ساعت مرگ یوز آسیایی در ایران به صدا درآمد / یوزپلنگ برنامه حفاظت نمی‌خواهد؛ یوز ایرانی برنامه نجات اضطراری می‌خواهد!

رکنا سه شنبه 24 تیر 1404 - 09:06
رکنا، در حالی‌که شمار یوزهای آسیایی در ایران به کمتر از ۵۰ فرد رسیده و عملاً از آستانه بازگشت عبور کرده‌اند، نه بودجه‌ای برای نجات‌شان وجود دارد، نه برنامه‌ای اضطراری روی میز است. سیاست‌های کلیشه‌ای و کندِ سازمان محیط‌زیست، در برابر شتاب انقراض، تنها حکم امضا پای حکم مرگ این نماد حیات‌وحش آسیا را دارد. یوز نجات نمی‌خواهد؛ یوز فوریت می‌خواهد—و هر ساعت تعلل، گام دیگری‌ست به‌سوی خاموشی آخرین نفس‌ها در دل بیابان‌های ایران.
ساعت مرگ یوز آسیایی در ایران به صدا درآمد / یوزپلنگ برنامه حفاظت نمی‌خواهد؛ یوز ایرانی برنامه نجات اضطراری می‌خواهد!

 کارشناسان حیات وحش در خصوص آخرین وضعیت یوزپلنگ آسیایی یا همان یوز ایرانی اینگونه به خبرنگار اجتماعی رکنا گفتند: در سال‌های اخیر، وضعیت یوز آسیایی در ایران به نقطه‌ای بحرانی رسیده است. داده‌های منتشر شده نشان می‌دهد که جمعیت این گونه به‌طور فزاینده‌ای به سمت انقراض کامل پیش می‌رود.

آمارهای رسمی یوزپلنگ آسیایی، هرچند مبهم و گاه متناقض، از باقی‌ماندن کمتر از ۵۰ فرد یوز آسیایی در طبیعت ایران خبر می‌دهند؛ رقمی که بسیاری از کارشناسان حیات وحش معتقدند حتی همین عدد هم تحت تأثیر «اثر گردنه بطری» (Genetic Bottleneck) دیگر فاقد ارزش زیستی و ژنتیکی است. به زبان ساده‌تر، یوزها به مرحله‌ای از کاهش تنوع ژنتیکی رسیده‌اند که دیگر حتی با حفظ جمعیت فعلی هم نمی‌توان از احیای طبیعی این گونه سخن گفت.

اما واقعاً چه بر سر این نماد حیات‌وحش آسیا آمده است؟ چه برنامه‌ای برای آینده وجود دارد؟ آیا اصلاً برنامه‌ای وجود دارد؟

بحران‌های بی‌پایان، بدون افق نجات

واقعیت این است که یوز ایرانی با مجموعه‌ای از چالش‌های پیچیده و درهم‌تنیده مواجه است. شاید یکی از بزرگ‌ترین معضلات، کمبود شدید تعداد یوزهای بالغ به ویژه نرهای بالغ باشد که باعث برهم خوردن نسبت جنسی و در نتیجه ناتوانی در تکثیر طبیعی می‌شود.

کارشناسان بارها هشدار داده‌اند که حتی اگر همین امروز برنامه‌ای اصولی برای نجات یوزها آغاز شود، دست‌کم به دو دهه زمان نیاز داریم تا شاید بتوان جمعیتی پایدار با قابلیت زادآوری را در طبیعت ایران احیا کرد.

پروژه‌های مرتبط با یوزپلنگ آسیایی، پروژه‌هایی بلندمدت هستند که نه تنها نیاز به کار و تخصص گسترده دارند، بلکه به بودجه‌های مستمر، مدیریت منسجم، و تعاملات بین‌نهادی نیاز دارند؛ مولفه‌هایی که به وضوح در ساختار مدیریت محیط‌زیست ایران غایب‌اند.

محیط‌زیستِ بی‌پول، بی‌نیرو، و بی‌برنامه

سازمان حفاظت محیط‌زیست ایران، برخلاف بسیاری از نهادهای مشابه در جهان، یک نهاد درآمدزا نیست. این سازمان وابسته به خزانه دولت است و بودجه‌ای که دریافت می‌کند، به شدت محدود و ناکافی است. علاوه بر آن، این سازمان با کمبود مزمن نیروی انسانی مواجه است. نسبت تعداد محیط‌بانان به وسعت مناطق تحت حفاظت در ایران فاصله‌ای معنادار با استانداردهای جهانی دارد. در بسیاری از زیستگاه‌های یوزپلنگ، هیچ حضور مؤثر یا مداومی از نیروهای حفاظتی دیده نمی‌شود و همین موضوع، تهدیدات انسانی را به‌صورت رهاشده باقی گذاشته است.

این وضعیت به‌وضوح نشان می‌دهد که برای احیای جمعیت یوزپلنگ، ابتدا باید بستر مناسب ایجاد شود. تا زمانی که تهدیدات اصلی مثل شکار غیرمجاز، تصادف‌های جاده‌ای، سگ‌های گله، شترهای رهاشده و تخریب زیستگاه‌ها به‌صورت ریشه‌ای مدیریت نشوند، هر گونه تلاش برای تکثیر و رهاسازی یوزها محکوم به شکست است.

از گرمایش زمین تا جاده‌های مرگبار

تهدیدات یوز آسیایی را می‌توان به دو دسته کلی تقسیم کرد: طبیعی و انسانی. در حوزه تهدیدات طبیعی، تغییرات اقلیمی نقش بزرگی ایفا کرده‌اند. کاهش بارش‌های جوی و خشکسالی‌های پی‌در‌پی در زیستگاه‌های یوز به کاهش شدید منابع آبی منجر شده و از بین رفتن پوشش گیاهی را در پی داشته است. این موضوع به کاهش جمعیت طعمه‌های طبیعی یوز مانند آهو و جبیر انجامیده است.

