به گزارش خبرنگار مهر، چاقی در دهههای اخیر به یکی از چالشهای مهم بهداشت عمومی در جهان تبدیل شده و متأسفانه کشور ما نیز از این روند جهانی مستثنا نبوده است. تغییرات گسترده در سبک زندگی، تغذیه، الگوهای رفتاری و فعالیتهای بدنی موجب شده که آمار چاقی در ایران با سرعتی نگرانکننده رو به افزایش باشد.
بر اساس شاخص توده بدنی (BMI) در شهر تهران حدود ۷۰ درصد از جمعیت بالای ۲۰ سال دچار اضافهوزن یا چاقی هستند. از این میزان ۴۵ درصد دارای اضافهوزن و حدود ۲۵ درصد به چاقی مبتلا هستند. این آمار وقتی به جمعیت بالای ۳۰ سال میرسد به عددی هشداردهندهتر تبدیل میشود. ۸۲ درصد از این گروه سنی دچار درجاتی از اضافهوزن یا چاقی هستند. این یعنی بخش بزرگی از جمعیت فعال و در سن کار کشور با مشکلات ناشی از چاقی دست و پنجه نرم میکنند.
نکته نگرانکننده دیگر وضعیت کودکان و نوجوانان است. طبق گزارشها حدود ۲۰ درصد از افراد زیر ۱۸ سال در کشور به چاقی مبتلا هستند. این رقم به این معناست که از هر ۵ کودک یک نفر دچار چاقی است. وضعیتی که آینده سلامت نسل جدید را تهدید میکند و میتواند آغازگر زنجیرهای از بیماریها و مشکلات جسمی و روانی در سنین بزرگسالی باشد.
جمعیت سالمند؛ بار بیماری و نقش چاقی
یکی از مهمترین تغییرات جمعیتی کشور افزایش نسبت سالمندان در جامعه است. به دلیل کاهش نرخ زاد و ولد از یکسو و افزایش امید به زندگی از سوی دیگر ساختار سنی جمعیت در حال پیر شدن است. این پدیده که در اصطلاح به آن «گذار دموگرافیک» گفته میشود همراه شده با یک تغییر دیگر یعنی «گذار اپیدمیولوژیک» بهاین معنا که بیماریهای غیرواگیر مانند دیابت، فشار خون، سکتههای قلبی و مغزی، بیماریهای قلبی - عروقی و انواع سرطانها جای بیماریهای واگیر گذشته را گرفتهاند.
این دو گذار در کشور ما برخلاف کشورهای توسعهیافته که طی ۱۰۰ تا ۱۵۰ سال اتفاق افتاده تنها در چند دهه رخ دادهاند. در نتیجه ما با جمعیتی مواجه هستیم که هم سالمندتر و هم بیمارتر خواهد بود. چاقی در این معادله نقش کلیدی ایفا میکند. این وضعیت نهتنها تهدیدی برای سلامت فردی افراد است بلکه هزینههای بالایی برای نظام سلامت، نظام بازنشستگی، بهرهوری اقتصادی و حتی کیفیت زندگی عمومی را به دنبال دارد.
ژنتیک یا سبک زندگی؛ نقش کدام پررنگتر است؟
گرچه ژنتیک میتواند در استعداد افراد برای چاقی نقش داشته باشد اما سرعت رشد چاقی در جامعه در دهههای اخیر نشان میدهد که عوامل محیطی و رفتاری نقش پررنگتری دارند. ژنها طی قرنها نسبتاً پایدار باقی میمانند درحالیکه سبک زندگی، نوع تغذیه، میزان تحرک، خواب، استرس و رفتارهای غذایی در مدتزمانی کوتاه بهشدت تغییر کردهاند.
اصطلاحی که امروزه مورد توجه کارشناسان قرار گرفته «محیط مولد چاقی» است. محیطی که فرد را به مصرف بیشازحد انرژی، کاهش تحرک، و وابستگی به تکنولوژی و غذاهای فرآوریشده سوق میدهد. بسیاری از فعالیتهای بدنی طبیعی روزمره از جمله پیادهروی یا انجام کارهای ساده با ابزارهای هوشمند و امکانات رفاهی جایگزین شدهاند. نتیجه چنین محیطی رشد سریع چاقی حتی در سنین پایین است.
«چاقی» مسألهای ملی با راهحلی فرابخشی
چاقی صرفاً یک دغدغه فردی یا پزشکی نیست بلکه موضوعی با ابعاد اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. مقابله با آن نیازمند عزم ملی و مداخله فرابخشی است. در این میان وزارت بهداشت باید نقش راهبر و سیاستگذار اصلی را ایفا کند اما مشارکت سایر نهادها مانند آموزش و پرورش، شهرداریها، صدا و سیما، سازمانهای بیمهگر و نهادهای مدنی ضروری است.
این همکاری باید منجر به ایجاد محیطهایی سالمتر، آگاهتر و فعالتر شود؛ محیطهایی که در آن تغذیه سالم در دسترس باشد، تحرک فیزیکی تشویق شود و اطلاعات درست به مردم ارائه شود.
رژیمهای غذایی مد روز راه حل یا تهدید پنهان؟
در سالهای اخیر رژیمهای غذایی خاص مانند «کتوژنیک» یا گیاهخواری افراطی محبوبیت زیادی یافتهاند. با این حال متخصصان تغذیه هشدار میدهند که این رژیمها بهویژه اگر بدون نظارت علمی اجرا شوند میتوانند منجر به اختلال در توازن تغذیهای، کمبود ویتامینها، آسیب به اندامها و حتی اختلالات متابولیکی شوند.
درمان چاقی بهویژه در مراحل پیشرفته بسیار دشوار و پرهزینه است. به همین دلیل تأکید بر پیشگیری باید در اولویت قرار گیرد. مهمترین فرصت برای پیشگیری از چاقی در هزار روز اول زندگی است. از زمان بارداری تا پایان دو سالگی را بهترین زمان برای این کار باید در نظر گرفت. تغذیه صحیح مادر، انتخاب روش شیردهی مناسب، زمانبندی شروع غذای کمکی و آموزش تغذیهای به والدین نقش حیاتی در شکلگیری سلامت آینده کودک دارد.
آموزش و آگاهی؛ نخستین گام پیشگیری
آگاهسازی عمومی بهویژه از طریق مدارس نقش مهمی در کاهش روند چاقی دارد. از آموزش مادران باردار تا برنامهریزی تغذیهای مدارس همه و همه میتوانند در کاهش نرخ چاقی نقشآفرینی کنند. اما متأسفانه اجرای این برنامهها با چالشهایی چون کمبود بودجه، ضعف هماهنگی بین نهادها و نبود نظارت مؤثر مواجه است.
در نهایت، چاقی در کودکی نهتنها خطر بیماریهای مزمن را افزایش میدهد بلکه بهرهوری اجتماعی و کیفیت زندگی آینده فرد را نیز کاهش میدهد. از اینرو مقابله با چاقی نهفقط یک ضرورت سلامت عمومی بلکه یک ضرورت اقتصادی و اجتماعی نیز محسوب میشود.