به گزارش خبرنگار مهر؛ در حالی که رقابت راهبردی میان چین و ایالات متحده در حوزه فناوریهای نوین به مرحلهای سرنوشتساز رسیده و هوش مصنوعی به یکی از مؤلفههای تعیینکننده در برتری نظامی بدل شده است، ارتش آزادیبخش خلق چین با درکی ژرف از مخاطرات ناشی از وابستگی به سامانههای هوشمند و تسلط الگوریتمی دشمن، رویکردی دوگانه اتخاذ کرده است. این کشور از یکسو به توسعه قابلیتهای تهاجمی و تدافعی مبتنی بر هوش مصنوعی میپردازد و از سوی دیگر، بهطور فزایندهای طراحی و پیادهسازی تدابیر ضد هوش مصنوعی را در دستور کار قرار داده است. این تدابیر بخشی از یک استراتژی کلان برای حفاظت از استقلال اطلاعاتی، تقویت تابآوری سایبری و بیاثر ساختن مزیتهای فناورانه دشمن در میدانهای نبرد آینده بهشمار میروند؛ میدانی که در آن، جنگ الگوریتمها جایگزین بسیاری از روشهای متعارف شده است.
در دهه اخیر، فناوری هوش مصنوعی با شتابی چشمگیر به یکی از ارکان اصلی تحول در حوزه نظامی بدل شده و نقشی محوری در فرماندهی، کنترل، شناسایی تهدیدات، تحلیل بلادرنگ دادههای میدانی و بهینهسازی تصمیمگیریهای تاکتیکی ایفا کرده است. ایالات متحده و متحدان آن در راستای تقویت قابلیتهای رزمی خود، میلیاردها دلار در زمینه توسعه سامانههای خودکار جنگی، پهپادهای مجهز به تصمیمگیری خودمختار و سیستمهای تحلیلگر مبتنی بر الگوریتمهای یادگیری عمیق سرمایهگذاری کردهاند. این سامانهها قادر هستند با اتکا بر دادههای وسیع سنسوری و پردازش موازی، تهدیدات را پیشبینی و واکنشهای بهینه را در لحظه تولید کنند.
در این میان، چین نیز با درک عمیق از الزامات جنگ مدرن، بهطور همزمان در دو مسیر گام برداشته است. این کشور از یکسو توسعه زیرساختهای فناورانه مشابه را دنبال میکند و از سوی دیگر به صورت جدی در حال طراحی و عملیاتیسازی راهبردهایی برای مقابله با مزیتهای نظامی دشمنان در بهرهگیری از هوش مصنوعی است. به عقیده کارشناسان این رویکرد دووجهی بیانگر واقعبینی راهبردی پکن در مواجهه با تهدیدات نوظهور فناورانه است.
سه سطح اصلی در مهار سیستمهای هوشمند رزمی
مطابق با دادههای منتشر شده از سوی نهادهای نظامی و دانشگاهی چین، سه رکن بنیادین بهعنوان ستونهای اصلی در معماری سامانههای هوشمند رزمی، یعنی دادهها، الگوریتمها و توان محاسباتی، شناسایی شدهاند. این سه مؤلفه در حکم ارکان وابسته به یکدیگر در زنجیره تصمیمسازی خودکار و اجرای عملیات محسوب میشوند. دادهها، ماده خامی هستند که سامانههای هوشمند بر پایه آنها محیط پیرامونی را تحلیل میکنند؛ الگوریتمها به منزله مغز پردازشی و چارچوب منطقی تحلیل، تفسیر و پیشبینی رفتار دشمن را انجام میدهند و توان محاسباتی، ظرفیت عملیاتی الگوریتم برای پردازش آنی اطلاعات را تأمین میکند.
از این منظر، هرگونه اخلال، تحریف یا اختلال در هر یک از این اجزا، میتواند به صورت زنجیرهای و اثرگذار، کل چرخه شناختی و تصمیمگیری سیستم هوش مصنوعی دشمن را از کار بیندازد یا آن را به سوی تصمیمگیریهای نادرست و ناکارآمد سوق دهد. به همین دلیل، ارتش چین به طراحی تاکتیکهایی برای هدفگیری و بیاثر ساختن هر یک از این مؤلفهها به منظور فلجسازی سامانههای رزمی مبتنی بر هوش مصنوعی دشمن، توجه ویژهای نشان داده است.
آلودهسازی دادهها: تحریف تصویر واقعی میدان
یکی از تاکتیکهای برجسته در راهبرد ضد هوش مصنوعی چین، انتشار دادههای گمراهکننده و طراحی سناریوهای جعلی در محیط رزمی است. آنها از طریق استفاده از تصاویر ساختگی، صداهای جعلی و دادههای مخدوش، مدلهای دشمن را دچار «تحلیلهای انحرافی» میکنند. هدف از اتخاذ این رویکرد، انحراف در خروجی تصمیمگیری مدلهای زبانی و دیداری و توان محاسباتی دشمن است.
