پهلوی ۵۰۰ نفر از این مردم را داشت، سقوط نمی‌کرد

همشهری آنلاین پنج شنبه 19 تیر 1404 - 14:47
جواد موگویی، پژوهشگر تاریخ در برنامه از سرگذشت گفت: ظرفیت‌های‌مردمی در بحران‌ها و جنگ در سوریه، عراق، و حتی دوران کرونا به میدان می‌آیند و می‌جنگند. این‌ها نیروی بالقوه جمهوری اسلامی ایران هستند که اگر رژیم پهلوی تنها ۵۰۰ نفر از آن‌ها را داشت، سقوط نمی‌کرد.

به گزارش همشهری آنلاین، برنامه «از سرگذشت» که ویژه‌برنامه شب‌های محرم شبکه نسیم با اجرای علی‌اکبر قلیچ است، شب گذشته میزبان «جواد موگویی» پژوهشگر تاریخ و مستندساز بود.
قلیچ در بخش اول برنامه با گفت‌وگویی که با موگویی داشت، زندگی شخصی و خانوادگی، تغییر رویکرد آکادمیک او از رشته پیراپزشکی به تاریخ، و علت و چگونگی ورود این هنرمند و فعال رسانه‌ای به موضوعات پرحاشیه و چالشی را مورد پرسش قرار داد که موجب شد ابعاد تازه‌ای از این مستندساز در برابر مخاطبان قرار گیرد.

جواد موگویی در پاسخ به اینکه «در کدام طرف تاریخ ایستاده‌اید و خواهید ایستاد؟» گفت: در تاریخ‌نگاری، مستندسازی، هنر، نویسندگی و پژوهشگری، هر کسی که اعلام بی‌طرفی کند، دروغ گفته است؛ چون هر فرد دارای موضع و نظر است.
او به مرور تجارب خود پرداخت و افزود: در دورانی که تازه‌کار و جوان بودم، با یکی از اعضای حزب توده مصاحبه می‌کردم و فکر می‌کردم بی‌طرفی یک موضع درست است. لذا این فرد خاطرات خود را بیان می‌کرد؛ در حالی که هرگاه نظر من را جویا می‌شد، من اعلام بی‌طرفی می‌کردم. تا اینکه یک روز مرتضی سرهنگی به من گفت: «بی‌طرفی یعنی بی‌شرفی» و توصیه کرد، طرف درست تاریخ باشم. از آن زمان فکر می‌کنم در این عرصه، بی‌طرفی درست نیست؛ بلکه مهم آن است که انسان هر طرفی که هست، منصف باشد.

این مستندساز، علت ورود خود به پژوهش درباره تاریخ انقلاب را پاسخ به یک‌سری ضرورت‌ها دانست و ادامه داد: در حوزه تاریخ‌نگاری، من تشخیصم این بود که یک‌سری گره‌ها و اتفاقات وجود دارد که ما آنها را رها کرده‌ایم. اگر به این اتفاقات پاسخ داده نشود، نمی‌توانیم رو به جلو حرکت کنیم. لذا من برای خودم تشخیص دادم که خوب است در حوزه تاریخ انقلاب ورود کنم و گره‌ها را با رعایت انصاف باز و روایت کنم.

موگویی، که متولد ۲۸ خرداد ۱۳۶۴ از محله یافت‌آباد تهران است، درباره فضای خانوادگی خود گفت: من فرزند یک رزمنده‌ام؛ پدرم در آزادسازی خرمشهر حضور داشته و با اینکه جانباز ۲۵ درصد اعصاب و روان است، تا زمانی که توان و امکان کار داشت، در شهرداری کار می‌کرد و حقوق جانبازی دریافت نمی‌کرد. لذا تا سال‌ها از این حق و حقوق استفاده نکرد تا اینکه به اصرار مادرم، زمانی که از کار بیکار شد، پرونده جانبازی خود را پیگیری کرد.

