به گزارش خبرنگار مهر، محمدرضا طهماسبی شاعر آئینی، در واکنش به جنگ تحمیلی ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران، یادداشتی نوشته و آن را همراه با یک شعر تازهسروده، برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر گذاشته است.
متن کامل این یادداشت و مثنوی حماسی و ملیمیهنی طهماسبی را در ادامه میخوانید:
«در گستره تاریخ، اتفاقاتی درخشان، جاودان و نورانی رخ داده که نه زمان میتواند آنها را محو کند و نه فراموشی میتواند حافظه بشریت را از فروغشان محروم سازد. حماسه بینظیر و جاویدان کربلا، یکی از این کانونهای فروزان است که سرمشق آزادگی و ظلم ستیزی در جهان گردید. امام حسین (ع) و یاران باوفایش، با بذل خون پاک خویش، خط آزادگی و مقاومت در برابر ظلم و دفاع از کرامت انسانی را تا ابد در دل تاریخ حک کردند. شهادت آنان، تنها یک رخداد تاریخی و سیاسی نیست؛ الگویی همیشگی است برای تمامی آزادگان و دفاعکنندگان از حق در هر کجای عالم.
اکنون، در روزگار ما، بر فراز مرزهای غرورآفرین میهن، در هیاهوی جنگ تحمیلی ناخواسته و دفاع مقدس و مشروع، بار دیگر شاهد شکفتن گلهای سرخ شهادت هستیم. در جنگ دوازده روزه نیز همانند دفاع مقدس هشت ساله، دلیرمردانی از این سرزمین، سینههای خود را سپر بلای دشمن کردند و جانفدای مردمی شدند که دست در دست هم سرود اتحاد و یکدلی را زمزمه کردند. آنان، در قاموس اعتقادشان، تنها از این مرز پر گهر دفاع نکردند؛ از آزادی، شرافت، ایمان و آرمانهایی دفاع کردند که ریشه در همان ارزشهای راستینی دارد که حسین (ع) در کربلا بر پا داشت.
به راستی پیوندی ناگسستنی این دو صحنه شکوه و عزت را به هم متصل نموده است؛ آنچنان که فارغ از مرزهای تاریخی و جغرافیایی، «این همانی» سترگی را به تصویر کشیده که تجلی آن در عزاداری سیدالشهدا (ع) به روشنی قابل رؤیت است. مؤلفههای مختلفی در پیدایش این مغناطیس عظیم و این رستاخیز عام دخیلاند که یکی از این مولفهها «مبارزه با ظلم» است. در کربلای سال ۶۱ هجری، امام حسین (ع) و یارانش با ظلمِ یزیدیان جنگیدند و امروز، رزمندگان و مجاهدان محور مقاومت با تجاوز و زیادهخواهیِ متجاوزان آمریکایی و صهیونیستی به مقابله برخاستهاند.
مؤلفه دیگری که میتوان به آن اشاره کرد «دفاع از حق» است، امام حسین (ع) برای زنده نگاه داشتن دین حق و امر به معروف قیام کرد و شهیدان جنگ دوازده روزه، برای دفاع از حقِ ملت ایران در داشتن امنیت، حاکمیت و تمامیت ارضی جان خود را تقدیم این آب و خاک نمودند.
«ایثار و از خودگذشتگی» در راه آرمان, دیگر مولفهای است که در هر دو صحنه به وضوح قابل ملاحظه است. انسانهایی والامقام، جان خود را، که گرانبهاترین سرمایه است، در طبق اخلاص نهادند و برای به دست آوردن چیزی به مراتب ارزشمند تر و بزرگتر فدا کردند.
آنچه مبرهن است جاودانگیِ خون شهیدان است که هرگز غبار زمان آن را از سیالیت و جریان نمیاندازد. خون بر زمین ریخته شهید، چه در کربلا و چه در دامن کوهستانهای مرزی، هرگز هدر نمیرود. این همان خونی است که بذر آگاهی را در جانها میافشاند، ظلمت را میشکافد و راه را برای آیندهای روشن هموار میسازد. خون شهید، هم در کربلا و هم در جنگ دوازده روزه، زمینهساز بیداری و قیام آزاد اندیشان و مجاهدان است.
تجلیل از شهدای جنگ دوازده روزه، تنها ادای دین به جانباختگان دفاع از میهن نیست، بازخوانیِ همان عهدِ جاودانی است که شهیدان کربلا با سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام منعقد کردهاند و تکرار همان پیمانی است که راستقامتان همیشه تاریخ در روز الست با پروردگارشان بستهاند. شهیدانِ ایران اسلامی، وارثانِ همان راه و همان مسیر نورانیاند. پاسداشتِ یاد و خاطره آنان، تداوم بخشیدن به همان طریق عزت و شرفی است که از کربلا آغاز شد و تا امروز و تا همیشه، با فداکاریِ شهیدان، استمرار یافته و خواهد یافت.
