مرگ کارگر معدن، اینبار در نیلچیان / معدن یا میدان مین! / قادری : مشاوران ایمنی را حذف کردند؛ ساختار ایمنی فروپاشید

رکنا سه شنبه 17 تیر 1404 - 13:33
رکنا، باز هم یک خبر کوتاه و تکراری اما تکان‌دهنده: مرگ کارگری دیگر زیر آوار بی‌کفایتی و بی‌توجهی. امیر خسروی، کارگر معدن «شهید نیلچیان» در چهارمحال و بختیاری، قربانی تازه‌ای شد از سلسله فجایعی که سال‌هاست در سکوت و بی‌عملی تکرار می‌شود. عباس قادری‌پور، کارشناس ایمنی معدن، در گفت‌وگویی بی‌پرده از تکنولوژی ۶۰ سال پیش، گازسنج‌های زنگ‌زده، تهویه‌های غیرفعال، و حذف رانتی مشاوران ایمنی پرده برمی‌دارد و هشدار می‌دهد: «معدن زغال‌سنگ تا وقتی با قانون و تکنولوژی به‌روز نشود، نه محل کار، بلکه میدان مین است.»
مرگ کارگر معدن، اینبار در نیلچیان / معدن یا میدان مین! / قادری : مشاوران ایمنی را حذف کردند؛ ساختار ایمنی فروپاشید

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا،  خبر کوتاه بود، اما سنگین‌تر از هر تحلیل بلندبالایی، مرگ یک کارگر در پی ریزش معدن «شهید نیلچیان». باز هم تکرار، باز هم مرگ، باز هم حادثه‌ای که می‌شد رخ ندهد. قربانی این‌بار، امیر خسروی، کارگر معدنچی اهل شهر اردل در استان چهارمحال و بختیاری بود؛ جوانی که به‌جای بازگشت به خانه، زیر آوار ماند.

«۶۰ سال از تکنولوژی روز عقب‌ایم؛ کارگران با تجهیزات مرگبار کار می‌کنند»

این حادثه، مثل بسیاری دیگر، تنها یک عدد به آمار نیست؛ بلکه زخمی‌ست بر بدنه صنعت معدنی که سال‌هاست بر لبه خطر پیش می‌رود. برای فهم ابعاد این فاجعه، با عباس قادری‌پور، کارشناس باسابقه حوزه معدن گفت‌وگو کردیم؛ کسی که سال‌ها در دل معادن حضور داشته و از نزدیک بحران را لمس کرده است.

قادری‌پور در تشریح دلایل اصلی تکرار این مرگ‌ها می‌گوید:

«تکنولوژی استخراج زغال‌سنگ در ایران هنوز بر پایه روش‌های سنتی ۵۰ یا ۶۰ سال پیش روسیه انجام می‌شود؛ همان دستگاه‌ها، همان منطق، بدون هیچ گونه به‌روزرسانی. اکنون ما حدود نیم قرن از کشور مبدأ این روش‌ها عقب‌ مانده‌ایم. حتی استفاده از تکنولوژی چینی می‌توانست وضعیت بهتری را رقم بزند.»

اما مسئله به همین‌جا ختم نمی‌شود. نبود تجهیزات نوین، خصوصاً در بخش ایمنی، به گفته او، عامل اصلی تداوم این فجایع است:

«گازسنج‌ها یا اساساً وجود ندارند یا اگر هم باشند، قدیمی، ناکارآمد و غیراستاندارد هستند. پیمانکاران نیز به دلیل نبود نظارت مؤثر، تمایلی به سرمایه‌گذاری در حوزه ایمنی ندارند.»

به‌گفته‌ی قادری‌پور، دستگاه‌های گازسنج – اگر هم وجود داشته باشند – از نسل‌های منسوخ و خطرآفرین هستند:

«دستگاه‌های گازسنج باید یا انفرادی باشند یا در تونل‌ها نصب شوند و به اتاق کنترل متصل باشند تا در لحظه خطر، تهویه فعال شود و کارگران بتوانند منطقه را ترک کنند. اما در حال حاضر یا این سیستم‌ها اساساً وجود ندارند، یا در صورت وجود، مربوط به تکنولوژی منسوخ روسیه در یک یا دو دهه‌ی گذشته‌اند.»

