عصر ایران؛ پویا نعمتاللهی* - این روزها کشورمان در موقعیت امید و بیم قرار دارد. این حس دقیقاً به تمامی مردم هم نفوذ کرده است. «امید» از این بابت که متجاوز نتوانست ایمن بماند و بیم از اینکه شرایط نامساعد دوران جنگ دوازده روزه مجدداً تکرار شود.
«امید» ما به نیروهای مسلح کشورمان است که با متجاوز درگیر شده و او را متحمل خسارات و آسیبهای گستردهای کرد. ما «بیم» هم داریم زیرا در جریان تلاشهای بدنهی سیاسی و اجرایی کشور نیستیم (هرچند قطعاً چنین تلاشهایی در دست اقدام است).
تقریباً همهی ایرانیان در این جنگ پای کشورشان ایستادند. یعنی علاوه بر خاک میهن عزیزمان، حامی ساختار ادارهکنندهی آن هم بودند زیرا هیچ نیرویی را در آن حد و اندازه نمیدیدند که بتواند قادر به تامین منافع و امنیت ملی باشند. حداقل از این بابت برای همگان روشن شد که خردهجریانهای پوشالی و کاغذی در این سو و آن سوی کشور و جهان هرگز چنین امکانی را ندارند که بتوانند با تهاجمی بدین ابعاد و با این وسعت و پیچیدگی همآوردی کند.
هیچ تردیدی نیست که دشمن صرفاً بهواسطهی آسیبهایش بود که حاضر به ترک تخاصم موقت شده است. موشکهایی که به سمت اسراییل شلیک میشد بهتدریج مدرنتر و مخربتر میشد. کسانی که در اسراییل زندگی میکنند، عادت ندارند که با شرایط واهمهی دائم زندگی کنند. آسیب روانی حاصل از ترس آوار موشکها برای هر انسان میتواند اضطرابهای شدیدی را به دنبال داشته و جسم و روح فرد را نابود کند.
دیروز استاندار تهران گفت که شرایط عادی نشده است. این را همهی مردم لمس کردهاند که بحران هنوز تمام نشده و به همین خاطر باید آمادگی کامل را حفظ نمایند. این را باید همان نقطهی «بیم» دانست.
شرایط بیمناک به نوبهی خود نمیتواند همواره ادامه داشته باشد. اینجا پای نهادهای سیاسی به ماجرا باز میشود. مردم از ابتدای جنگ اخیر با تمام وجود پای نظام کشورشان ایستادند. به هیچ عنوان اهمیتی ندارد که چه نگاه یا رویکرد سیاسی داشتهاند. مهم آن است که همگی به این نتیجه رسیدهاند که فقدان نظام کنونی میتواند منجر به نابودی یا تجزیهی کشور شود. به همین خاطر از هیچ تلاشی برای همراهی با نظام فروگذار نکرده و تمام محدودیتها را تحمل کردند.
مردم کشورمان سر حرف خود ماندند و از نظام کشورشان دفاع کردند. متقابلاً نیز انتظار دارند که عقلانیت هرچهبیشتری را در ادارهی امور شاهد باشند. منظور از ادارهی امور همان مدیریت شرایط پرواگونهی کنونی است.
به نظر میرسد بیش از هر چیز مردم باید در جریان باشند که چشمانداز وضعیت حال حاضر به افق کوتاهمدت چیست؟ به عبارت دیگر نظام سیاسی کشور قرار است چه تصمیمهایی در قبال وضع کنونی اتخاذ کند؟
موضوع را نمیتوان و نباید در لفافههای محرمانگی و اسرار حاکمیتی و یا نیروهای مسلح قرار داد. نیازی نیست که کوچکترین مؤلفهها و عناصر را افشا کرد بلکه فقط بیان راهبرد کلی این تصمیمها کفایت میکند.
کارشناسان علوم اجتماعی و سیاسی بیان میدارند که در جریان جنگ اخیر همبستگی داخلی و حمایت قاطع مردم از نظام به صورت عیان متجلی شد. همبستگى ملى عبارت است از احساسات تعلق خاطر مشترک و احساس تعهد مشترک افراد به اجتماع یا آن «ما»ى بزرگى که به افراد هویت جمعى مىدهد.
