این محقق آمریکایی عضو موسسه کوئینسی برای کشورداری مسئولانه، هشدار داد که دونالد ترامپ از پیش بردن ادعاهای خود درباره نابودی برنامه هستهای ایران در نتیجه حمله آمریکا، به «انتخاب گزینشی» از یافتههای سازمانهای اطلاعاتی آمریکا دست میزند.
یادداشت پیلار در «ریسپانسیبل استیتکرافت» با این عنوان منتشر شده است: «استفاده و سوءاستفاده ترامپ از اطلاعات درباره ایران».
متن کامل یادداشت در متون زیر آمده است:
«رئیسجمهور آمریکا دونالد ترامپ دو بار در عرض یک هفته، با سازمانهای اطلاعاتی ایالات متحده در مورد مسائل مربوط به برنامه هستهای ایران اختلاف نظر داشته است. در هر مورد، ترامپ روایت مورد نظر خود را پیش میبرد، اما تفاوتهای اساسی در این دو مورد در جهت مخالف بود.
قبل از پیوستن ایالات متحده به حمله اسرائیل به ایران، ترامپ جلسه استماع قبلی تولسی گابارد، مدیر سازمان اطلاعات ملی را که در آن او قضاوت جامعه اطلاعاتی را مبنی بر اینکه "ایران در حال ساخت سلاح هستهای نیست و رهبر عالی خامنهای، برنامه سلاحهای هستهای را که در سال ۲۰۰۳ به حالت تعلیق درآورده بود، تأیید نکرده است" رد کرد. ترامپ در پاسخ به این شهادت گفت: "او اشتباه میکند".
سپس، پس از یک حمله هوایی ایالات متحده که ترامپ ادعا کرد "به طور کامل و تمام عیار" قابلیتهای کلیدی هستهای ایران را نابود کرده است، گزارشهای مطبوعاتی در مورد یک ارزیابی اولیه فاش شده توسط آژانس اطلاعات دفاعی حاکی از آن بود که حملات هوایی ایالات متحده احتمالاً برنامه ایران را تنها چند ماه به عقب انداخته است. کاخ سفید واکنش نشان داد و خود ترامپ دوباره بر زبان "نابودی کامل" خود تأکید کرد. کارولین لیویت، سخنگوی کاخ سفید، اعلام کرد که ارزیابی اطلاعاتی گزارش شده "کاملاً اشتباه" است.
در وهله اول، ترامپ اطلاعات ایالات متحده را به دست کم گرفتن یک تهدید فرضی متهم میکرد. در وهله دوم، او در واقع آن را به دست بالا گرفتن آنچه از این "تهدید" پس از حمله ایالات متحده باقی مانده بود، متهم میکرد.
در عوض، این قسمتها نشان دهنده تلاش ترامپ برای تحریف داستان به گونهای است که در آن او ظاهراً با یک تهدید جدی روبرو شده و با اقدام جسورانه خود، آن را از بین برده است.
دولت در تلاش برای بیاعتبار کردن هرگونه پیشنهادی مبنی بر اینکه تأثیر حملات هوایی ایالات متحده به برنامه هستهای ایران مهم و طولانی مدت نبوده است، بیش از حد تلاش کرده است. جان راتکلیف مدیر سیا، بیانیهای صادر کرد مبنی بر اینکه "مجموعهای از اطلاعات معتبر نشان میدهد که برنامه هستهای ایران توسط حملات هدفمند اخیر به شدت آسیب دیده است." مدیر اطلاعات ملی گابارد در رسانههای اجتماعی اظهار داشت که "اطلاعات جدید، آنچه را رئیسجمهور ایالات متحده بارها گفته است تأیید میکند: تأسیسات هستهای ایران نابود شدهاند"، در حالی که گابارد "رسانههای تبلیغاتی" را به دلیل گزارش ارزیابی فاش شده سازمان اطلاعات ملی بیاعتبار کرد.
این واکنش منفی، مسائل اصلی مبنی بر اینکه آیا حملات هوایی عاقلانه بودهاند یا خیر و اینکه در رویارویی با ایران چه اتفاقی میافتد را نادیده میگیرد. هیچ کس منکر این نیست که حمله ایالات متحده خسارات سنگینی وارد کرده است. بمبهای ۳۰ هزار پوندی معمولاً این کار را انجام میدهند. وزیر امور خارجه ایران "خسارت قابل توجه و جدی" به تأسیسات هستهای ناشی از حملات ایالات متحده را تأیید کرده است.
اما حتی آسیب فیزیکی شدید به معنای ناتوانی در بازسازی و بازسازی یک برنامه نیست. همچنین انکار نمیکند که حتی با آسیب شدید به تأسیسات هدف قرار گرفته، مواد و تجهیزاتی باقی مانده است که میتوانند پایه و اساسی برای بازسازی باشند.
