پزشکی رشته پردرآمدی است؛ به شرط آنکه دچار قراردادهای کاری عجیب و غریب دولتی نشده باشی.
به گزارش سرویس اجتماعی تابناک، براساس اطلاعات بهدستآمده، حق الزحمه هر ساعت کار یک پزشک عمومی در جایی همانند مرکز فوریتهای پزشکی دانشگاه علوم پزشکی، تنها ۱۳۶ هزار تومان است که پس از کسر مالیات و بیمه، درآمد واقعی آنها را به مراتب کمتر از این رقم میرساند.
با احتساب ۱۴۰ ساعت کار ماهانه، یک پزشک عمومی حداکثر ۲۰ میلیون تومان حقوق ناخالص دریافت میکند که پس از کسورات، خالص دریافتیاش به حدود ۱۸ میلیون تومان میرسد. این در حالی است که این پزشکان:
• حق هیچگونه کارانه یا مزایای دیگری را ندارند.
• مشمول قانون بهرهوری نیستند (چون به صورت ساعتی استخدام میشوند).
• هیچگونه رفاهیات (حتی بیمه تکمیلی) به آنها تعلق نمیگیرد.
• در قراردادشان تصریح شده که هیچ رابطهی استخدامی با دانشگاه علوم پزشکی ندارند!
با این شرایط، آیا جای تعجب دارد که بیمارستانهای دولتی با کمبود شدید پزشک عمومی مواجهند؟ بر اساس اظهارات پزشکانی که با تابناک تماس گرفته و درد دل های خود را مطرح کرده اند، پزشکان ساعتی، حجم اصلی کادر درمانی وزارت بهداشت را تشکیل میدهند، اما حقوق آنها حتی از درآمد یک کارگر ساده نیز کمتر است. این در حالی است که وزارت بهداشت حتی حاضر به جذب رسمی آنها نیست و عملاً سیاستی در پیش گرفته که جوانان پزشک را از بخش دولتی فراری میدهد.
به گفته آنها یک پزشک عمومی با این شرایط دو راه بیشتر پیشرو ندارد: مهاجرت به خارج از کشور برای کسب درآمدی متناسب با تحصیلات و مهارتاش و یا ورود به حوزههای پردرآمدی مثل زیبایی، چرا که در بسیاری از شهرها، بخش خصوصی هم شرایط مطلوبی برای پزشکان عمومی ندارد.
پزشکان عمومی معترض به خبرنگار ما گفتند: آیا دکتر ظفرقندی (وزیر بهداشت) و دکتر پزشکیان (رئیسجمهور) که خود از جامعه پزشکی هستند، این ظلم سیستماتیک به پزشکان عمومی را اطلاع دارند؟ آیا نمی اندیشند این سیاستها چیزی جز نابودی تدریجی درمان دولتی در پی ندارد؟
بر این اساس به نظر میرسد مشکل اصلی، کمبود پزشک نیست؛ مشکل، نبود انگیزه برای ماندن در سیستم دولتی است. وقتی حقوق یک پزشک عمومی از بسیاری از کارمندان عادی دولت نیز کمتر باشد، چرا باید در بیمارستانهای دولتی بماند؟
پزشکان معترض معتقدند در سالهای گذشته، عدهای ذینفع در وزارت بهداشت ترجیح دادهاند پزشکان عمومی یا به بخش خصوصی بروند یا کشور را ترک کنند. آیا وقت آن نرسیده که صدای این قشر مغفولمانده را به گوش مسئولان برسانیم قبل از آنکه سیستم درمان عمومی کشور به نقطه نامطلوب و بازگشت ناپذیری برسد؟