فریب الگوریتمی: فراتر از منطق مدل
رویکرد دیگر نیروهای مسلح چین، حرکت به خارج از چارچوب یادگیری مدل است. بهعنوان نمونه، پهپادها و یگانهای زمینی چینی میتوانند با اجرای مانورهای غیراستاندارد و غیرخطی، سامانههای پیشبین خودکار دشمن را از کار بیندازند. این اقدامات با هدف به چالش کشیدن ظرفیت تطبیق الگوریتم با موقعیتهای جدید و کاهش اطمینان مدلها به خروجیهای تولیدی صورت میگیرد.
ایجاد نویز اطلاعاتی و اشباع شبکه حریف
ارتش چین در چارچوب «جنگ فریبکارانه»، اقدام به تولید حجم عظیمی از دادههای غیرواقعی در قالب امواج الکترومغناطیسی، سیگنالهای راداری و محتوای چندرسانهای میکند تا ظرفیت پردازش فناورانه دشمن را اشباع و عملکرد سیستمهای تحلیلی مبتنی بر هوش مصنوعی را کند کند. این عملیات اطلاعاتی، عملاً موجب از دست رفتن شفافیت دادهای و افزایش خطای تصمیمگیری خودکار میشود.
حمله به زیرساخت محاسباتی دشمن
تمرکز ارتش چین در سطح سختافزاری، بر تضعیف مراکز داده، سرورها، شبکههای انتقال و تأسیسات برق دشمن معطوف است. از منظر راهبردی، قطع یا اخلال در تأمین برق یا اتصال شبکهای میتواند عملکرد مدلهای پیشرفته هوش مصنوعی را در شرایط بحرانی جنگ بهطور کامل متوقف سازد. این رویکرد، نشانگر ادغام جنگ سایبری با عملیات فیزیکی در راهبرد ضد هوش مصنوعی چین است.
مطالعات معکوس و حفاظت پیشگیرانه
بخش دیگری از راهبرد چین در حوزه مقابله با هوش مصنوعی نظامی، انجام مطالعات مهندسی معکوس بر روی سامانههای هوشمند غربی و شناخت نقاط آسیبپذیر آنهاست. ارتش چین، همزمان با تمرکز بر دستاوردهای فناورانه بدیع، اقدامات متعددی برای جلوگیری از جمعآوری دادههای مؤثر توسط دشمن و استتار دیجیتال تجهیزات خود به اجرا گذاشته است. در کنار این اقدامات، آموزشهای پیشرفتهای نیز برای ارتقای تابآوری سایبری و الگوریتمی در حال اجرا است.
زمینه ژئوپلیتیکی و هشدارهای میدانی
سناریوهای احتمالی درگیری چین با ایالات متحده بر سر تایوان و تجربه جنگ اوکراین، در طول سالهای اخیر، به محرکهایی برای تقویت خطوط دفاعی ضد هوش مصنوعی در چین بدل شدهاند. هشدارهای مقامات نظامی آمریکا درباره استفاده گسترده از سامانههای بدون سرنشین برای سردرگمی ارتش چین در صورت حمله به تایوان، مبین جدیت این تهدید برای پکن است. در همین راستا، ارتش چین نیز متقابلاً با طراحی تاکتیکهای فریب و فشردهسازی داده، در پی بیاثر کردن این سناریوها بر آمده است.
بازتعریف فلسفه «سپر و نیزه» در عصر الگوریتم
دولت چین با تکیه بر سنت نظامی کهن خود مبنی بر تلفیق راهبردی میان «سپر» (توان دفاعی و بازدارنده) و «نیزه» (قابلیت هجومی و تهاجمی)، تلاش دارد این فلسفه را در ساختار نبردهای مدرن نیز بازتعریف و بازپیادهسازی کند. در شرایطی که میدان جنگ دیجیتال به عرصه تقابل الگوریتمها بدل شده است، ارتش آزادیبخش خلق چین بر آن است تا همزمان با توسعه سامانههای هجومی پیشرفته بر پایه هوش مصنوعی، توانمندیهای دفاعی در برابر این فناوری را نیز گسترش دهد.
این دوگانهسازی راهبردی نهتنها ناظر بر حفظ برتری نظامی، بلکه در جهت تثبیت استقلال فناورانه، صیانت از حاکمیت دادهها و جلوگیری از نفوذ الگوریتمی دشمن در تصمیمسازیهای نظامی چین نیز تلقی میشود. هرچند برخی از این تاکتیکها هنوز در سطح مفهومی یا آزمایشگاهی قرار دارند، اما بررسی عملکرد نهادهای نظامی و پژوهشی چین نشان میدهد که فرآیند طراحی و پیادهسازی سپر دفاعی الگوریتمی در حال نهادینه شدن است؛ سپری که نهفقط ابزاری فناورانه، بلکه مولفهای کلیدی در راهبرد امنیتی، نظامی و ژئوپلیتیکی آینده چین خواهد بود.