اکنون بر این فرض استوار باشد که ایران در نتیجه جنگ سرانجام تسلیم خواهد شد، تلاشهای دیپلماسی دوجانبه احتمالاً محکوم به شکست است.
از سوی دیگر، دولت ترامپ در موضوع غنیسازی ابهام نشان داده است. این امر، همراه با بیمیلی رئیسجمهور به جنگهای بیپایان، ممکن است همچنان امکان دستیابی به یک راهحل مصالحهای را فراهم کند.
امکانات دیپلماسی
یکی از امیدوارکنندهترین مسیرها در مذاکرات ایران و آمریکا از ماه آوریل، کنسرسیوم هستهای منطقهای با مشارکت ایران و دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس بود. اصلیترین نقطه اختلاف، مکان تأسیسات مشترک غنیسازی اورانیوم به نظر میآمد: در حالی که ایران شفافیت هستهای تقویتشده ناشی از کنسرسیوم را راهی برای ایجاد اعتماد بینالمللی به فعالیتهای غنیسازی خود میدید، واشنگتن آن را وسیلهای برای پایان دادن به غنیسازی در خاک ایران تلقی میکرد.
این طرح همچنان میتواند قابل اجرا باشد اگر ایالات متحده غنیسازی محدود در خاک ایران را بهعنوان بخشی از کنسرسیوم بپذیرد. این امر به هدف منع اشاعه خدمت میکند و همچنان ممکن است به اندازه کافی از برجام متفاوت به نظر برسد تا رئیسجمهور ترامپ بتواند ادعای پیروزی کند.
با این حال، ایده قبلی سرمایهگذاری ایالات متحده در کنسرسیوم پس از مشارکت واشنگتن در عملیات نظامی اسرائیل که شامل ترور دانشمندان هستهای ایران نیز بود، بعید به نظر میرسد. اما قدرتهای فرامنطقهای دیگر مانند چین یا روسیه میتوانند به این طرح دعوت شوند و بدین ترتیب تضمین امنیتی غیررسمی برای ایران فراهم شود. بهطور قابل توجه، نیروگاه هستهای بوشهر تنها تأسیسات هستهای ایران بود که در حملات ژوئن از آسیب مصون ماند که بخشی به دلیل حضور کارکنان روس در آنجا بود.
بهعنوان جایگزینی برای کنسرسیوم هستهای، کشورهای حوزه خلیج فارس میتوانند بهطور مشترک برای محدود کردن سطوح غنیسازی اورانیوم و ذخایر مواد شکافتپذیر در منطقه توافق کنند. در حالی که چنین محدودیتهایی در ابتدا عمدتاً برنامه ایران را تحت تأثیر قرار میدهد، در طول زمان میتواند به اعتمادسازی در مورد جاهطلبیهای هستهای عربستان سعودی — که شامل برنامههایی برای غنیسازی اورانیوم است — نیز کمک کند.
برای راستیآزمایی این محدودیتها، کشورهای حوزه خلیج فارس میتوانند مکانیسم راستیآزمایی هستهای منطقهای مشابه آژانس حسابرسی و کنترل مواد هستهای برزیل-آرژانتین (ABACC) ایجاد کنند. این میتواند مکمل پادمانهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی باشد و در مورد ایران، تا زمانی که همکاری این کشور با آژانس معلق است، جایگزین آن شود.
اگرچه نمیتوان انتظار داشت ایران بدون رفع تحریمها توسط ایالات متحده محدودیتهایی بر فعالیتهای هستهای خود اعمال کند، اما میتواند متعهد شود که در انتظار رفع تحریمها این کار را انجام دهد. این میتواند امکان مصالحه غیررسمی ایران و آمریکا را حتی بدون توافق هستهای دوجانبه فراهم کند.
حداقل، یک توافق مشروط بر محدودیت هستهای منطقهای، فشار سیاسی بر واشنگتن برای رفع تحریمهای ایران را افزایش میدهد، در حالی که یک مکانیسم راستیآزمایی منطقهای میتواند دلیلی علیه اقدامات نظامی بیشتر ارائه دهد.
بهعنوان مقایسه، اعتماد اضافی ایجادشده توسط ABACC ظاهراً توضیح میدهد که چرا برزیل اجازه غنیسازی اورانیوم را با وجود نبود گزارش عمومی درباره جزئیات مرتبط و امتناع این کشور از امضای پروتکل الحاقی با آژانس، بدون اعتراض بینالمللی دارد.
انتخاب بین دیپلماسی و جنگ بیپایان
جنگ ۱۲ روزه اوج سیاست فاجعهبار فشار حداکثری ایالات متحده بود که از سال ۲۰۱۸ به بهانه کسب امتیازات سیاسی داخلی و تقویت رابطه ویژه واشنگتن با اسرائیل، منع اشاعه را تضعیف کرده است. ادامه این مسیر اکنون خطر جنگ بیپایانی در خاورمیانه را به همراه دارد.
یک مسیر دیپلماتیک همچنان وجود دارد، اما نیازمند تغییر سیاست ایالات متحده از اجبار به مصالحه است. هزینههای سیاسی چنین تغییری برای رئیسجمهور ترامپ میتواند با پیوند مصالحه به یک ترتیب هستهای منطقهای کاهش یابد. در حالی که منافع منع اشاعه را فراتر از ایران گسترش میدهد، مشارکت چندین ذینفع متعهد به موفقیت آن نیز میتواند چنین ترتیبی را پایدارتر از برجام کند.
315315