او که دانشجوی رشته پیراپزشکی بوده است، درباره چگونگی ورود به عرصه پژوهش، تاریخ و مستندنگاری می‌گوید: ما در دوران دانشجویی خواستیم یک نمایشگاه درباره شهدای پزشکی که نخبه بودند برگزار کنیم. به دستگاه‌های مختلف مراجعه کردیم و دیدیم هیچ آمار و اطلاعاتی از شهدای دانشجو وجود ندارد. لذا با بچه‌ها یک مؤسسه ایجاد کردیم تا این آمار را احصا کنیم. از همین‌جا بود که به پژوهش علاقه‌مند شدم. در ادامه مسیر، اتفاقات سال ۱۳۸۸ رخ داد و به سمت مستندسازی رفتم.
این مستندساز، تجارب کنشگری خود در موضوع به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان را یادآور شد و ادامه داد: با ورود طالبان به قدرت در افغانستان، سازمان فرهنگی و رسانه‌ای اوج چند مستندساز را به منطقه اعزام کرد. من می‌خواستم ببینم واقعیت ماجرا درباره مقاومت شیعیان در پنجشیر و برخورد طالبان با آنها چیست؛ که همراه آنها شدم و متوجه شدم در پنجشیر خبری نیست. در حالی که شاهد یک‌سری اخبار کذب بودیم که با هدف درگیر کردن ایران با طالبان منتشر می‌شد و فضای رسانه‌ای BBC در راستای تحریک ایران برای ورود به جنگ با طالبان بود. من توانستم افکار عمومی را آرام کنم و تأکید کردم که جنگی در کار نیست و طالبان به قدرت رسیده‌اند. لذا یکی از جاهایی که فکر می‌کنم در طرف درست ایستادم، موضوع افغانستان بود؛ چون یک دام برای وارد کردن ایران به جنگ پهن شده بود.

موگویی ریشه فتنه سال ۱۳۸۸ را در اتفاقات دهه ۶۰ جست‌وجو کرد و گفت: معتقدم حوادث و فتنه سال ۱۳۸۸ ربطی به انتخابات نداشت، بلکه ریشه در دهه ۶۰ داشت. همین علل رخدادها موجب شد احساس کنم باید مسیر خودم را به سمت تاریخ‌نگاری تغییر دهم، چون این یک نیاز بود. در ادامه نیز برخی حوادث مانند سال ۱۴۰۱ و اتفاقات افغانستان و جنگ‌های سوریه، لبنان و عراق شکل گرفتند که بخشی از دنیای من شدند.
او خاطرنشان کرد: ما برخی پرونده‌ها و گره‌هایی از دهه ۶۰ داشتیم که هنوز باز نشده بود؛ نمونه آن، سازمان مجاهدین (منافقین) بود که در حالی که به‌راحتی قابل حل بود، اما حل نشده بود! منافقین که دست به اسلحه برده بودند و ترورهای بسیاری را در کارنامه دارند، در تاریخ‌نگاری مورد توجه قرار نگرفته بودند. سازمان مجاهدین با وجود این جنایت‌ها، توانست با تحریف، خود را بازسازی کند.

این پژوهشگر و مستندساز ادامه داد: به‌نظر من، این سال‌ها (۱۴۰۳) از لحاظ بحران‌های تاریخی، بی‌شباهت به سال‌های دهه ۶۰ نیست. ما در این سال‌ها شهادت سید حسن نصرالله، فرماندهان حماس و جنگ مستقیم با اسرائیل را تجربه کرده‌ایم؛ البته سطح بسیار بالاتر آن را در دهه ۶۰ با شهادت شهید بهشتی، یارانش، مسئولین کشور و ۷۰ هزار نفر از مردم داشتیم. در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، منافقین اعلام جنگ مسلحانه کردند و حدود ۱۰۰ هزار فرد مسلح به خیابان‌ها ریختند و شروع به ترور مردم کردند. اگر این اتفاقات برای هر کشور دیگری رخ می‌داد، موجب فروپاشی می‌شد.

این مستندساز، بازه‌ی ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ تا ۳۰ خرداد ۱۳۶۱ را بحرانی‌ترین مقطع انقلاب اسلامی دانست و تأکید کرد: معتقدم شرایط امروز ما، در برابر آن سال‌ها بحرانی نیست. بنی‌صدر به‌عنوان اولین رئیس‌جمهور فرار کرده بود، و ترورها به‌قدری زیاد شده بود که اگر کسی از خانه بیرون می‌رفت، معلوم نبود زنده برگردد. منافقین در آن سال‌ها کارهایی کردند که داعش ۴۰ سال بعد انجام داد؛ در همان سال تنها در تهران، ۹۹ بمب‌گذاری صورت گرفت، اما کشور از آن بحران‌ها عبور کرد و ما حتماً از اتفاقات اخیر هم موفق عبور خواهیم کرد.

