به گزارش همشهری آنلاین، علیرضا شفاه-پژوهشگر فلسفه: اسرائیل ضامن تولید نوعی جغرافیاست. سنت تولید اسرائیل در این منطقه، سنت انسانزدایی از باقی منطقه بوده است. منطقه از جهت منابع و تعادلهای جنگی که میتواند با رقیبان غرب ایجاد کند به عنوان منبع خام دیده شده است. شرق و غرب بهواسطه این زائده (اسرائیل) با منطقه ما بازی کردهاند.
ایران؛ آخرین جغرافیا علیه ناملت شدن
چون اسرائیل هست ما حق نداریم انسان باشیم. اصلاً اسرائیل آمده که کسی در این منطقه انسان نباشد؛ انسان یعنی چه؟ یعنی کسی که از درون خودش نیرو تولید میکند؛ یعنی جوامعی که درونزایی دارند. شکلگرفتن این تعداد ناملتها در اطراف ما با حضور اسرائیل میسر شده است. ملت ایران از آخرین جغرافیاهایی است که در برابر «ناملت شدن» مقاومت کرده و در لحظه بیداری قرار گرفته و نیروی درونزایی را از درون خودش ایجاد کرده است. این ملت توانسته به این واسطه خودش را در مقام انسانبودن، قرار دهد. این تضاد جغرافیایی واقعی است که روی زمین میآید و فقط چیزهایی مربوط به اذهان یا مربوط به تئوریها و ایدئولوژیها نیست. خیر! این بر روی زمین اتفاق میافتد. کجا اتفاق میافتد؟ آنجایی که به شما میگویند شما حق نداری خودت آبادانی ایجاد کنی! این نیرو از ملتها «ناملت» تولید میکند. هر توسعهای در خاورمیانه یک توسعه برونزا است. وقتی شما بخواهی خودت از ناحیه خودت قدرتی داشته باشی، این حرکت تو به واسطه حضور اسرائیل سرکوب میشود. پس اسرائیل چیست؟ اسرائیل مهمترین نیرویی است که در اطراف ما ناملتها را تولید میکند؛ از ملتها «ناملت» تولید میکند. مردم منطقه ما مردمی باستانی و همگی شریک تاریخهای بزرگی هستند؛ تاریخی که دارد سرکوب میشود. اسرائیل سرکوب آن تاریخ است و آن تاریخْ مادرِ تاریخِ بشر بوده است. او برای سرکوب این تاریخ و جغرافیا آمده است.
اسرائیل نادی صلح مردگان است
اسرائیل نادی تعریفی از صلح است. در جهان دوگونه صلح وجود دارد. صلح فعالی که ناشی از ارادههای مشترک است؛ این جایی است که «جامعه» تولید میشود. اما صلح دیگری هم داریم؛ «صلح مردگان». در قبرستانْ صلح برقرار است. هیچکس با هیچکسی جنگی نخواهد داشت. درست به این دلیل که کسی ارادهای ندارد تا تضادی به وجود بیاید. ناامیدی از جنگ، امیدهای بسیار ارزانی به شما میفروشد. این طرح اندیشه در تاریخ، در شکستی که فلسفه و تاریخ اندیشه خورده، طرحی ناامیدانه است. این ناامیدی یک ناامیدی اساسی است که از قضا امیدهای بسیار ارزانی به شما میفروشد. میتوانید به هر چیزی که دلتان میخواهد امید داشته باشید اما امید بنیادینی در کار نیست. شکستی که در تاریخ اندیشه اتفاق افتاده است و این جناح و این ائتلاف را ایجاد کرده بهدنبال صلحی در منطقه ماست که از این منطقه انسانزدایی، ارادهزدایی و جغرافیازدایی کند.
7 اکتبر؛ واکنش فلسطینی به صلح مرگبار
نقش سنتی که اسرائیل داشته با سوءاستفاده از اراده دینی و ایدئولوژیک بخشی از یهودیانی به وجود آمده که به دام ایدئولوژیهای صهیونیستی افتاده بودند. این جغرافیا حتی این ایدئولوژیها را هم مسطح خواهد کرد. لذا شما میبینید اصلاً قبل از اینکه 7 اکتبر اتفاق بیافتد، خود جامعه اسرائیل بسیار ملتهب بود؛ برای انتخاب نخست وزیر به شدت دچار مشکل شده بود. واقعه 7 اکتبر که واکنش فلسطینیها به آن صلح مرگبار بود، مقارن با واکنش خود اسرائیلیهایی بود که در آن منطقه جغرافیایی غصبی زندگی میکنند. این بحران واکنشی به همین طرح «صلح مردگان» بود؛ یعنی آن جغرافیای قدیم تحت فشار قرار گرفته و با نام صلح، بزرگترین جنگها آغاز شده است. چون آن صلح به دنبال سرکوب همه جوامع بود.
آتش را صلحطلبان برافروختند
اسرائیل به نهایت بحران خودش رسید و از درونِ چراغِ جادویی که آنجا وجود داشت، دیوی به نام نتانیاهو ظهور کرد که برای سرکوب هر ارادهای میخواهد نماینده اراده خبیثه صهیونیسم باشد. رفتاری که از سمت محمد الضیف، حماس و سنوار و یارانش انجام شد، نماینده ارادهای بود که میخواست علیه آن صلحی که صلح مسطح بین مردگان است اقدام کند. این آتش را صلحطلبان برافروختند. این آتش را مدعیان انساننشناسی که به جای انسان، مردگان را برای صلح طلب میکنند راه انداختند و کماکان به دنبال سوءاستفاده کردن از صحنه هستند. اینها کسانی هستند که انسان را مسخ شده میخواهند. چهکسی در جبهه مقاومت است؟ جبهه مقاومت در وهله اول نه شیعه است و نه مسلمان؛ انسان است. هر آن کسی که بخواهد در منطقه ما ارادهای برای انسانبودن داشته باشد و نخواهد که سرکوب، انسانزدایی و ملتزدایی شود، عضوی از این جبهه است.