او سید و مسلمان بود و به راحتی اعتماد مسلمانان فلسطینی را جلب میکرد تا زمینهایشان را به او بفروشند. دوم اما نیرنگ دیگری بود. او موفق شده بود مقام ریاست دبیرخانه کنگره جهانی اسلامی بیتالمقدس را به دست آورد. این عنوان به او اعتبار میداد.
فیلم گزارش را اینجا ببینید
عصر ایران ؛ حسن ظهوری ــ اسفند ۱۳۲۲ انتخابات چهاردهمین دوره مجلس شورای ملی به پایان رسیده بود. مصدق هنگام تصویب اعتبارنامه نمایندگان نطق آتشینی کرد. او که به عنوان نماینده تهران به مجلس شورای ملی راه یافته بود از نمایندگان خواست تا اعتبارنامه نماینده یزد را تصویب نکنند. کسی که بعد از ۲۲ سال به ایران برگشته بود و دوباره فعالیتهای سیاسیاش را آغاز کرده بود. مصدق با صدای بلند به نمایندگان گفت: سیدضیاالدین طباطبایی در کودتای ۱۲۹۹ با رضا خان همکاری کرده و دست نشانده انگلیسیهاست. هنوز نطق او تمام نشده بود که ایرج اسکندری، نماینده حزب توده پرونده دیگری را علیه سید ضیاء الدین باز کرد. پرونده فلسطین و ارتباط او با یهودیها در خرید زمین فلسطینیها.
به سال ۱۲۹۹ برویم زمانی که سید ضیاءالدین طباطبایی با کمک بریتانیا به رضا خان کمک کرد تا در کودتا علیه دولت قاجار پیروز شود. پس از آن بود که سید ضیا تنها ۱۰۰ روز نخست وزیر ایران باقی ماند و اختلافاتش با رضا خان باعث شد در نهایت از ایران تبعید شود. این درست زمانی بود که بریتانیا از اعلامیه بالفور برای اسکان دادن به یهودیان حمایت میکرد و یهودیان به سرزمین فلسطین که بریتانیا قیم آن بود مهاجرت میکردند.
سید ضیاء ۱۰ سال در ژنو زندگی کرد تا اینکه دعوتنامهای به دستش رسید. سال ۱۳۱۰ شمسی (۱۹۳۱ میلادی) بود که حاج امین الحسینی مفتی اعظم فلسطین از بیم مهاجرت یهودیان تصمیم به برگزاری کنگرهای گرفت. کنگرهای که در ۱۴ آذر ۱۳۱۰ برگزار شد و به کنگره جهانی اسلامی بیتالمقدس مشهور شد. او از رهبران و چهرههای سرشناس جهان اسلام، از جمله نمایندگان مصر، عراق، هند، سوریه برای شرکت در این کنگره دعوت کرد. از ایران هیچکس دعوت نشد، اما به طور غیرمنتظره، حاج امینالحسینی دعوتنامهای برای سید ضیاءالدین طباطبایی فرستاد. ضیاءالدین به فلسطین رفت و در کنگره شرکت کرد. او در کنار شخصیتهای برجسته جهان اسلام، موفق شد ریاست دبیرخانه کنگره را بر عهده بگیرد.
پس از دو هفته اقامت در فلسطین، سید ضیاءالدین دوباره به ژنو بازگشت. ظاهرا میخواست تا کارهای شخصی خود را سر و سامان دهد و برای زندگی به فلسطین برگردد. همینکار را هم کرد و هنگامی که بازگشت در منطقهای به نام دره بیتحانون، واقع در باریکه غزه، زمینی خرید و مشغول کشاورزی شد. این سرآغاز اتفاقاتی شد که بعدها رخ داد و حزب توده ایران پرده از آن برداشت.
در دهه ۳۰ میلادی، فلسطین شاهد تحولات مهمی بود. یهودیان که با اجازه بریتانیا به این سرزمین مهاجرت کرده بودند، شروع به خرید زمین کردند. در ابتدا زمینهایی را میخریدند که متعلق به غیرمسلمانان، مثل مسیحیان یا مهاجران بود. مسلمانان و اعراب ساکن فلسطین که بیشترین جمعیت را شامل میشدند تمایلی به فروش زمین به یهودیان نداشتند، زیرا ورود یهودیان، این مهاجران جدید برایشان خوشایند نبود و به آنها اعتماد نداشتند.
با این حال، تعداد زمینهای متعلق به غیرمسلمانان محدود بود و یهودیان برای تثبیت حضورشان در فلسطین، باید زمین اعراب و مسلمانان را میخریدند. به همین دلیل، به کسی نیاز داشتند که مورد اعتماد فلسطینیها بود و میتوانست پشت پرده برای یهودیان و صهیونیستها نقش میانجیگری ایفا کند. شاید به همین خاطر چون بریتانیا موافق قدرت گرفتن یهودیان در فلسطین بود به سراغ سید ضیاءالدین طباطبایی رفت. کسی که در فلسطین زمین خریده بود و به گفته حزب توده ایران، ظاهرا کشاورزی میکرد.
