فرارو: مذاکرات ایران و آمریکا چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد؟ این سوالی اساسیست که این روزها در عرصه سیاست، جامعه و رسانه پرسیده میشود و محل اختلاف است. با توجه به تحولات روزهای گذشته، جنگ ایران و اسرائیل و حمله آمریکا به تاسیسات هستهای کشورمان، پاسخ به این سوال هم سختتر شده است. به خصوص این که از روز پنجشنبه هفتهای که پشت سر گذاشتیم، اخباری مبنی بر احتمال دیدار استیو ویتکاف و سیدعباس عراقچی طی روزهای آینده در اسو پایتخت نروژ شنیده میشود. خبری که تا لحظه تنظیم این گزارش تائید یا تکذیب نشده است.
با تحولاتی که مرور کردیم، موضعگیریها در این خصوص سختتر شده. یک طرف خواستار تعطیلی دیپلماسی و مذاکره است و یک طرف دیگر میگوید در این شرایط بیشتر از قبل به مذاکره و توافق نیاز داریم. هر دو طرف بر این نکته تاکید دارند که بازی عوض شده است. در چنین شرایطی میتوان ۳ سناریو برای موضوع مذاکرات تعریف کرد. اما ابتدا چند نمونه تحلیلهای موافقان و مخالفان را مرور میکنیم.
سایت خبری رجانیوز – نزدیک به سعید جلیلی – روز پنجشنبه ۱۱ تیر نوشت: «سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه، در اظهاراتی تأملبرانگیز اعلام کرده: «برای اینکه تصمیم به مذاکره مجدد بگیریم، ابتدا باید مطمئن شویم که آمریکا در طول مذاکرات، ما را هدف حمله نظامی قرار نمیدهد.» این جمله که در هر منطق دیپلماتیک مستقلی، یک خودتحقیری آشکار است، سطح توقع ایران را از یک قدرت منطقهای به کشوری تقلیل میدهد که تنها خواستهاش این است که در حین «مذاکره»، طرف مقابل لطف کرده و آن را بمباران نکند! به نظر میرسد جریان غربگرا در کشور، دچار «سندروم استکهلم دیپلماتیک» شده است؛ آنها به جای پاسخ قاطع به متجاوز و احقاق حق ملت از موضع اقتدار، همچنان به دنبال لبخند دشمن و بازگشت به میز گفتگویی هستند که یک طرف آن، متجاوز بالفطره و طرف دیگر، ضامنِ آن متجاوز است. این رویکرد، نه تنها امنیتآور نیست، بلکه با ارسال سیگنال ضعف، دشمن را برای تکرار تجاوزاتش گستاختر میکند. باید از این آقایان پرسید: دقیقاً از کدام تجربه تاریخی عبرت گرفتهاید که باز هم برای امنیت و عزت ملی کشور، از مسیر «مذاکره با متجاوز» نسخه میپیچید؟»
حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان روز ۹ تیر در یادداشتی نوشت: «اگرچه خسارتبار بودن مذاکره با آمریکا پیش از این نیز به وضوح قابل درک بود ولی میتوان - با خوشبینی- افراد و جریاناتی را که بر طبل مذاکره میکوبیدند، فریبخورده تلقی کرد ولی اکنون، با جرأت و بدون کمترین تردیدی میتوان گفت؛ کوککردن ساز بد صدای مذاکره با آمریکا، اگر «خیانت» نباشد، که هست، نشانه غیرقابل انکاری از «حماقت» است و صد البته خائن و احمق، دو روی یک سکهاند!»
روزنامه هممیهن، در شماره ۱۲ تیر خود گفتگویی با یک دیپلمات ارشد پیشین داشت که در بخشی از آن آمده است: «تنها راه برونرفت از بحران کنونی، از دیپلماسی میگذرد و مذاکره نیز یکی از ابزار این عرصه است. وقتی میگوییم دیپلماسی، برخی آن را مساوی مذاکره میگیرند در صورتی که این تعریف درست نیست. دیپلماسی مولفههای متعددی دارد که مذاکره یکی از آنهاست که برای دستیابی به اهداف انجام میشود. بنابراین، بهرغم اتفاقاتی که افتاد و ایران باید اقدامات حقوقی برای پیگیری آن را انجام بدهد و موضوع حمله به سایتهای هستهای را رها نکند، درهای مذاکره نباید بسته شود.»