در نتیجه، آهوها برای تأمین غذا به سمت مزارع گندم و جو در حاشیه روستاها کشیده شده‌اند و در آن‌جا هدف شکار انسان‌ها قرار می‌گیرند. به‌این‌ترتیب، زنجیره غذایی یوز در حال فروپاشی است؛ نه طعمه‌ای برای شکار وجود دارد و نه زیستگاهی امن برای بقا.

در سوی دیگر، تهدیدات انسانی بسیار جدی‌تر و پرشمارتر هستند: جاده‌هایی که مستقیماً از میان زیستگاه یوز عبور می‌کنند، شکارچیان غیرمجاز، سگ‌های گله که در بسیاری از مواقع موجب کشته شدن یوزهای جوان می‌شوند، و نبود هرگونه فنس، زیرگذر یا روگذر استاندارد برای عبور ایمن حیوانات از جاده‌ها.

جاده مرگ: تهران–مشهد و کابوس ۲۰۰ کیلومتری

یکی از کانون‌های بحرانی برای یوز آسیایی، محدوده عباس‌آباد در محور تهران–مشهد است. این منطقه یکی از نقاط ثبت‌شده برخورد خودروها با یوز ایرانی است. برای حفاظت از این مسیر ۱۰۰ کیلومتری (در هر طرف ۱۰۰ کیلومتر، مجموعاً ۲۰۰ کیلومتر)، باید فنس‌کشی کامل انجام شود؛ کاری که تاکنون به‌طور کامل انجام نشده است.

در کنار فنس‌کشی، وجود زیرگذر و روگذر استاندارد برای عبور ایمن حیات‌وحش الزامی است، اما این سازه‌ها یا اصلاً وجود ندارند یا در بهترین حالت در مراحل بسیار ابتدایی و ناقص هستند. حتی روشنایی نقاط بحرانی مسیر نیز تنها در دو یا سه نقطه اجرا شده و در عمل تأثیر چشمگیری در کاهش تصادفات نداشته است.

براساس برآوردهای موجود، اجرای کامل این پروژه – شامل فنس‌کشی دو طرف جاده، ساخت زیرگذر و روگذر استاندارد، و تأمین روشنایی ایمن – نیاز به بودجه‌ای بالغ بر ۱۰۰۰ میلیارد تومان دارد. سازمان حفاظت محیط‌زیست در تلاش است بخشی از این بودجه را از طریق مشارکت بخش خصوصی و در قالب مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها (CSR) تأمین کند. اما تاکنون هیچ شرکتی حاضر به ورود جدی در این سطح از سرمایه‌گذاری نشده است.

سرعت انقراض بیشتر از سرعت نجات است

آن‌چه بیش از هر چیز نگران‌کننده است، فاصله فاحش میان سرعت اقدامات حفاظتی و سرعت انقراض یوز است. ما هنوز در پله نخست ایستاده‌ایم، در حالی‌که یوز ده‌ها قدم از ما جلوتر در مسیر انقراض حرکت می‌کند. کارشناسان تأکید می‌کنند که با جمعیتی کمتر از ۵۰ فرد، عملاً یوز آسیایی وارد مرحله «بی‌بازگشت» شده و تنوع ژنتیکی جمعیت آن به حدی کاهش یافته که نمی‌توان روی احیای طبیعی این گونه حساب کرد.

با این حال، سازمان محیط‌زیست همچنان بر همان سیاست‌های سنتی حفاظت از زیستگاه تأکید دارد و هیچ نشانی از درک وضعیت اضطراری و نیاز به "برنامه نجات" دیده نمی‌شود. در حالی‌که در هر کشور دیگری با چنین شرایطی، یک «برنامه فورس ماژور نجات» تدوین و اجرا می‌شد، در ایران هنوز سیاست‌های کند، کلیشه‌ای، و بی‌اثر در دستور کار است.

یوز نجات نمی‌خواهد؛ یوز نجات فوری می‌خواهد

نکته کلیدی که کارشناسان بر آن تاکید دارند این است که یوز آسیایی دیگر نیازی به حفاظت عادی و معمول ندارد. یوز نیازمند یک برنامه نجات اضطراری (Emergency Rescue Program) است؛ برنامه‌ای با بودجه هدفمند، ضرب‌الاجل مشخص، سازوکار سریع، و اختیارات ویژه. چنین برنامه‌ای هنوز حتی روی میز مدیران سازمان حفاظت محیط‌زیست نیست.

این تأخیر مرگبار است. ما امروز نتیجه غفلت دو دهه گذشته را می‌بینیم. و اگر امروز نیز کاری نکنیم، نتیجه‌اش در دهه آینده چیزی جز انقراض کامل آخرین بازماندگان یوز در ایران نخواهد بود.

در این شرایط، دیگر نمی‌توان به برنامه‌های بلندمدت دل خوش کرد. برنامه بلندمدت برای زمانی است که هنوز فرصتی برای بازیابی هست. امروز اما، زمان به دشمن بزرگ یوز بدل شده و هر ساعت تأخیر، شاید یک قدم دیگر به سوی وداع با این گربه‌سان آسیایی باشد.

 

  • دانلود ریمیکس «هر چی سرم شلوغ شد» از رضا پیشرو و شادمهر عقیلی + پخش آنلاین

اخبار تاپ حوادث

وبگردی

منبع خبر "رکنا" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.