به گزارش همشهریآنلاین، آن روزها هوا سرد بود و خاک آغشته به دود و آتش. که جوانی ۲۰ ساله اما پرشور و انگیزه به نام حسین سلامی با چشمانی پر از امید، تصمیم خود را گرفته بود. او که در روستایی از مازندران بزرگ شده بود، خوب میدانست بار سنگینی بر دوش دارد. جنگ برای او تنها نبرد نظامی نبود؛ جنگی هویتی برای حفظ انقلاب و سرزمین بود.
در همان روزهای سخت جنگ، او در عملیاتهای بزرگ «فتحالمبین»، «بیتالمقدس» و دیگر عملیاتهای مهم شرکت کرد؛ عملیاتهایی که نامشان در تاریخ دفاع مقدس ماندگار است. شهامت و شجاعتش زبانزد همرزمان بود تا جایی که او را تبدیل به فرمانده کرد. یکی از همرزمانش گفته بود: «سلامی همیشه در کنار رزمندگان بود؛ نه فرماندهای از بالا که همراهی در دل میدان.»
نگاهی انسانی به جنگ و مقاومت
اما سردار سلامی هیچگاه جنگ را تنها از منظر نظامی نگاه نکرد. او بارها گفته بود: «جنگ ما، جنگی برای بقای هویت و استقلال بود؛ جنگی برای حفظ ارزشها و انقلابمان. هر شهیدی که دادیم، سرمایهای بود برای آیندهای بهتر.»
این جمله نشان میدهد نگاه او فراتر از نبردهای زمینی بود و جنگ را ادامه راه انقلاب میدید، راهی که باید برای نسلهای آینده تضمین شود.
تربیت نسل آینده و سادهزیستی فرمانده
پس از پایان جنگ، سردار سلامی به فعالیتهای فرهنگی و تربیتی در سپاه مشغول شد. به گفته خودش، «آموزش نیروهای جوان رسالت مهم ماست تا راه شهیدان ادامه پیدا کند.» او معتقد بود که قدرت نظامی بدون پشتوانه فکری و اعتقادی بیثمر است.
سادهزیستی و اخلاق کاریاش زبانزد بود. در سال ۱۳۹۷، وقتی به فرماندهی کل سپاه منصوب شد، بسیاری انتظار داشتند با رفتاری رسمی و سختگیرانه مواجه شوند، اما او نشان داد که فرماندهی یعنی خدمت و نزدیکی به مردم.
فرماندهای در میان مردم
در یکی از سخنرانیهایش در دانشگاه امام حسین علیه السلام گفته بود: «ما فرماندهان باید الگوی مردم باشیم؛ سادهزیستی، ایمان و صداقت باید سرلوحه ما باشد.»
این جملات تصویری از مردی ساخت که با تمام وجود به ارزشهای انسانی پایبند بود و اجازه نداد جایگاهش او را از مردمش جدا کند.
چالشها و استقامت در برابر دشمن
دوره فرماندهی سردار سلامی اما با چالشهای بزرگی همراه بود. فشارهای منطقهای، تحریمهای گسترده و تهدیدهای فرامنطقهای، وظیفهاش را دشوارتر کرده بود؛ هرچند که او با تدبیر و هوشمندی تلاش کرد سپاه را به نهادی قوی و منسجم برای دفاع از مردم وطنش تبدیل کند و موفق هم شد.
او در مصاحبهای گفته بود: «ایستادگی در مقابل دشمن، ایستادگی برای ملت است. هر قدمی که در دفاع از ایران برداریم، گامی در حفظ آرامش مردم است.»
خاطرات دردناک و یاد شهیدان
سردار سلامی هرگز آن روزهای سخت جنگ و رفقایی که از دست داده بود را فراموش نکرد. در مصاحبههایش با بغض و آه از شهادت همرزمانش یاد میکرد و بارها تأکید داشت که هر شهید، سرمایهای است که امنیت و آرامش امروز را تضمین کرده است.
یکی از سختترین خاطرات او، شهادت فرمانده شهید حسن باقری بود که به دست دشمنان خارجی از جمله اسرائیل رقم خورد. او درباره این درد بزرگ میگفت: «از دست دادن حسن باقری مثل از دست دادن بخشی از جانم بود. دشمنانی که نمیخواهند ما بایستیم، دستشان به خون پاک جوانان ما آغشته است.»
یادگار یک فرمانده؛ سمبل مقاومت
امروز، سردار حسین سلامی نه فقط یک فرمانده نظامی، بلکه نماد مقاومت و ایستادگی ایران است. مردی که در برابر سختترین فشارها، مسیرش را با ایمان و امید ادامه داد.
زندگی او پر از خاطراتی است که نشان میدهد فرماندهی تنها قدرت نظامی نیست؛ بلکه ترکیبی از مسئولیت، انسانیت و عشق به وطن است.
پایانی که آغاز راهی نوست
اما این قصه پر از تلخی و قهرمانی، پایانش نه فقط پایان یک زندگی، که آغاز راهی نو برای همه ما بود. سردار حسین سلامی، با شهادتش به دست رژیم صهیونیستی، جسمش از میان ما رفت اما روح و آرمانهایش همیشه زنده خواهد ماند.
او به ما آموخت که مقاومت تنها راه بقاست؛ راهی که با اشک و خون رنگ خورده اما با ایمان و امید به فردایی روشن ادامه مییابد.
امید و افتخار برای نسلهای آینده
امروز وقتی نام او را میشنویم، نه فقط از فرماندهای میگوییم که میدانهای جنگ را شناخت، بلکه از مردی سخن میگوییم که قلبش برای مردم ایران میتپید. مردی که با وجود تمام سختیها، هرگز از آرمانهایش عقبنشینی نکرد و راهی ساخت که نسلهای آینده با افتخار ادامه خواهند داد.
روایت اشک و لبخند؛ داستانی ماندگار
قصه سردار سلامی، قصه اشک و لبخندی است که در هم تنیده شدهاند؛ قصه مردی که در سختترین لحظات، امید را چراغ راه کرد و به ما یاد داد که حتی در تاریکترین شبها، نور همیشه برمیخیزد.
و این است داستان واقعی یک فرمانده، که نامش با خون نوشته شد، اما روحش تا ابد پرواز خواهد کرد.