ورزش سه: اسماعیل قلیزاده که به عنوان یکی از استعدادهای درخشان فوتبال ایران شناخته میشود، با قراردادی چهار ساله بازیکن استقلال شد. اتفاقی که مورد استقبال هواداران این تیم نیز قرار گرفت. او که به گفته خودش سختی های زیادی در زندگی و خصوصا دوران کودکی تجربه کرده، حالا خود را در آستانه تحقق رویاهایش میبیند. قلی زاده در مصاحبه ای که با خبرنگار ما داشته، به شایعاتی که درباره انتقالش به لیگهای خارجی وجود داشت، پاسخ داد و از آرزوهایش برای بازی در تیمهای بزرگ اروپایی گفت. او همچنین ابراز امیدواری کرد که بتواند در استقلال، عملکردی فراتر از انتظارها داشته باشد.
متولد 29 بهمن 1384 در یکی از روستاهای اردبیل. از یازده سالگی فوتبال را در مدرسه فوتبال صبای اردبیل شروع کردم. از آنجا هم به تیم های ایرانیان و شهرداری رفتم. یادم هست آن زمان تیم ملی نونهالان با هدایت آقای یاوری تشکیل شده بود و برای اردو به اردبیل آمده بودند. آنجا تست گیری هم کردند و من شرکت کردم. همان موقع یک بازی دوستانه هم گذاشتند که من مقابلشان بازی کردم و سرمربی خوشش آمد و به تیم ملی نونهالان دعوت شدم.
در آن مقطع از باشگاه سپاهان که بازی من را دیده بودند پیشنهاد دریافت کردم و با آنها قرارداد امضا کردم. از رده نوجوانان بازیکن سپاهان شدم.
من در آن مسابقات در پست تخصصی خودم بازی نمیکردم. در بازی دوم نیمکت نشین شدم اما یکی از بازیکنان دچار مصدومیت شد و من به جای او در پست وینگر چپ بازی کردم و یک گل زدم. در همان بازی هم به عنوان بهترین بازیکن زمین انتخاب شدم. بازی سوم در ترکیب اصلی بودم و دو گل زدم و یک پاس گل دادم و در نهایت به عنوان بهترین بازیکن تورنمنت معرفی شدم.
اگر اشتباه نکنم آن موقع که از کافا برگشتیم، محرم نویدکیا سرمربی سپاهان بود. در تمرینات بزرگسالان حضور خوبی داشتم اما باشگاه تصمیم گرفت که در آکادمی بازی کنیم. البته آن موقع سن و سال خیلی کمی داشتم.
قبل از این باید درباره جام ملتهای نوجوانان آسیا صحبت کنم. شرایط خوبی در آن مسابقات داشتیم اما نتیجهای که میخواستیم را نگرفتیم. من در آن تورنمنت موفق شدم یکی از چهار بازیکن برتر آسیا شوم و در نهایت با نظرسنجی که AFC انجام داد به عنوان بهترین بازیکن نوجوان آسیا شناخته شدم. بعد از آن، جام جهانی برگزار شد باز هم خدا کمک کرد و توانستم حضور مثبت داشته باشم. در آن دوره جام جهانی، 10 بازیکن شگفت انگیز تورنمنت را انتخاب کرده بودند که نام من هم در آن فهرست بود.
واقعیت این است که وقتی به تیم هایی مثل برزیل و انگلیس برخورد کردیم، ترسی از آنها نداشتیم. به همین خاطر با انگیزه برد جلوی برزیل به زمین رفتیم. شرایط جوری شد که 2-0 عقب افتادیم اما در نیمه دوم با تدابیر آقای عبدی به بازی برگشتیم و برزیل را بردیم.
در کل باید بگویم که روزهای سختی را گذراندهام. پدرم را در 9 سالگی از دست دادم. شرایط مالی خوبی نداشتیم . آن زمان درک الان را از شرایط نداشتم و همیشه به مادرم اصرار میکردم که باید فوتبالم را بازی کنم. هر چه در زندگی دارم مدیون زحمات مادرم هستم. او همیشه پشتم بوده و همه کار برایم انجام داده. خیلی مواقع خودش نپوشیده و نخورده تا من بتوانم پیشرفت کنم. تا همین الان واقعا کم و کسری برایم نگذاشته.