موگویی، رمز موفقیت در عبور از بحران‌های دهه ۶۰ را همراهی مردم دانست و تصریح کرد: در سال ۱۳۶۰، با همراهی مردم، کشور از بحران عبور کرد. رهبری پس از تشییع پیکر حاج قاسم سلیمانی جمله‌ای فرمودند: «وحدت زیر این تابوت را حفظ کنید.» اگر بتوانیم وحدت امروز را حفظ کنیم، قطعاً از این شرایط هم عبور خواهیم کرد.

این هنرمند گفت: این وحدت با تأکید بر نقاط مشترک شکل می‌گیرد. من معتقدم جمهوری اسلامی ظرفیتی دارد که در هیچ برهه‌ای وجود نداشته؛ آن ظرفیت، حداقل ۲۰ میلیون طرفدار سینه‌چاک است که مراسم‌های تشییع میلیونی را رقم می‌زنند. این ظرفیت‌ها در بحران‌ها و جنگ در سوریه، عراق، و حتی دوران کرونا به میدان می‌آیند و می‌جنگند. این‌ها نیروی بالقوه جمهوری اسلامی ایران هستند که اگر رژیم پهلوی تنها ۵۰۰ نفر از آن‌ها را داشت، سقوط نمی‌کرد.

او حفظ وحدت و ظرفیت‌های بالقوه مردمی را مورد تأکید قرار داد و گفت: طبقه‌ای که برای پیروزی انقلاب هزینه داده، به‌راحتی از انقلاب پا پس نمی‌کشد؛ اما باید قدر آن‌ها را دانست. اگر با مردم با صداقت صحبت کنیم، همه‌چیز قابل فهم خواهد بود. امام خمینی با ادبیاتی کاملاً کف خیابانی و صادقانه با مردم صحبت می‌کرد و رمز موفقیت جمهوری اسلامی نیز همین صداقت است. ما هرجا صداقت را کنار بگذاریم، ضربه خواهیم خورد.

در ادامه، دوربین برنامه «از سرگذشت» به میدان تجریش و هیأت رایةالعباس امامزاده صالح رفت. سپس قصه خانواده اسکندری، از قربانیان ترور منافقین، از مامان «عشرت» تا مامان «فاطمه» روایت شد. خانواده‌ی بی‌گناهی که در ایام انقلاب هدف ترور منافقین قرار گرفتند و مادرشان، در حالی که شعار «مرگ بر منافق» می‌داد، جلوی چشمان فرزندانش هدف گلوله قرار گرفت.

محسن اسکندری همسر این خانواده که یکی از اعضای سپاه پاسداران و هدف کور ترور منافقین قرار گرفت، اربعین حسینی را تجلی انقلاب اسلامی دانست و گفت: یک عبارت در وصیت‌نامه همه شهدا هست که می‌گوید: «ان‌شاءالله کربلا آزاد می‌شود.» شاید آن زمان تصور این شرایط رویایی و غیرممکن به‌نظر می‌رسید و به‌همین خاطر در وصیت‌نامه‌ها نوشته می‌شد. به‌نظرم آن آرزو امروز محقق شده و آرزوی دست‌نیافتنی شهدا به حقیقت پیوسته است.
او تأکید کرد: اربعین، خروجی خون‌هایی است که انقلاب در راه آزادی، اسلام، امام حسین و مکتب داده است. این یک مقدمه برای ظهور و معرفی حضرت مهدی (عج) است. چراکه اربعین ۲۵ میلیونی را جهان خواهد شناخت، و حضرت مهدی با نام امام حسین (ع) به جهان معرفی خواهد شد. این اتفاق، یک معجزه و ثمره‌ی خون شهداست که نشان می‌دهد خون‌های پاک آنان سبب شد دنیا با امام حسین آشنا شود تا زمینه برای آشنایی مردم جهان با حضرت مهدی (عج) فراهم گردد.
 

منبع خبر "همشهری آنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.