و درباره واردات گازسنج‌های استاندارد نیز می‌گوید:

«بهترین گازسنج‌ها متعلق به کشورهای آمریکا، آلمان و اوکراین‌اند، اما به دلیل قیمت بالا، واردات آن‌ها انجام نمی‌شود و کارگران با تجهیزات فرسوده و خطرناک کار می‌کنند.»

قادری‌پور اما نکته مهم‌تری را یادآور می‌شود؛ موضوعی که کمتر در رسانه‌ها مطرح شده:

«در صورت تهویه مناسب، گازهای سمی و قابل اشتعال پیش از انباشت، از محیط خارج می‌شوند. اما در اکثر معادن کشور، سیستم تهویه یا وجود ندارد یا ناکارآمد است. این کم‌توجهی در طراحی ایمنی، جان کارگران را به‌راحتی در معرض مرگ قرار می‌دهد.»

اما چرا این وضعیت ادامه دارد؟ یکی از دلایل، تصمیمی پرابهام در دهه گذشته است که به گفته قادری‌پور، ساختار ایمنی را فلج کرد:

«بین سال‌های ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۳ آزمون تخصصی برای مشاوران ایمنی برگزار شد و متخصصان دارای سابقه موفق به اخذ پروانه فعالیت شدند. اما چندی بعد، به دلایل نامعلوم و تحت فشار برخی شرکت‌ها، وزارت کار تصمیم به حذف این مشاوران گرفت. این تصمیم ضربه‌ای جدی به ساختار ایمنی معادن وارد کرد، چرا که حوزه معدن یکی از پرخطرترین حوزه‌های صنعت است.»

برای مقابله با این وضعیت، او به راهکاری اجرایی اشاره می‌کند:

«به‌جای اینکه بازرسی‌ها توسط مأموران همان استان انجام شود، باید هر استان بر دیگری نظارت داشته باشد. مثلاً کرمان بر یزد، یزد بر سمنان. این مدل می‌تواند مانع از بروز تعارض منافع، رفاقت‌های محلی و چشم‌پوشی بر تخلفات شود.»

در مورد آموزش‌های ایمنی نیز تردید جدی دارد:

«طبق دستورالعمل وزارت کار، کارگران باید آموزش بدو استخدام و دوره‌های تخصصی بگذرانند، اما اینکه این آموزش‌ها واقعاً اجرا می‌شود یا فقط روی کاغذ مانده، جای بررسی دارد. هرچند آموزش مهم است، اما در شرایطی که تجهیزات ایمنی وجود ندارد یا استاندارد نیست، آموزش به‌تنهایی کافی نیست.»

قادری‌پور از یک طرح متروکه دیگر نیز می‌گوید؛ طرحی که می‌توانست جان بسیاری را نجات دهد:

«چند سال پیش طرحی مطرح شد که هر معدن موظف به استخدام مسئول ایمنی باشد. این طرح می‌توانست گام بزرگی در کاهش حوادث باشد، اما متأسفانه در نیمه راه رها شد.»

در پایان این گفت‌وگو، او جمله‌ای می‌گوید که شاید عصاره تمام این بحران‌ها باشد:

«تا وقتی سیستم ایمنی با اجبار قانونی اجرا نشود و تکنولوژی روز وارد معادن نشود، معادن زغال‌سنگ ما نه محل کار، بلکه میدان مین خواهند بود.»

و هنوز هیچ‌کس نمی‌داند قربانی بعدی چه کسی‌ست. اما آن‌چه مشخص است، این است که سکوت مسئولان، خطرناک‌تر از هر گاز سمی‌ست.

 

اخبار تاپ حوادث

وبگردی

منبع خبر "رکنا" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.