یهودیان پس از ورود به فلسطین، نهادی به نام آژانس صهیونیستی تأسیس کردند. این آژانس یک صندوق ملی یهود داشت که با پول آن زمینها را در فلسطین میخریدند. خاک حاصلخیز و دسترسی به آب کافی برای کشاورزی، یهودیان را به شمال فلسطین، بهویژه دره یزرائیل، حیفا، عکا و طبریه کشاند. آنها موفق شدند اندک زمینی که در اختیار غیرمسلمانان بود را بخرند و بعد راهی جنوب فلسطین یعنی تلآویو و یافا شدند.
خانه و زمین سید ضیاءالدین طباطبایی در بیتحانون، غرب فلسطین و در باریکه غزه بود که از شمال فلسطین دور و به جنوب آن نزدیکتر بود. این فاصله باعث میشد که او نتواند بهراحتی نقش واسطهگری برای خرید زمین از فلسطینیها به خصوص در شمال و فروش آن به یهودیان ایفا کند. ظاهرا سید ضیاءالدین نیاز به نوعی پوشش برای سفر به نقاط مختلف فلسطین داشت و احتمالا برای همین تجارت قالی در فلسطین را آغاز کرد.
سید ضیاءالدین طباطبایی دو ویژگی مهم داشت که بهراحتی میتوانست اعتماد فلسطینیهای مسلمان را جلب کند تا زمینهایشان را بخرد. نخست آنکه، او سید و مسلمان بود و به راحتی اعتماد مسلمانان فلسطینی را جلب میکرد تا زمینهایشان را به او بفروشند. دوم اما نیرنگ دیگری بود. او موفق شده بود مقام ریاست دبیرخانه کنگره جهانی اسلامی بیتالمقدس را به دست آورد. این عنوان به او اعتبار میداد و باعث میشد فلسطینیها زودتر به او اعتماد کرده و باور کنند او نیت فریب یا خیانت به آنها را ندارد. اما در حقیقت، همه اینها نیرنگی بود. آنطور که بعدها حزب توده ایران فاش کرد، سید ضیاءالدین با استفاده از این پوششها، فلسطینیها را مجاب میکرد تا زمینهایشان را به او بفروشند، زمینهایی که بهسرعت به یهودیان فروخته میشد و سید ضیاء پول خوبی به جیب میزد.
سید ضیاءالدین طباطبایی تا سال ۱۳۲۲ (حدود ۱۹۴۳) در فلسطین ماند. او پس از اطمینان از تبعید رضاشاه به ایران بازگشت تا فعالیتهای سیاسی خود را از سر بگیرد. در آن ۱۲ سال سید ضیاءالدین بهعنوان رئیس دبیرخانه کنگره جهانی اسلامی بیتالمقدس هیچ اقدام خیرخواهانه یا مثبتی برای فلسطینیها انجام نداد و حتی به اعتقاد حزب توده، فعالیتهایی به نفع یهودیان داشت. این موضوع بهتدریج باعث شد که فلسطینیها به او مشکوک شوند و اعتبار خود را در میان آنها از دست بدهد. به همین دلیل، فلسطین دیگر مکانی برای ادامه فعالیتهای او نبود و او به ایران بازگشت.
تا سال ۱۹۴۵، پیش از درگیریهای ۱۹۴۷ و کشتار فلسطینیها در ماجرای دیر یاسین توسط یهودیان، برآورد میشود که آژنس صهیونیست تنها حدود ۸ صدم درصد از مساحت کل فلسطین را خریداری کرده بودند. بر اساس افشاگریهای حزب توده ایران که عمدتا مقالاتی تند علیه او در روزنامههای مردم و رهبر بود و اسناد منتشرشده ساواک از این مقدار، احتمالاً حدود ۵۰,۰۰۰ هکتار با واسطهگری سید ضیاءالدین به یهودیان فروخته شده بود. شاید این مقدار چندان به چشم نیاید اما نقش او در فریب فلسطینیها و خرید زمینهایشان، برای حزب توده و مردم قابل توجه بود.
اسفند ۱۳۲۲؛ نمایندگان به نطق ایرج اسکندری از حزب توده گوش میدادند. او مدام به فعالیتهای سید ضیاءالدین در فلسطین اشاره میکرد و فریب مردم فلسطین را غیرانسانی میدانست و میگفت در جهت برآورده کردن خواستههای استعمارگران بودهاست. نمایندگان قبلا هم در طول انتخابات، مطالبی شبیه آنچه اسکندری میگفت در روزنامه مردم و رهبر خوانده بودند. روزنامههای حزب توده به سختی او را در هم میکوبیدند و بابت فعالیتهای سید ضیاء در فلسطین توضیح میخواستند. اما او در تمام این مدت سکوت کرده بود و در مجلس هم تنها به یک جمله بسنده کرد: اینها پروپاگاندای کمونیستی است. آن روز در نهای مجلس شورای ملی رای گیری کرد و اعتبارنامه سید ضیاء با ۵۷ رای موافق و ۲۱ رای مخالف، تصویب شد.
پس از آن حملات حزب توده و افشاگریها از فعالیتهای سید ضیاء متوقف نشد و حتی بعدها نورالدین کیانوری، در خاطرات خود دوباره نوشت که سید ضیاء در فلسطین به نفع یهودیان زمین مسلمانان را میخرید. اتهاماتی که دیگر سید ضیاء به آنها پاسخی نداد و حتی از اعضای حزب توده مدرک هم نخواست. او فقط مدام تکرار میکرد من فلسطین فقط کشاورزی و تجارت قالی میکردم.
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
منبع خبر "
عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد.
(ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.