عصر ایران؛ مهرداد خدیر- امام جمعۀ اردبیل را میتوان از دیگر امامان جمعه متفاوت دانست چرا که ترجیح میدهد دیدگاهها و تحلیل خود را ارایه دهد و هر آنچه را که از شورای مرکزی ائمه جمعه و از تهران میفرستند تکرار نمیکند در حالی که گاه شاهدیم از تریبونهای مختلف نماز جمعه گاه یک تعبیر واحد به کار میرود که نشان میدهد از جایی برای آنها فرستاده شده است و بامزه است اگر بدانید مهدی نصیری کیهان مدتی در کار تهیه و ارسال این متون بوده است!
در راستای همین متفاوتگوییها بود که آقای سید حسن عاملی در خطبه های دیروز -13 تیر - خانواده پهلوی را خطاب قرار داد و گفت: "به فرزند ذکور کاری ندارم که عقل ندارد و صحبت با آدم خل وضع فایده ندارد ولی به مادر این خانواده توصیه خیرخواهانه دارم. شما پا به سن گذاشتهاید. سالهای آخر عمر شماست. شایسته است عاقبت بخیر شوید و با یاد خیر ملت ایران از دنیا بروید تا در طول تاریخ از شما یاد خیر کنند. راه عاقبت به خیری بسیار آسان است. امروز تصمیم بگیرید راهی را که اردشیر زاهدی داماد شما انتخاب کرد، انتخاب کنید."
هر چند امام جمعۀ محترم و سلیمالنفس دچار اشتباه لفظی شده ( چون اردشیر زاهدی همسر دختر شاه از همسر اول او - فوزیه - بود و نه داماد فرح که سومین همسر شاه بود) اما به این بهانه جا دارد به چند نکته اشاره شود:
اولی همین اشتباه است که البته قابل تصحیح است به "داماد همسرتان" که آن هم کاملا درست نیست چون اردشیر از شهناز پهلوی جدا شده بود ولی به داماد شاه شهرت داشت چون شاه داماد دیگری نداشت.
دوم: آنچه آقای عاملی از اردشیر زاهدی نقل کرده جسته و گریخته است و دقیق نیست و به جملات مهم تر و دقیق تر در ادامه اشاره خواهم کرد.
امام جمعۀ اردبیل این جملات را به داماد شاه و وزیر خارجه او که آخرین سفیر ایران در آمریکا هم بود نسبت داده از این قرار: «مقصر ما هستیم. خراب کردیم. فساد بود. دزدی بود. حبس بود. اگر حرف می زدی سرکوب بود. من با جمهوری اسلامی آینده ایران را بسیار عالی می بینم. ۸۳ میلیون را به نحوی مدیریت بکنی که تمام نیازهای ضروری آنها تامین بشود آسان نیست. سپس به سلطنت طلبها میگوید خودتان را گول نزنید از خارجیها پول نگیرید. سپس میگوید کسانی که از عرب ها از سیا و از اسرائیل پول می گیرند دزدند این ها هیچ کدام به درد ایران نمی خورند.»
به بهانۀ این سخنان خالی از لطف نیست تا اولا بدانیم و ببینیم اردشیر زاهدی که بود و ثانیا در اواخر عمر چه گفته بود که به تعبیر ایشان عاقبت به خیر شده و به فرح توصیه می کند راه او را در پیش بگیرد؟
امام جمعه در کل اشاره درستی دارد که اواخر عمر مواضع متفاوتی داشته چندان که وقتی درگذشت در همین تارنما نوشتم:
اگر از اردشیر زاهدی در سالهای آخر عمر دو رفتار یا گفتارِ غافلگیر کننده و نزد بسیاری خلاف انتظار سر نمیزد، مرگ او در 93 سالگی بازتاب متفاوتی میداشت. در خارج با تکریم فراوان و متقابلا در داخل شاید رسانههای اصولگرا تیتر میزدند «داماد عیاش شاه در سوییس مُرد» یا اصلا توجهی نمیشد. چرا که در نظر اینان واژۀ «درگذشت» سزاوار همه نیست و برای برخی باید نوشت «مُرد» و همین که ننویسند «سقط شد» یا «هلاک شد» یا به «دَرَک واصل شد» مردگان باید کلاهشان را به آسمان بیندازند.
