به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، در نگاه نخست، بحران اقلیمی و گرمایش زمین پدیدهای دور از زندگی روزمره بهنظر میرسد؛ مسئلهای که گویا به گردن کارخانههای عظیم، سیاستمداران سالخورده در اجلاسهای بینالمللی، یا شرکتهای نفتی فراملی افتاده و ما، تنها تماشاچیان خاموش ماجرا هستیم. اما حقیقت تلخ این است: ما هم در این فاجعه شریکایم. نه به شکل استعاری یا احساسی، بلکه دقیقاً با هر قدمی که در زندگی مدرن برمیداریم.
هر بامداد که سوئیچ خودرو را میچرخانیم، ابر کوچکی از آلایندهها را راهی آسمان میکنیم. هر ظهر که دکمه کولر گازی را میزنیم، گرمای خانهمان را با مصرف برق فسیلی، مستقیم به جو زمین منتقل میکنیم. شبها نیز، وقتی در تاریکی اتاق، روی مبل در حال تماشای سریالی جدید با لپتاپ همیشه در شارژ هستیم، در واقع به روند «بخارپز» شدن زمین کمک میکنیم. حتی خرید یک شلوار جین جدید که از دل کارخانهای در بنگلادش یا چین بیرون آمده، یا سفارشی اینترنتی که از انبارهای صدها کیلومتر آنسوتر به درِ خانهمان رسیده، بخشی از همان سناریوی بزرگ آلودگی کربنی است.
گرمایش زمین دیگر مفهومی انتزاعی در بولتنهای زیستمحیطی نیست. این بحران، با طعم وایفای، اسانس بنزین و صدای کولر در زندگی ما تنیده شده است. ما فقط کاربران این سیستم نیستیم؛ ما خودِ سیستمایم. و این، شاید تلخترین و همزمان امیدبخشترین واقعیت باشد. چون اگر در خلق بحران نقش داشتهایم، در مهار آن نیز میتوانیم مؤثر باشیم.
ضرورت تغییر سبک زندگی، نیازی به اقداماتی عجیب و افسانهای ندارد. قرار نیست برای نجات زمین به کوههای هیمالیا برویم یا با پانداها مشورت کنیم. تحول، از همین پیادهروهای شهر، ایستگاههای مترو، و سبد خرید آنلاینمان آغاز میشود.
وقتی فقط یک روز در هفته ماشینمان را کنار بگذاریم و سوار مترو شویم، در واقع با کاهش مصرف سوخت، گامی مؤثر در کاهش گازهای گلخانهای برداشتهایم. وقتی دوچرخهسواری را از قالب «ورزش» به «سبک زندگی» منتقل میکنیم، نهتنها سلامت خود را ارتقا میدهیم، بلکه سیاره را نیز تنفسپذیرتر میکنیم.
استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر – حتی در حد نصب پنل خورشیدی کوچک روی پشتبام یا خاموشکردن وسایل برقی بیاستفاده – معنایی ساده ولی عمیق دارد: ما به آینده پشت نکردهایم. حتی عملی بهظاهر بیاهمیت مانند پاککردن ایمیلهای تبلیغاتی یا کمکردن مصرف اینترنت میتواند به کاهش مصرف انرژی مراکز داده (Data Centers) کمک کند؛ همان مراکزی که حجم عظیمی از برق را بلعیده و جو زمین را داغ میکنند.
مسیر عبور از بحران اقلیمی، با انتخابهای جمعی و فردی ممکن است. این مسیر نیازمند آگاهی، اراده و البته تجدید نظر در عادتهای روزمره ماست. از نه گفتن به نی پلاستیکی و خودداری از خرید لباسهای بیدلیل، تا بله گفتن به وسایل دستدوم، کاهش زباله، و سبک زندگی مینیمالتر.
نسل امروز، نسلی است که میتواند از یک تماشاچی بیتفاوت، به بازیگری مسئول و خلاق تبدیل شود. لازم نیست ابرقهرمان باشید یا شنلی بر تن داشته باشید. کافیست ذهنی آگاه، بطری آبی فلزی و دوچرخهای ساده داشته باشید تا در صف اول نجات زمین بایستید.
زمین بیش از هر زمان دیگری نیازمند ماست؛ نه برای معجزه، که برای بازاندیشی. بحران اقلیمی با تصمیمات کوچک آغاز شده و با تصمیمات کوچک نیز قابل تغییر است. هنوز دیر نشده است، اما وقت زیادی هم باقی نمانده.