یک کارشناس مسائل آمریکا نیز در گفتگو با این روزنامه اظهار داشت: «اگر کشور احساس میکند نیازی به مذاکره نیست، این بحث را تمام کنند. اگر میخواهند مذاکره کنند، این کار را انجام دهند. اگر احساس میکنند باید مذاکره کنند، مدلی که در مسقط و رم برگزار شد یا پیششرطی مثل این که باید از آمریکا تضمین بگیریم که به ما حمله نکند، بیمعنی است. فایدهای ندارد. الان آمریکاییها بگویند ما دیگر به شما حمله نمیکنیم، حرفشان نه قابل اعتناست و نه کمکی به شرایط میکند.»
در چنین شرایط و قطبش پیش آمده در فضای سیاسی، سه سناریوی دیپلماتیک پیش پای ایران قرار دارد. با توجه به این نکته که دیپلماسی و مذاکره به عنوان یکی از ابزار آن، الزاماً به توافق منجر نمیشود و عنصر زمان با توجه به جدیت طرف اروپایی برای فعالسازی اسنپبک، برای ایران مهم است.
اول؛ ایران پای میز مذاکره میرود و این بار به صورت مستقیم با آمریکا گفتگو خواهد کرد. این دور از مذاکرات برای جلوگیری از افزایش سطح بحران و تشنج آغاز میشود اما احتمالاً پرتنش خواهد بود. بیاعتمادی در ایران با دلایلی کاملاً منطقی نسبت به آمریکاییها افزایش پیدا کرده و فضا مثبت نیست. در این سناریو، تنها تغییر نسبت به دور پیشین این است که گفتگوی غیرمستقیم، به گفتگوی دوجانبه میان ایران و آمریکا یا سهجانبه میان ایران، آمریکا و کشور واسط برگزار خواهد شد. مشخص نیست که مذاکرات صرفاً متمرکز بر موضوع هستهایست یا ابعاد دیگری خواهد داشت. افزایش سطح تنش در این سناریو دور از ذهن نیست.
دوم؛ مذاکرات غیرمستقیم به سبک پنج دور گذشته در رم و مسقط به صورت پیوسته و طولانیتر انجام شود. ایران در میان مذاکرات پیشین زمانی که انتقاداتی نسبت به کند پیش رفتن روند گفتگوها مطرح میشد، چند بار آمادگی خود برای استمرار مذاکرات را اعلام کرد. این نوع از مذاکرات غیرمستقیم ذاتاً کند پیش میرود. باید دید همان سبک مذاکراتی از طریق ارسال پیام مکتوب توسط تسهیلگر (وزیر خارجه عمان) دنبال میشود یا به سبک مذاکرات ۵۹۸، میزی سهجانبه تشکیل خواهد شد؛ دو طرف یک دیگر را مخاطب قرار نمیدهند و خطاب به طرف واسط صحبت میکنند. در این سناریو هم مشخص نیست که مذاکرات صرفاً متمرکز بر موضوع هستهایست یا ابعاد دیگری خواهد داشت. افزایش سطح تنش و ادامه بحران در این سناریو هم دور از ذهن نیست.
سوم؛ بستن پرونده دیپلماسی نیز یکی از سناریوهای موجود محسوب میشود. این سناریو در صورتی اجرایی میشود که هیچ راهحلی از مسیر این گزینه برای پایان دادن به بحران وجود نداشته باشد. در سناریوی سوم، ایران به دنبال مسیر جایگزین برای خنثیسازی فشارهای آمریکا و اقدامات کشورهای اروپایی خواهد رفت. در این سناریو هم نمیتوان ادامه بحران و افزایش تشنج را کنار گذاشت.