(وگرنه نزد نیروهای ملی هم چه محبوبیتی داشت وقتی برای کودتای سیاه 28 مرداد 1332 تعبیر «قیام مردمی» را به کار میبُرد و فرزند فرمانده کودتا و نخستوزیر بعد از دولت ملی بود؛ سپهبد فضلالله زاهدی. یادآور میرزا آقاخان نوری که پس از امیر کبیر صدراعظم شد!)
اشاره آقای عاملی امام جمعه به خاطر آن است که از اردشیر زاهدی و در سالهای پایانی عمر دو رفتار یا گفتار سر زد که تصویر دیگری از او ترسیم کرد؛ مواضعی که برخی به حساب دورافتادگی و دوران طولانی اقامت در سوییس گذاشتند. بعضی هم ناشی از تمایل به خاکسپاری جنازه در میهن یا اختلاف با خانوادۀ سلطنتی پس از مرگ شاه دانستند و البته به میهندوستی و نگرانی برای ایران فارغ از این که حکومت آن پادشاهی است یا جمهوری اسلامی نیز نسبت داده شد.
یکی یادداشتی بود در روزنامۀ آمریکایی و معتبر نیویورک تایمز در قالب آگهی و در تقبیح فشار حداکثری ترامپ ( در دوره اول) و تحریم و تهدید ایران به جنگ:
«مردم نجیب و شریف ایران – فارغ از این که چه نظری شاید دربارۀ حکومت کنونیشان داشته باشند- در معرض تهدیدات خارجی همیشه در کنار هم باقی میمانند و از وطن خود دفاع میکنند... تاریخ به متجاوزان خارجی درس داده خیالِ خامِ خُردکردن ایران را رها کنند. گربهها در آرزوی گرفتن موش میمانند. هیچکس نمیتواند ایران را در هم بشکند و خُرد کند و هیچ قلدری هرگز در قبال ملت ایران موفق نبوده است.»
دیگری ستایش سردار قاسم سلیمانی به عنوان «سرباز فداکار و شرافتمند وطن» بود و تقبیح اقدام تروریستی دونالد ترامپ در دی 98. این دومی صدای براندازان خارجی را بیشتر درآورد.
دربارۀ دامادی هم چنان که توضیح دادیم داماد شاه بود نه داماد فرح آن هم 7 سال (ازدواج با شهناز دختر شاه و فوزیه که حاصل آن دحتری به نام مهناز بود و دلیل نامگذاری خیابانی به نام مهناز در تهران - در حال حاضر شهید صابونچی- که برای ترور مقامات اطلاعات سپاه هدف حملات اسراییل هم قرار گرفت گویا همین بوده).
شهناز و مهناز پهلوی در کنار اردشیر زاهدی
درباره حکایت دامادی و جدایی این خاطرۀ او جالب است: وقتی از وزارت خارجه استعفا کرد نخستوزیر (هویدا) میگوید: حالاحالاها با شما کار داریم، بمانید. او اما پاسخ میدهد: من دختر شاه را بیش از 7 سال نتوانستم تحمل کنم، تو را چگونه بیش از این تحمل کنم؟!
اردشیر زاهدی از معدود مقامات عصر پهلوی بود که تا آخر در کنار شاه ماند. بعد از جدایی از دختر شاه هم از دربار رانده نشد.
