خبرگزاری مهر، گروه استانها: تجاوز آشکار رژیم صهیونیستی به پایتخت جمهوری اسلامی ایران در ۲۳ خردادماه، آغازگر نبردی بود که ۱۲ روز آتش آن بر منطقه سایه افکند.
این حمله بیسابقه که با همراهی مستقیم ایالات متحده صورت گرفت، به امید فروپاشی وحدت ملی ایران آغاز شد، اما به گواهی خون شهیدانی چون امید پور قرهخان، نهتنها شکست خورد بلکه فصلی تازه در حماسه مقاومت ملت ایران رقم زد.
در ادامه این تهاجم ناجوانمردانه، دهها تن از نیروهای نظامی و پاسداران امنیت کشور به شهادت رسیدند؛ یکی از آنان شهید امید پور قرهخان از دیار بیجار بود که در محل خدمت خود در تهران، جان به جانآفرین تسلیم کرد.
آنچه میخوانید، روایتی است از زبان عاطفه پور قرهخان، خواهر این شهید والامقام که با سینهای مالامال از اندوه و افتخار، از برادر شهیدش چنین میگوید.
فرزند بزرگ خانه، ستون خانواده
امید فرزند ارشد خانواده بود؛ مهربان، صبور، آرام و خانوادهدوست، اهل نماز و روزه و اهل ادب بود، در برخورد با دیگران، همیشه احترام متقابل را حفظ میکرد و از غیبت و بدگویی بهشدت دوری میجست.
ویژگیهای اخلاقی او مثالزدنی بود، از آن دست جوانانی که برای خانواده، تکیهگاه و برای اطرافیان، مظهر وقار و متانت بودند.
پاسدار هوافضا با روحیهای مسئولیتپذیر
شهید پورقرهخان از سال ۱۳۹۲ با علاقه و ایمان به شغل مقدس پاسداری وارد سپاه شد و تحصیلات خود را در دانشگاه افسری تهران آغاز کرد و خدمت خود را ابتدا در بانه، سپس تبریز و در نهایت در تهران ادامه داد.
وی از علاقهمندان واقعی به کارش بود و با تمام وجود برای آن مسئولیت قائل بود، هیچگاه از جزئیات شغلیاش سخنی به میان نمیآورد و این خود نشانی از تعهد او به امنیت کشور بود.
صبح جمعه، روز حادثه، امید در محل خدمت حضور داشت، اما خانواده تا ساعاتی بعد، از سرنوشت او بیخبر بودند.
صبح تلخ جمعه؛ از بیخبری تا وداع
عاطفه پور قرهخان میگوید: وقتی خبر حمله را شنیدیم، بلافاصله با امید تماس گرفتیم اما هر دو شمارهاش خاموش بود.
با پدر و برادرم به تهران رفتیم، به پادگان محل خدمتش مراجعه کردیم، ابتدا گفتند نامی از او در لیست شهدا یا مجروحان نیست، اما در ادامه، یکی از مسئولان به صورت خصوصی با برادرم صحبت کرد و سپس ما را به معراج شهدا فرستادند.
آنجا با پیکر بیجان امید و دهها شهید دیگر مواجه شدیم، با التماس، اجازه یافتیم از دور نگاهی به صورت او بیندازم…
لحظهای که هیچگاه از یادم نخواهد رفت.
دختری سه ساله، پدری شهید
شهید پور قرهخان دختری سهساله به نام النا دارد که عشق بیپایان پدرانه را با تمام وجود از او دریافت کرده بود.
در آخرین تماس تلفنی با دخترش، صدایش پر از مهر و دلتنگی بود و به گفته خواهر شهید، امید وابستگی زیادی به فرزندش داشت و نام النا را نیز با مشورت او انتخاب کرده بود.
همدردی مردم و شکوه بدرقه
از اقوام و همسایگان گرفته تا مردم شهر، همگی در غم از دست دادن امید شریک بودند. مراسم “شبی با شهدا” و آئین تشییع با حضور گسترده مردم برگزار شد و بار دیگر نشان داد که مردم این سرزمین قدر پاسداران وطن را میدانند.
پیامی روشن برای دشمنان
شهادت امید پور قرهخان برای مردم بیجار و ملت ایران حامل یک پیام است؛ اینکه امنیت این سرزمین با خون عزیزانی حفظ شده که آگاهانه و مؤمنانه راه جهاد و شهادت را برگزیدهاند.
این جوان ۳۳ ساله در راه اسلام و آرمانهای انقلاب اسلامی جان خود را فدا کرد تا به نسل جوان بگوید که آرامش امروز، ثمره ایثار دیروز است.
خانوادهای استوار، ملتی مقاوم
خواهر شهید میگوید: دشمن تصور میکرد با حمله به ایران، مردم از داخل یاریگر او خواهند شد، اما ندید که چگونه خون این شهدا روح تازهای در کالبد مقاومت دمید.
وی گفت: امید آگاهانه این مسیر را انتخاب کرد و ما به این انتخاب افتخار میکنیم و امیدواریم مسئولین قدردان شهدا و خانوادههایشان باشند و اجازه ندهند خون این عزیزان پایمال شود.
حمله رژیم صهیونیستی به خاک ایران در ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، چهرهای دیگر از چهره مقاومت ملی را آشکار کرد.
شهید امید پور قرهخان و دیگر شهدای این حمله نهتنها جانفدای امنیت کشور شدند، بلکه با خون خود پیام روشن ایستادگی را به گوش جهان رساندند، آنان رفتند تا ما بمانیم، اما با این عهد که راهشان را ادامه دهیم، از ارزشهای انقلاب اسلامی دفاع کنیم و نگذاریم دشمن، ذرهای از این خاک را به یغما ببرد.