درود هماره بر آستانِ بلندِ همه شهیدان دفاع از عزت و شرف، از کربلا تا امروز، که با خشت جان و ستون استخوان خویش، کاخ پیروزی و سربلندی را بنا نهادند. یادشان گرامی، راهشان پررهرو، و خونشان همیشه در رگهای تاریخ جاری باد»
*
این سرزمین ایران عاشورا است باری
خاک دلیران و دیار جان نثاری
مهد شکوه و مسقط الراس صلابت
آیینهدار مکتب خون و شهادت
تنها فقط خون ناجی این سرزمین است
ما سهممان خون است و خون بس سهمگین است
دنیا که بس افسون و بس افسانه دیده است
آری، ریا از آریاییها ندیده است
از ترس موسی کودکان را کشت فرعون
نوزاد و طفل و نوجوان را کشت فرعون
غافل از اینکه موسی از ایران میآید
از بیشهی اندیشهی شیران میآید
ما شیر مردانی به رزم آماده داریم
قاسم سلیمانی و فخریزاده داریم
چونان سلامی مردمی آزاده داریم
هشتاد میلیون مثل حاجیزاده داریم
در بطن خویش آیات محکم کم نداریم
امثال تهرانیمقدم کم نداریم
امثال تهرانیمقدم کم نداریم
آنان که بر فرق عدو سجیل بودند
دنبال محو نام اسرائیل بودند
آن زاهدان شب که شیران نبردند
آن لشکری که خصم را بیچاره کردند
با سنگ بر آئینههای دق نوشتند
با دشمنان از وعده صادق نوشتند
ایمان اگر شد با عمل، همره! غمی نیست
ما سهممان خون است و خون سهم کمی نیست
بر پرچم ما نقش خون مانده است یک عمر
ما را به غیر از زخم حاشا مرهمی نیست
صهیون اگر دیو سپید هفت سر شد
هرگز نپندارد که ما را رستمی نیست
این خانه بیت العنکبوت است و بداند
سد است اگر این خانه سد محکمی نیست
صهیون زند از پشت خنجر رسمش این است
تنها فقط خون ناجی این سرزمین است
مردان ما را خون بها خون است خون است
من بعد هرجا رد صهیون است خون است
هرگز مدار از سامری هیچ انتظاری
موسی بر این موساد نفرین کرد باری
دریا اگر طغیان کند ماییم سدش
هرگز نترسانده است ما را جذر و مدش
باید بخوانیم از حضیض و اوجهایش
از این شب تاریک و بیم موجهایش
اهریمنان سوی خبر آتش گشودند
روی حقیقت مستمر آتش گشودند
این آتش از قلب سیاه آن حرامی است
چشمان دنیا مات انگشت امامی است
ای سامری تا کی فریب و کشتهسازی؟
نفرت پراکندن به دنیای مجازی؟
ای سامری تا کی به بتها سجده کردن؟
سودی نخواهی برد از این گوساله بازی
ما پیروان شیر احزاب و حنینیم
دلدادگان نص احدی الحسنیینیم
امروز صهیون مظهر دیو است، آری
که شیشهی عمرش تل آویو است، آری
دیوی که با خون چهرهی خود را بزک کرد
معدودی از ما را اگرچه دو به شک کرد
مردم مبادا پیش دشمن ساده باشید
ای لشکر صاحب زمان! آماده باشید
شیطان اگر از گفتگو دم زد، دروغ است
با پرچم صلح او اگر آمد، دروغ است
شیطان سر صلح و صفا با ما ندارد
جنگ است، آری گفتگو معنا ندارد
در گردن خود نیش عقرب را فرو کرد
هرکس که با عقرب نشست و گفتگو کرد
ما بنده حقیم و بر او شک نداریم
با دشمنان حرفی به جز موشک نداریم
همراه شو این قصه را با من برادر!
با من بخوان از مرگ اهریمن برادر!
بیهوده پاپیچ صنوبر گشته پیچک
از ریشه، این هرزهعلف، برکن برادر
هارونهراسی ره نده در دل از این خصم
هرگز نترس از فتنه دشمن برادر
هارون! بگو موسی رسیده وقت جنگ است
پاسخ، کلوخانداز را، همواره سنگ است
تنها فقط یک سنگ از داوود کافی است
جز مرگ با جالوت هر حرفی اضافی است
عاجز شده شعر و کلام افتاده از کار
شاعر سخن کوتاه کن شمشیر بردار
پاسخ کلوخ انداز را همواره سنگ است
ای سامری این قصه پایانش قشنگ است
عمری طعام از شاخه زقوم خوردی
خون از گلوی کودک مظلوم خوردی
در دشت خون این توسن تازنده زنده است
همپای عشق این دولت پاینده زنده است
در سینهی ما تا ابد مانند خورشید
این آتش طوفنده و سوزنده زنده است
نسل نمیرانیم و با فرعون گفتیم
کودککشی کردی ولی آینده زنده است
این پرچم حق است و حق پس دادنی نیست
این پرچم از دستان ما افتادنی نیست