تاسیسات غنیسازی زیرزمینی در فردو که هدف اصلی آن بمبهای ۳۰ هزار پوندی بود، بیشترین توجه را در تفسیرهای پس از حمله به خود جلب کرده است. این تأسیسات آنقدر در اعماق زمین قرار دارد که دلیل خوبی برای تردید وجود دارد که حتی چندین بمب سنگرشکن نیز بتوانند آن را نابود کنند، اگرچه رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ارزیابی میکند که حساسیت سانتریفیوژهای غنیسازی به لرزش به این معنی است که سانتریفیوژها احتمالاً از کار افتادهاند.
حداقل به همان اندازه مهم، احتمال زیاد این است که ایران با پیشبینی این حملات، حداقل مقداری از اورانیوم غنیشده خود را به مکانهای اعلام نشده منتقل کرده باشد. این ممکن است شامل ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنیشده تا ۶۰ درصد باشد که در فردو بوده است.
همچنین استعدادهای علمی و مهندسی که در یک برنامه هستهای چند دههای دخیل بودهاند و در بین افراد زیادی در ایران پراکنده شدهاند، حتی برای اسرائیل نیز قابل ترور کردن نیست. این استعداد میتواند برای بازسازی هر یک از تأسیسات هستهای، از جمله تأسیسات تبدیل اورانیوم به کار گرفته شود.
زمانبندیهای فرضی برای بازسازی احتمالی برنامه هستهای ایران، در تلاشها برای تحریف این داستان گنجانده شده است. هم راتکلیف و هم گابارد از "سالها" مورد نیاز برای بازسازی صحبت کردند. ترامپ گفت که برنامه ایران "سالهاست که از بین رفته است". ترامپ در پاسخ به این سوال که آیا ایالات متحده دوباره به ایران حمله خواهد کرد، پاسخ داد: "من لازم نیست نگران این موضوع باشم"، که تلویحاً به عدم بازسازی برنامه ایران در طول سه سال و نیم باقی مانده از دولت او اشاره داشت.
هنوز غیرممکن است که چنین پیشبینیهایی را که فراتر از حدسهای آگاهانه هستند، ارائه دهیم و نه تنها به این دلیل که پیشبینیهای مبتنی بر شواهد، نیازمند مشاهدات میدانی هستند که نه آژانس بینالمللی انرژی اتمی و نه ایالات متحده در حال حاضر ندارند. زمانبندی برای بازسازی همچنین به شدت به اولویتی که دولت انجامدهنده بازسازی به پروژه میدهد و فداکاریهایی که حاضر است برای رسیدن به هدف خود انجام دهد، بستگی دارد.
در این راستا، میتوان به یاد آورد که چگونه در دهه ۱۹۷۰ ذوالفقار علی بوتو نخستوزیر پاکستان، اعلام کرد که پاکستانیها در صورت لزوم برای دستیابی به سلاح هستهای "علف میخورند، حتی گرسنه میمانند". عراق صدام حسین، پس از بمباران رآکتور هستهای عراق توسط اسرائیل در سال ۱۹۸۱، یک برنامه هستهای مخفی با اولویت بالا و شتابیافته را آغاز کرد که عراق را بسیار بیشتر از آنچه که قبل از حمله اسرائیل در مسیر دستیابی به آن بود، به دستیابی به سلاح هستهای نزدیک کرد.
تلاشهای دولت (آمریکا) برای توجیه اهداف ایران به ویژه در مورد اهداف ایران بیهدف است. این موضوعی است که ترامپ برای اولین بار در مورد آن یک قضاوت مهم جامعه اطلاعاتی را رد کرد و این موضوع تعیین میکند که آیا اصلاً برای جلوگیری از سلاح هستهای ایران نیازی به جنگ بوده است یا خیر.
اغراق در مورد یک تهدید خارجی به ویژه زمانی که موضوع عمدتاً نیات باشد تا تواناییها، به راحتی قابل حل است. ادعایی در مورد تواناییها ممکن است بعداً با شواهد مادی رد شود، در حالی که اثبات یا رد نیات شامل سوال دشوارتری است که در ذهن رهبران خارجی چه میگذرد. اگر هیچ مدرک معتبری مبنی بر قصد ایران برای ساخت سلاحهای هستهای پیدا نشود، ترامپ میتواند ادعا کند که این اقدام قاطع او بوده که ایرانیها را از برداشتن آن گام منصرف یا مرعوب کرده است. از طرف دیگر، اگر حملات اسرائیل و ایالات متحده، ایرانیها را - با توجه به نیاز به یک عامل بازدارنده قویتر - به سمت ساخت سلاح هستهای سوق دهد، ترامپ میتواند ادعا کند که این نیت ایران از همان ابتدا بوده است. برای عموم مردم دشوار خواهد بود که تشخیص دهند چه چیزی در این داستان درست و چه چیزی نادرست است.