همبستگی در فرهنگ علوم سیاسی اینگونه تعریف شده : «همکاری و اشتراک مساعی افراد جامعه برای مرفهتر و مترقیتر ساختن زندگی و همچنین مقاومت در برابر ستم و تعدی و تجاوز».
اینجا همبستگی در نسبت با سرمایهی اجتماعی قرار میگیرد. اندیشمندانی چون فوکویاما، پوتنام و بوردیو پیرامون این سرمایه نظریاتی ارائه کردهاند. در همین خصوص کولمان به جای تعریف سرمایهی اجتماعی بر حسب ماهیت و به طورکلی محتوای آن، به کارکرد آن توجه دارد. به باور او اساساً سرمایهی اجتماعی بخشی از ساختار اجتماعی است که به کنشگر اجاز میدهد با استفاده از آن به منافع خود دست یابد.
این بُعد از ساختار اجتماعی شامل تکالیف و انتظارات، شبکههای اطلاع رسانی، هنجارها و ضمانتهای اجرایی است که انواع خاصی از رفتار را تشویق یا منع میکنند. به لحاظ نظری این رویکرد میتواند برای توضیح سرمایهی اجتماعی و همبستگی ملی مورد استناد قرار گیرد.
از سوی دیگر در تشریح مفهوم همبستگی، پنج دسته مقوله هستند که با یکدیگر ارتباط دارند. این مقولهها عبارتند از وفاق اجتماعی، همبستگی اجتماعی، انسجام اجتماعی، نظم اجتماعی و نظام اجتماعی که هرکدام از اینها در نسبت با یکدیگر تعریف میشود.
میتوان انتظار داشت که محققان به سنجش کمّی و کیفی این مؤلفهها بپردازند و میزان همبستگی اجتماعی را در جریان این جنگ بررسی کنند. اما حداقل اینکه شواهد موجود حاکی از تحقق این همبستگی است. با وجود محدودیتها و آسیبهایی که در این جنگ دوازده روزه به کشورمان وارد آمد اما مردم هرگونه نقص و کاستی و تنگنا را صبورانه به جان خریدند. مردم این «تحدیدها» را صبورانه به جان خریدند تا «تهدید» دشمن دفع شود.
مردم سر حرف خود بوده و هستند و از تمامیت نظام کشورشان حمایت کرده و خواهند کرد. اما چنانچه بتوانند پرسپکتیو دقیقتری از آیندهی موقعیت خود داشته باشند، قادر خواهند بود صلابت بیشتری از خود نشان داده و آمادگی افزونتری پیدا کنند.
در شرایط کنونی که نائرهی جنگ هنوز امکان اشتعال دارد، به نظر میرسد ماهیت و کلیت تصمیمهای نظام نیز میتواند تا حد زیادی مورد تایید و قبول عموم مردم هم باشد. شفافسازی و اقناع در راستای نیل به اجماع کلی نیز به احتمال بسیار بالا میتواند حاصل شود.
این در حالی است که رسانههای معاند بدون وجود روایتهای رسمی از این دورنما، همچنان تلاشهای خود را معطوف خلق آیندهی هراسناک میکنند. زندگی در وضعیت هولانگیز بهتدریج خالیشدن از عنصر مهابت را به دنبال دارد.
*روزنامهنگار و دکتری علوم ارتباطات اجتماعی
---------------------------------
در باره تیتر: در بسیاری از موارد، برای دفع یک تهدید، ممکن است لازم باشد فرد یا سازمانی با یک محدودیت یا چالش خاص روبرو شود. این موضوع به عنوان "تحمل تحدید برای دفع تهدید" شناخته میشود. به عبارت دیگر، پذیرش یک محدودیت یا چالش موقتی میتواند در نهایت منجر به از بین رفتن تهدید یا کاهش آسیبهای ناشی از آن شود.