درباره حضور وحید هاشمیان به عنوان سرمربی پرسپولیس هر اظهار نظری در این مرحله امری بدیهی است. اما نکته قابل تأمل تحلیل استراتژی پرسپولیس از استخدام این مربی است.
اگر فرض کنیم در پرسپولیس علم و هنر مدیریتی وجود دارد و رویکرد علمی در این مجموعه حاکم است، آنگاه باید پرسید انتخاب وحید هاشمیان با چه شاخصی صورت گرفته است؟
با تکنیک «SWOT» یعنی (Strength Weakness Opportunity Threat) که مهمترین ابزار و تکنیک تجزیه و تحلیل است، مجموعه مدیریتی پرسپولیس باید برای روشن شدن افکار عمومی تشریح کند؛ ضعف، قوت، فرصت و تهدید برای ایجاد فضای رقابت چگونه صورت گرفته که منتج به استخدام مربی ایرانی شد؟
اینکه عوام میگویند چرا هاشمیان بدون سابقه مربیگری سکاندار تیم بزرگی شده، حرف قابل قبولی نیست! زیرا او نه تنها در کنار اسکوچیچ و در بحرانیترین شرایط، زمینه حضور تیم ایران را در جام جهانی ۲۰۲۲ قطر فراهم آورد، بلکه با طی مدارج عالی در فوتبال اروپا و البته حضور مستمر در فوتبال آلمان دارای تجربه و دانش گرانبهایی است که اگر مورد حمایت واقع شود، قادر است فضای حاکم بر پرسپولیس را به سمت تفکر سیستمی و فوتبال مُدرن سوق دهد.
بدون آنکه بخواهم در توجیه حضور هاشمیان به امثال پروین، درخشان، پورحیدری، مجتبی جباری و... اشاره کنم که آغاز مربیگری آنها در سرخابی بوده است، در سطح اول فوتبال اروپا نیز نمونههای زیادی نظیر پپ گواردیولا یا زیدان وجود دارد که شروع کارشان با تیمهایی بارسلونا و رئال مادرید بوده و اتفاقاً عملکرد خوبی داشتند.
ختم کلام اینکه، وقتی تیم ملی ما با مربی ایران و به همراه ژاپن به عنوان اولین تیمها از آسیا به جام جهانی صعود میکند، بیانگر این است که فوتبال ما از نظر مرز دانشی به سطحی رسیده که میتوان ادعا کرد، در میان مربیان داخلی وحید هاشمیان -به دلایلی که بالاتر گفتم- از تراز بالا و قابل قبولی برخوردار است!
به اسامی مربیان حال حاضر در لیگ برتر نگاه کنید؛ محرم نویدکیا، مازیار زارع، مجتبی حسینی، مهدی تارتار، یحیی گلمحمدی، محمد ربیعی، سعید دقیقی، سعید اخباری، پیروز قربانی و… آیا وحید هاشمیان شایسته و واجد شرایط برای اداره پرسپولیس نیست؟
لطفاً قبل از هر قضاوتی در مورد هاشمیان که سرمایه داخلی است، به هزینه-فایده نگاه کنید تا بیشتر درباره این انتخاب سخن بگویم.