به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، گفتگوی ویژه خبری یکشنبه شب رسانه ملی درباره عبرتهایی که باید از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه گرفت، با حضور مجید عباسی و ابراهیم متقی؛ کارشناسان مسائل آمریکا برگزار شد. متن کامل این گفتوگو بشرح زیر است:
سؤال: تحلیل و ارزیابی جنابعالی از جنگ ۱۲ روزه چیه؟
عباسی: عرض کنم که رژیم صهیونی، اساساً شکل گیری اش براساس تجاوز و اشغالگری بوده است و ارتباطی به ایران ندارد. اگر قبل از پیروزی انقلاب اسلامی هم نگاه کنیم این رژیم ۴ جنگ را با اعراب داشت؛ لذا اگر عدهای بخواهند ارتباط بدهند به ایران این مسئله مسئله درستی نیست. اساساً ماهیت و هویت این رژیم براساس تجاوز و جنگ شکل گرفته است. ببینید ما تقریباً از زمان عملیات طوفان الاقصی و تهاجم رژیم غاصب صهیونی به غزه ما یکسری تحولات مهمی را در منطقه غرب آسیا مواجه شدیم. رژیم تصور میکرد با ورود به غزه خیلی سریع میتواند غزه را از ساکنان فلسطینی خالی کند، به پیروزی کامل دست پیدا کند و حماس را هم از انتفاع ساقط کند. کما اینکه دو رهبر مهم و بزرگ حماس، یحیی السنوار و هنیه را ترور کردند و به شهادت رساندند، ولی غزه روی پای خودش ایستاد. کابینه جنگ رژیم صهیونی در ادامه برای اینکه برخی شکستهای خودش را در منطقه جبران کند و تصورش بر این بود که شکست ناپذیری فلسطینیها ناشی از کمکها و مساعدتهای کشورهایی مثل سوریه و لبنان است، با همکاری آمریکا و برخی کشورهای منطقه تغییر و تحولاتی در منطقه ما اتفاق افتاد. در سوریه بشار اسد کنار رفت، در لبنان شهادت سیدحسن نصرالله را داریم و پذیرش آتش بس توسط دولت لبنان و نقض متعدد آتش بس که توسط رژیم صهیونی اتفاق افتاد. صهیونیستها و امریکاییها تصورشان بر این بود که با کنار رفتن سوریه و سقوط بشار اسد، عملاً حلقه وصل ایران با گروههای مقاومت قطع شده است. حزب الله هم بعد از پذیرش آتش بس توسط دولت لبنان محدود شد؛ لذا در سطح منطقهای ایران شرایط خوبی ندارد، این تحلیلی بود که صهیونیستها داشتند. غافل از اینکه ما همیشه اعلام میکردیم، اینها مستقل هستند، حزب الله دارد برای آزادی سرزمین لبنان میجنگد. یا سوریه ارتباطی با انقلاب اسلامی نمیخواهم بگویم نداشت، قطعاً مهم بود، ولی سوریها از جنگ ۱۹۶۷ که بلندیهای جولان را از دست دادند دشمن شماره یک آنها اسرائیل بود و داشتند تلاش میکردند که بلندیهای جولان را آزاد کنند؛ لذا تحلیل آنها این بود که ایران در بحث منطقهای خلع سلاح شده است، نیروهای نیابتی اش را ندارد، غافل از اینکه خود رژیم صهیونی نیروی نیابتی آمریکا در منطقه ما است. تحلیل دوم آنها این بود که میگفتند مردم ایران از شرایط موجود ناراضی هستند، از تورم، از جابجا شدن نرخ ارز، ناترازیهایی که در انرژی وجود داشت، به این نتیجه رسیدند که اگر ما بتوانیم در حملهای غافلگیرانه و با به شهادت رساندن افراد کلیدی در ایران، سرداران سپاه، میتوانیم ایران را در غافلگیری قرار بدهیم و از آن طرف مردم ناراضی را زمینهای فراهم کنیم که بیایند و کشور را وارد آشوب کنند و وارد بی ثباتی شوند. پس یک بخشی از تحلیل این بود، بخش دوم این بود که میگفتند ایران در هماهنگی با آمریکا این اتفاق افتاد و الان هم اطلاعاتی هم که بیرون آمده این مسئله را تأیید میکند. اگر ایران یک فرآیند غنی سازی اورانیوم دارد، چرخه سوخت هستهای را رسیده است، ما باید مانع این شویم که این فرآیند غنی سازی اورانیوم و تأسیسات هستهای در ایران ادامه حیات پیدا کند. در این راستا اینها آمدند چند راهبرد را مورد توجه خودشان قرار دادند. یکی این بود که آمدند دانشمندان هستهای ما را به شهادت رساندند. بعد نیروگاه نطنز را مورد حمله قرار دادند و تصورشان هم بر این بود که توانستند ضربه اساسی هم به بحث هستهای ایران وارد کنند. از یک طرف بحث امنیت داخلی و از یک طرف بحث هستهای. تصورشان بر این بود با این حمله غافلگیرانه بنا بر اطلاعاتی که به بیرون درز کرده، همراه با ایجاد اشکالاتی در سامانه پدافند هوایی ما در روز جمعه ۲۳ خرداد ماه بود، روز قبل از عید غدیر که این اتفاق افتاد، تصورشان بر این بود که ظرف چند روز میتوانند ایران را در شرایط قرار بدهند که هم بحث هستهای آن جمع شوند و هم مردم به آشوب اقدام کنند و ایران در موقعیت غافلگیری قرار بدهند. ولی ورق از روز جمعه بعدازظهر برگشت، یعنی هم سامانههای پدافندی ما به روز شدند و توانستند خودشان را بازیابی کنند، برخلاف تصور آنها، چون اطلاعاتی که بیرون آمده است نشان میدهد که آنها معتقد بودند که ایران تا ۱۴ روز قادر نخواهد بود این سامانهها را بازسازی کند و به حالت فعال دربیاورد. فکر میکنم که وزیر جنگ این رژیم اعلام کرد که ما در این ۱۴ روز تأسیسات اساسی ایران را بمباران خواهیم کرد. بعدازظهر جمعه پیام مقام معظم رهبری آمد، از بعد از پیام ایشان و موشکهایی که به سمت رژیم صهیونی روانه شد به تدریج ورق برگشت. اشتباه محاسباتی که این رژیم داشت به نظر من در گام اول در چند مسئله بود.