ستایش آیت الله عاملی به سبب آن است که مخالفت صریح اردشیر زاهدی با تحریمهای خارجی و تهدید ترامپ به حملۀ نظامی و ستایش سردار سلیمانی به کام دشمنان جمهوری اسلامی تلخ نشست چرا که اصرار داشتند و دارند جمهوری اسلامی و ایران یکی نیستند. خصوصا این جملۀ او در مصاحبه با تلویزیون فارسی بیبیسی: «ایرانیان خارج از کشور و طرفداران تحریم و جنگ علیه ایران، پستان مادر را گاز میگیرند.»
او از برجام و توافق هستهای هم دفاع میکرد. میگفت اگر دیگران هم خارج شوند این سند اعتبار دارد و همین البته مخالفان مدعی داخلی برجام را در مضیقه قرار میداد چرا که مردم میدیدند داماد محمدرضا شاه و آخرین سفیر او در آمریکا منصفانه سخن میگوید اما منتقدان داخلی بر چهرۀ جواد ظریف پنجه میانداختند که چرا فلان و بهمان نشد.
به هر رو قریب 4 سال قبل روز 27 آبان 1400 خورشیدی، اردشیر زاهدی در 93 سالگی در مونتروی سوییس درگذشت. یعنی آن سخنان را در 91 سالگی گفته بود. او اسناد خود را پیشتر به دانشگاه استنفورد سپرده و ظاهرا دو میلیون دلار را هم در احتیار آنان قرار داده بود تا به کار تحقیقات دانشجویان ایرانی بیاید که علاقهمندند بر اساس آنها پژوهش کنند.
به دشواری میتوان نظر قطعی داد که بیزاری او از سیاستهای آمریکا به خاطر ایراندوستی و نگرانی از تجزیۀ ایران و به تعبیر مکرر او «خُرد شدن» ایران بود یا از شدت شاهدوستی و این که از نزدیک دیده بود شاه در آوارگی تا چه اندازه تحقیر شد یا در دوران سفارت و وزارت به واقعیتهایی دربارۀ نوع نگاه دولتهای غربی پیبرده بود.
ستایش سردار قاسم سلیمانی را البته به این حساب میگذاشت که او نیز فرزند سرباز بوده و به سربازان وطن احترام میگذارد ولو روشن بود جنس نظامیگری سردار سلیمانی با امثال زاهدی یکی نبود. شاید هم چنان که اشاره شد در دوران وزارت و سفارت و مذاکرات بحرین میدیده چگونه از موضع بالا سخن میگویند حال آن که ایران بعد از انقلاب در مقابل آنها ایستاده و گوش به فرمانشان نیست.
جان کلام اردشیر زاهدی و دغدغۀ اصلی او که مورد اشاره آقای عاملی قرار نگرفته یا گذرا به آن پرداخته اما نکته مهم تر بود. این که مهمتر از نوع حکومت، موجودیت ایران است. چرا که 100 سال است که برای پاره پاره کردن ایران خوابها دیدهاند و نمیخواهند موجودیتی با این تنوع ادامه یابد. از این رو حفظ تمامیت و جلوگیری از دستاندازی بیگانگان به آن را مهمتر از نوع حکومت میدانست. داریوش همایون وزیر اطلاعات و جهانگردی دولت جمشید آموزگار نیز همین مضمون را تکرار میکرد. شاید هم از او عجیب نباشد چون شوهر هما زاهدی بود؛ خواهر اردشیر و امام جمعه می توانست به این یکی هم اشاره کند.
به هر رو سخنان امام جمعه اردبیل سبب شد قبل از چهارمین سالگرد درگذشت او اشاراتی داشته باشیم. کسی که 7 سال داماد شاه و آخرین سفیر ایران در آمریکا بوده و در آیین رونمایی از اسناد اهدایی به دانشگاه استنفورد، هنری کسینجر و کاندولیزارایس دو وزیر خارجه مشهور سابق آمریکا سخن رانی کردند اما با جماعت حامی جنگ و تحریم همنوایی نکرد ولو به لحاظ تاریخی نام او بیش از همه یادآور پدری بود که دولت ملی دکتر محمد مصدق را سرنگون کرد.