به گزارش همشهری آنلاین، تینا چهارسوقی امین-تحلیلگر و استاد دانشگاه: «امروز وطن با اسلام یکی است» این جمله از رهبری و این اندیشه در سال ۱۳۶۰، در مقام گفتمانی، پاسخی است به بحران معنا در وطندوستی معاصر. در این گفتمان، وطن نه فقط جغرافیا، بلکه تجسم عینی و میدان عمل اسلام انقلابی است. وطن، جبهه مقدم در نبرد تمدنی با دشمن است؛ جایی که حفظ آن، حفظ اسلام تلقی میشود. در واقع این اندیشه، نقطه مرکزی گفتمان ملیگرایی اسلامی-انقلابی آیتالله خامنهای است.
بیاییم به سال ۱۴۰۴ و نوحهٔ تلفیقی «ای ایران» آقای کریمی با همه تغییرات داخلیاش. نوحهٔ ای ایران ملیگراییِ فرهنگی بر پایهٔ شعائر دینی را از ملیگرایی سکولار متمایز کرده و یک سرود نوستالژیکِ وطنمحور را به عنوان ندای حفظ حریم وطنِ اسلامی بازخوانی میکند؛ گونهای از مذهبیسازیِ حس تعلق به وطن. (جایی که تغییر رتوریک به خدمت تغییر در معناسازی در میآید.)
در شرایط ویژه محرم ۱۴۰۴، درخواست رهبر انقلاب برای خواندن نوحه "ای ایران" در بستر مراسم شب عاشورا، نشانهای از تلفیق آگاهانه وطندوستی با شعائر دینی است. این نه عقبنشینی یا چرخش گفتمانی از امتگرایی است و نه یکشبه ملیگرا شدن صرف، بلکه بازتعریفی استراتژیک از "وطن"، "ملت"، و "هویت" در متن گفتمان شیعهگرای انقلاب اسلامی است. به زبان ساده، او دارد وطن را عاشورایی میکند، نه عاشورا را ملیگرا. این، امتداد همان گفتمان ۱۳۶۰ است که در پاسخ گفت: «امروز وطن با اسلام یکی است». همچنین مصداق عملی از «ایرانِ حسین تا ابد پیروز است.»
در این مدل گفتمانی جهت حرکت معنا از مذهب به وطن است، نه از وطن به مذهب. پس، عاشورا دارد وطن را «ارزشگذاری» میکند. یعنی عاشورا مرکز معنا و آرمانی است که وطن ظرف تحقق آن معنا و میدان عمل آن آرمان محسوب میشود. رهبر انقلاب آیتالله خامنهای در شب عاشورا نشان دادند که اگر وطن، خانه باشد؛ و عاشورا، آتش مقدس حسینی، او آن آتش را در دل خانه روشن میکند، نه اینکه شعلهٔ آن را بگیرد و به چراغ زینتی در طاقچه وطن تبدیل کند. پس ایشان از منظر گفتمانی نه یک شبه ملیگرا شدند و نه دچار چرخش گفتمانی در منظومهٔ فکری خود. بلکه وطن و دفاع از ایران همواره عنصر مرکزی گفتمان ملیگرایِ اسلامی-انقلابی ایشان و مایهٔ اصلی انقلاب (انقلاب حضرت امام خمینی) بوده است.
اگر بخواهیم عاشورا را ملیگرایانه تعریف کنیم چه میشود؟ آن وقت اتفاق برعکس شرایط فوق میافتد: عاشورا به یک آیین «ملی» تقلیل مییابد (مثل نوروز، یا مراسم ملی عزاداری) وامام حسین (ع) به یک قهرمان تاریخی برای «هویت ایرانی» بدل میشود، نه حجت خدا. (مثلا مدل روایت مجاهدین از کربلا و محرم). در نتیجه عاشورا خالی از محتوا و بیخطر میشود؛ بدل به یک نماد صرف «مظلومیت» یا «شجاعت ملی» بدون جهت دینی یا سیاسی. در این صورت، عاشورا را به خدمت یک گفتمان سکولار درآوردهایم. اما دکترین امامین انقلاب دقیقاً عکس این مطلب است: عاشورا (اسلام) نگه داشته میشود و وطن به آن متصل میشود.