مردم آمریکا پیشداوریهای خاص خود را دارند که به این نوع چرخشهای دولتی کمک میکند، از جمله تمایل به فرض بدترین حالت در مورد هر چیزی که مربوط به ایران باشد. دولت همچنین میتواند از جهل عمومی اساسی در مورد این موضوع سوءاستفاده کند، همانطور که در یک نظرسنجی در سال 2021 نشان داده شد که در آن 61 درصد از پاسخدهندگان به اشتباه معتقد بودند که ایران از قبل سلاح هستهای دارد.
تلاشهای بیوقفه دولت اسرائیل برای به تصویر کشیدن ایران به عنوان یک تهدید جدی، در برداشتهای نخبگان و همچنین عموم مردم نقش داشته است. اسرائیل تکههایی از اطلاعات را به این کمپین هشداردهنده تزریق کرده است، که شامل افشاگریهای ظاهراً "جدید" است که فراتر از دانش قبلی نیستند، یا مشاهدات ضمنی هستند که برای اتصال آنها به تصمیم فرضی ایران برای ساخت بمب، به زنجیرهای از بدترین حالتها نیاز دارند.
اسرائیل از طریق عملیات تهاجمی خود نشان داده است که نفوذ اطلاعاتی آن در ایران چقدر گسترده است. اگر این اطلاعات ناچیزی که در مورد تصمیم فرضی ایران برای ساخت سلاح هستهای ارائه داده است، بهترین اطلاعاتی است که میتواند ارائه دهد، این اطلاعات ناچیز خود گواهی بر این است که ایران چنین تصمیمی نگرفته است. بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل، بیش از سه دهه است که میگوید ایران در آستانه ساخت سلاح هستهای است. باور کردن آنچه نتانیاهو در مورد مسائل هستهای ایران میگوید، نادیده گرفتن این است که او چقدر در این مدت اشتباه کرده است.
همچنین با توجه به هدف قوی اسرائیل برای درگیر کردن ایالات متحده در جنگ علیه ایران، این حرفها نادیده گرفتن این است که هرگونه افشاگری اطلاعاتی اسرائیل در مورد این موضوع چقدر بیاساس خواهد بود.
میتوان با اطمینان فرض کرد که هر اطلاعاتی که اسرائیل ارائه میدهد، بخش کوچکی از اطلاعاتی است که در این مورد جمعآوری کرده است و با دقت انتخاب شده تا از تلاش آن برای کشاندن ایالات متحده به جنگ پشتیبانی کند. به این کار، انتخاب گزینشی میگویند. آمریکاییها باید این مفهوم را درک کنند، زیرا ۲۲ سال پیش، آنها هدف استفاده مغرضانه مشابهی از اطلاعات برای توجیه حمله به عراق قرار گرفتند.
اظهارات راتکلیف و گابارد که با هدف تأیید ادعاهای ترامپ در مورد "نابودی" انجام شده بود، نمونه دیگری از انتخاب گزینشی است و اینها ارزیابی نیستند. وقتی راتکلیف به "اطلاعات جدید" استناد میکند که "چندین تأسیسات هستهای کلیدی ایران نابود شدهاند و باید در طول سالها بازسازی شوند"، این موضوع هیچ چیزی در مورد آنچه نابود نشده و پتانسیل بازسازی کل برنامه هستهای ایران نمیگوید.
ترامپ پیش از این به دنبال توافقی با ایران بود که بتواند آن را "توافقی بهتر" از آنچه باراک اوباما به دست آورده بود، جار بزند اکنون که نتانیاهو او را به جنگ ایران کشانده است، میگوید: "برایم مهم نیست که توافقی داشته باشم یا نه."
ترامپ برای مقابله با این قابلیتها تحت فشار خواهد بود و در پایبندی به پیشبینی خود مبنی بر اینکه نگران حملات بیشتر به ایران نخواهد بود، با مشکل مواجه خواهد شد. این فشار بویژه از سوی اسرائیل وارد خواهد شد که هدف آن ادامه درگیری نظامی ایالات متحده علیه ایران است و وزیر دفاع آن در مورد "سیاست اجرایی" شامل حملات بیشتر علیه ایران صحبت میکند.
وظیفه اطلاعاتی نظارت بر آنچه از برنامه هستهای ایران باقی مانده است، دشوارتر از همیشه خواهد بود. هیچ جایگزینی برای نظارت بازرسان بینالمللی وجود ندارد. ایران که از آژانس بینالمللی انرژی اتمی به دلیل عدم محکومیت حملات اسرائیل و ایالات متحده عصبانی است و به آژانس به دلیل ارائه اطلاعاتی که حملات و ترورهای اسرائیل را تسهیل کرده است، مشکوک است، عجلهای برای بازگرداندن دسترسی بازرسان ندارد.»
منبع: فارس