اشتباه اول محاسباتی اش این بود که این رژیم ساختار سیاسی نظامی و امنیتی ایران را خوب نشناخته بود. ما یک ساختار کاملاً منعطف در حوزه سیاسی نظامی و امنیتی داریم. زمانی که شهید رئیسی به شهادت رسیدند به فاصله کوتاهی با فرمان مقام معظم رهبری معاون اول طبق قانون اساسی اداره امور را برعهده گرفت. انتخابات برگزار شد بدون اینکه آب از آب تکان بخورد. در روز ۲۳ خرداد رژیم تصور میکرد که با زدن فرمانده سپاه، فرمانده موشکی، فرمانده قرارگاه خاتم الانبیاء و رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، عملاً نیروهای نظامی ما یک حالت آچمز پیدا خواهند کرد و نمیتوانند خود را بازسازی کنند. ولی دیدیم ظرف چند ساعت با احکامی که بسیار دقیق و قاطعانه مقام معظم رهبری صادر کردند و مأموریتهایی که محول شد به فرماندههای جدید نیروی نظامی ما خودش را سریعاً بازیابی کردند. نکته بعدی اینها مردم ایران را نشناخته بودند و هنوز هم نشناختهاند. مردم ما یک خانواده هستند، ممکن است بین اختلاف فکری باشد، ممکن است از برخی از چیزها انتقاد داشته باشیم، ممکن است از شرایط اقتصادی منتقد باشیم ولی وقتی صحبت از یک دشمن خارجی به میان میآید و وقتی صحبت از حمله به ایران میشود، همه مردم ما کنار هم و متحد قرار میگیرند و این دو اشتباه محاسباتی بزرگی بود که این رژیم مرتکب شد و نتوانست به آنچه که میخواست دست پیدا کند.
سؤال: دکتر عراقچی وزیر امور خارجه چند شب پیش در گفتگویی که در خدمت ایشان بودیم، اشاره کردند به اینکه آنها دنبال این بودند که مسئله هستهای را از منظر خودشان حل کنند، یعنی کلاً همه چیز نابود شود و از بین برود. آقای عراقچی اشاره کردند که مسئله ما با امریکاییها پیچیدهتر و سختتر شده، یعنی آنها فکر میکردند که مسئله میتوانند راحتتر حل کنند، اما مسئله پیچیدهتر شده است. پیچیدگیهای مسئله الان چه است؟
عباسی: از ابتدا نسبت به امریکاییها اعتماد لازم را نداشتیم. زمانی که رئیس جمهور جدید آمریکا انتخاب شد و پیشنهاد مذاکره داد، رهبری بیاناتی را اشاره فرمودند و گفتند اولاً نسبت به مذاکرات خوش بین نیستند و مذاکرات را هوشمندانه و عاقلانه نمیدانند. علی رغم نظر ایشان با توجه به شرایطی که کشور داشت و نظر دولت، ایشان پذیرفتند که مذاکرات به صورت غیر مستقیم برقرار شود. ما داشتیم با آمریکاییها مذاکره میکردیم، طرحهای مختلفی در این مذاکرات آمده بود، رفته بود، آنها به ما پیشنهادهایی داده بودند، ما به آنها پیشنهادهایی داده بودیم. قرار بود یکشنبه ۲۵ خرداد دور ششم مذاکرات در عمان برگزار شود؛ لذا مذاکرات در حال اجرا بود و علی الظاهر طبق اطلاعاتی که بیرون آمده است ما برنامههای خودمان را داشتیم طرح جدیدی را میبردیم، عمانیها هم طرحهای خودشان را داشتند به یکباره دو روز قبل از مذاکرات این تجاوز اتفاق افتاد. بعد مشخص شد این تجاوز در حین مذاکرات با چراغ سبز آمریکاییها اتفاق افتاده است. این مسئله بدبینی ما را نسبت به دولت آمریکا مضاعف میکند. ببینید این رئیس جمهور متوهم آمریکا در دور اول ریاست جمهوری خودش، برجام را پاره کرد، از برجام خارج شد و بعد تحریمهای بیشتری را علیه ما وضع کرد. ما برای بار دوم گفتیم به هر حال اگر مذاکره نکنیم ممکن است بعداً متهم به این شویم که ایران از مذاکره شانه