به گزارش همشهری آنلاین، حمیدرضا فرتوکزاده-عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی مالک اشتر: ایران از همان دوران قرن نوزدهم که تحت عنوان «بازی بزرگ» از آن یاد میکنند، بهعنوان نقطه و محل رقابت ژئوپلیتیکی روس و بریتانیا بوده است. در دوران استعمار هند، بریتانیا نگران این بوده که فرانسه و روسیه تزاری از ناحیه ایران به هند حمله کنند. این ماجراها یک تنش برونزا به ایران وارد میکند. اصلاً مهم نیست ایران چه پادشاهی دارد یا چه کسی حکومت میکند، یا اینکه ایرانیها چهطور مردمانی هستند؛ این سرزمین خودبهخود محلی است که محل رقابت و کشمکش است. بریتانیا در دوره رضاشاه وارد ایران میشود و حکومت را بهطور کلی عوض میکند و محمدرضای پهلوی که یک جوان بیستویک ساله بوده، سر کار میآید. این کار به این دلیل است که او کاملاً مطیع آنها بود. محمدرضاشاه پهلوی تقریباً تا اواخر سلطنت خود، کاملاً با نظم انگلوساکسونی در ابتدا و بعداً نظم انگلوآمریکن همراه بود؛ یعنی دائماً خودش را جزئی از این نظم میدانست.
این جنگ ریشه در تنشی ژئوپلیتیک دارد
نقطه کانونی و تاریخی این جنگ، یعنی آن موتورِ تنش جنگ ایران و اسرائیل یا جنگ اسرائیل علیه ایران، ریشه در همین تنش ژئوپلیتیکی تاریخی دارد. تنشی که در هر دورهای، به شکلی خودش را نشان میدهد. شما میبینید که در ۲۸ مرداد هم با اینکه مرحوم دکتر مصدق که نه یک فرد ضدآمریکایی بوده و نه یک شخصیت انقلابی، همینکه خواسته بود یک استقلال نسبی برای ایران ایجاد کند، بریتانیا و ایالات متحده وارد میشوند و کودتا را علیه او رقم میزنند تا دوباره محمدرضا پهلوی را برگردانند. نکته مهم این است که با وجود هماهنگی کامل محمدرضاشاه با آنها، چه از نظر رفتاری و چه از نظر سیاسی اما به خاطر آن ژئوپلیتیکِ اختصاصی ایران، آنها نمیخواستند ایران یک کشور صنعتی به معنای واقعی و مدرن باشد. برای همین است که کارخانه ذوبآهن را نه به رضاشاه میدهند و نه به محمدرضاشاه؛ یعنی با اینکه هر دو نفر در چارچوب نظم آنها بودند، باز هم مانع صنعتی شدن ایران میشدند. شما بهعنوان یک ایرانی، در سرزمینی زندگی میکنید که در شمال خلیج فارس، جنوب دریای کاسپین، غرب شبهقاره هند و شرق آناتولی قرار دارد. این سرزمین، سرزمینی است که همیشه محل رقابت ژئوپلیتیکی قدرتهای بزرگ بوده؛ رقابتی که امروز میان ایالات متحده و اردوگاه غرب از یک طرف به عنوان ضلع اصلی و چین بهعنوان رقیب نوظهور به عنوان ضلع دوم و همینطور روسیه بهعنوان رقیب سنتی، جریان دارد.
کارکرد اسرائیل تخریب قدرتهای مستقل است
کارکرد رژیم صهیونیستی در منطقه این است که اجازه ندهد هیچ قدرت مستقل مردمپایهای در این منطقه شکل بگیرد. بر اساس تجربه تاریخی، به این نتیجه رسیدهاند که قدرتهای منطقه باید همه زیر سقف قدرت رژیم صهیونیستی باشند. ما در سرزمینی زندگی میکنیم که صرفنظر از اینکه چه رژیم سیاسی بر سر کار باشد، قاجاریه باشد یا پهلوی، محمد مصدق بهعنوان نماینده دموکراسی مشروطهخواه باشد و یا جمهوری اسلامی، هر حکومتی که در ایران سر کار باشد، باید ضعیف باشد. به قول معروف این «قانون نانوشته انگلوساکسونی» است؛ دولت ایران باید ضعیف باشد. در دوره پهلوی، با اینکه محمدرضاشاه پهلوی بهظاهر ژاندارم خلیج فارس بهحساب میآمد و ظاهری قدرتمند داشت اما ایران بهلحاظ صنعتی در آن زمان هم بسیار ضعیف بوده است.
جمهوری اسلامی وضعیت جدیدی را رقم زد
طبیعی است که با آمدن جمهوری اسلامی که هم به لحاظ سیاسی و هم به لحاظ گفتمانی، از همان ابتدا گفته بود که «من میخواهم از آرمان فلسطین حمایت کنم» وضعیت جدیدی شکل بگیرد. این حمایت به این معنا نبوده که ایران یا جمهوری اسلامی ایران قصد جنگ مستقیم با اسرائیل را داشته باشد. جمهوری اسلامی هیچوقت طرحی برای جنگ مستقیم نداشته است. اما «محور مقاومت» را شکل داده؛ یعنی گفته است که «مردم منطقه را تقویت میکنم تا بتوانند از خود دفاع کنند و در برابر این رژیم متجاوز مقاومت داشته باشند.» به همین دلیل آنها نپذیرفتند. یک اقتضائاتی در جغرافیا و ژئوپلیتیک این سرزمین وجود دارد که از دوره قاجار تا به امروز ادامه دارد. یک اقتضایی هم در گفتمان و رژیم سیاسی جمهوری اسلامی وجود دارد که از ابتدا گفته است «حمایت از فلسطین و حمایت از مظلوم». این یک عامل تشدیدکننده این تنش ژئوپلیتیکی ما است. وقتی این دو عامل با یکدیگر «رزونانس» پیدا میکنند، یعنی همدیگر را تشدید میکنند، پتانسیل تنش بالا میرود. طبیعی است که طرف مقابل هم این را درک میکند. به همین دلیل، از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، با انواع تحریمها، توطئهها، طراحی جنگ تحمیلی، و طرح براندازی دائماً فعالیتهای علیه جمهوری اسلامی را پیش بردند ولی هیچکدام از اینها به نتیجه نرسید.