روستای ما تا اردبیل 25 دقیقه فاصله داشت. معمولا زمستان که برای تمرین از روستا به اردبیل میرفتم، چون روستای ما نزدیک کوه سبلان بود و همیشه برف سنگین داشت، تردد وسایل نقلیه خیلی کم بود. بیشتر اوقات تا سه ساعت منتظر میماندم تا یک وسیله عبور کند و من را به روستا برگرداند. یادم هست یکبار حدود شش ساعت منتظر مانده بودم که خسته شدم و رفتم زیر پل خوابیدم. خیلی منتظر ماندم تا یک ماشین رد شود. هم به لحاظ رفت و آمد به اردبیل و هم به لحاظ مالی شرایط خیلی سختی داشتم.
من همین الان هم مدیون سپاهان هستم چون فوتبالم را آنجا شروع کردم و هیچوقت زحماتشان را فراموش نمیکنم. از جام جهانی نوجوانان که به تمرینات برگشتم شرایط خیلی خوبی داشتم و حتی برای تیم بازی هم کردم. آن مقطع یک قرارداد یک و نیم ساله با سپاهان داشتم. از من خواستند تمدید کنم و من هم میخواستم ببینم در مدت نیم فصل باقیمانده بازی به من میرسد یا نه تا برای تمدید تصمیم بگیرم منتها این اجازه را به من ندادند. یادم هست از تمرین که آمدم به من گفتند باید وسایلت را جمع کنی و به خوابگاه برگردی. بعد هم به من گفتند باید برای تیم جوانان بازی کنی.
یکسال تیم باشگاهی نداشتم ولی با تیم ملی، شرایط خودم را حفظ کردم. در آن تورنمنت فوق العاده خوب بودم. در هر سه بازی گل و پاس گل داشتم و به لحاظ آماری هم شرایط خوبی تجربه کردم.
در این مدت چند پیشنهاد رسمی از پرتغال داشتم و حتی تا سفارت هم رفته بودم و برای ویزا اقدام کردم. پیشنهاداتی از روسیه، بلغارستان و بلژیک هم داشتم. منتها شرایط طوری است که باید به عنوان یک بازیکن پخته و کامل، لژیونر شوی و به همین خاطر تصمیم گرفتم فعلا در ایران بمانم. انشاالله تا دو سال آینده میتوانم لژیونر شوم.
پیشنهاداتم از لیگ برتر زیاد بود اما با استقلال با توافق نهایی رسیدیم. استقلال باشگاه بزرگی است و بازی کردن در آن سخت است. باید با تمام وجود در زمین باشی اما من همه تلاشم را به کار میگیرم تا عملکردم حتی بهتر از آنچه در تیم ملی و سپاهان داشتهام، باشد. با توجه به شناختی که از خودم دارم و با توجه به پستی که بازی میکنم امیدوارم بتوانم خودم را در لیگ نشان دهم.
به خاطر اینکه خودم آذری و اردبیلی هستم علی دایی را خیلی دوست دارم. همه ما به ایشان ارادت خاصی داریم. در فوتبال خارجی هم ادن هازارد و کوین دیبروینه را دنبال میکنم. هر سه روز یکبار بازی آنها را میبینم و نکته برداری میکنم.
منظور بلینگام از آن خوشحالی این است که "مرا بشناسید" و من هم به همین خاطر آن خوشحالی را انجام میدهم. اولین شادی گلم که به سبک او بود را بعد از گلزنی به برزیل بود انجام دادم.
من طرفدار رئال مادرید و منچسترسیتی هستم. امیدوارم و البته باید قطعا یک روز این اتفاق بیفتد که در رئال یا در لیگ انگلیس بازی کنم. هر چند گفتنش آسان است اما رسیدن به آن خیلی سختی دارد منتها باید این سختی را تحمل کنی.
بله. برای هر بازیکنی پوشیدن پیراهن تیم ملی یک افتخار است. من هم امسال باید بهترین عملکردم را ارائه کنم و اگر از نظر سرمربی تیم ملی شرایط من مناسب دیده شد، انشاالله به تیم ملی دعوت شوم. هر وقت ملی پوش بشوم خودم را سرباز وطن میدانم.
با خیلی از بچه ها رفیقم. با ضرغام سعداوی، ابوالفضل زمانی، ابوالفضل ذلیخایی و امیرمحمد رزاقینیا بیشتر ارتباط دارم.
اگر به جایی رسیدهام مدیون لطف خدا و زحمات بی دریغ مادرم هستم. جا دارد از باشگاه سپاهان تشکر کنم. سه سال در آنجا بودم و به من خیلی کمک کردند. به هواداران استقلال باید بگویم که با همه وجود برای تیم بازی خواهم کرد تا آنها را شاد کنم و از من راضی باشند.