خالی میکند، نمیخواهد مذاکره کند، آمدیم و مذاکره کردیم، با بدبینی. باز برای بار دوم هم آمریکاییها و این فرد نشان دادند که به هیچ وجه قابل اعتماد نیستند؛ بنابراین بعد از این تجاوزی که رژیم صهیونی انجام داد، با چراغ سبز آمریکا، و دوم تجاوزی که آمریکاییها انجام دادند که هم سایت فردو و هم نطنر و هم اصفهان را مورد حمله قرار دادند و این امور کاملاً خلاف قواعد و قوانین حقوق بین الملل است، طبیعتاً بدبینی ما را مضاعف میکند، دوم شرایط را پیچیدهتر میکند. ما الان در شرایط مدعی نسبت به رژیم صهیونی و همچنین آمریکا هستیم. آنها باید ابتدا تاوان این تجاوز خودشان را پرداخت کنند که بخشی از این تاوان فعلاً تعلیق روابط ما با آژانس انرژی اتمی بوده و فعلاً در ابهام هستهای به سر ببرند و بعد از مدتی آن زمان است که ما میتوانیم صحبت از مذاکره البته مذاکره با شرایط جدید که ما مشخص میکنیم، انجام بدهیم؛ لذا تجاوز رژیم صهیونی و هم آمریکا شرایط را برای آنها پیچیدهتر کرد، چون میز مذاکرات را به هم ریخت و ایجاد ساختار جدید برای مذاکرات بین ایران و آمریکا دیگر به آن راحتی سابق نخواهد بود و من فکر میکنم ما حتماً شرایطی خواهیم داشت تا در شرایط جدید اگر بخواهد مذاکرهای شکل بگیرد، انجام شود.
سؤال: در مذاکرات در این شرایط به نظر شما چه امتیازهایی قابل دسترسی است؟
عباسی: زمان زمان مذاکره نیست، چون مذاکره در جریان بود میزی از مذاکره باقی نمانده. فکر میکنم اگر بخواهیم مذاکرهای انجام بدهیم، خطوط قرمز خودمان را از قبل داریم، یعنی حق غنی سازی در داخل خاک خودمان و کنار رفتن تحریم ها. به اعتقاد من خط قرمز سوم ما باید درخواست دریافت غرامت و همچنین مشخص شدن متجاوز توسط سازمانها و نهادهای حقوقی بین المللی باشد. ضمن اینکه آژانس بین المللی انرژِی اتمی هم باید پاسخگوی رفتار خودش نسبت به گزارشی که داد و بهانه را برای این حمله فراهم کرد، باشد؛ لذا هم بحث حق غنی سازی در ایران، هم بحث رفع تحریمها و هم بحث مشخص شدن متجاوز و پرداخت خسارت در مذاکرات جدید میتواند جزء پیش شرطهای ما برای آغاز مذاکره باشد.
سؤال: بعد از این جنگی که اتفاق افتاد و الان در موقعیت توقف آتش هستیم، شما موقعیت و جایگاه هر یک از طرفین (قطع صدا) وضعیت رژیم صهیونی الان در منطقه چگونه است و ایران چه وضعیتی را دارد؟
عباسی: اجازه بدهید خیلی کوتاه اهداف رژیم صهیونی را عرض کنم، آنچه که خودشان گفتند و در اسنادی که بیرون آمد. هدف اول شان این بود که برنامه هستهای ایران برچیده شود، احساس کردند که آمریکاییها به نتیجه نخواهند رسید، لذا با چراغ سبز آمریکاییها رژیم صهیونی این کار را انجام داد. دوم دنبال بی ثبات سازی، ایجاد آشوب در داخل ایران بودند، اینکه مردم را در مقابل حاکمیت قرار بدهند این اتفاق هم نیفتاد. به دنبال این بودند که انحراف افکار عمومی جهان از غزه صورت بگیرد، چون اینها بعد از ۲۰ ماه از جنایتهای وحشیانه و نسل کشی که در غزه داشتند، به هیچ پیروزی نتوانسته بودند برسند. نسل کشی کردند، زن و کودک را به شهادت رساندند، ترور کردند، اینها در مقابل کسانی که با دست خالی بودند پیروزی محسوب نمیشود. میخواستند یک نظم جدیدی را در خاورمیانه ایجاد کنند، مانور قدرت بدهند، اینکه ما هر کسی را در هر جایی که اراده کنیم میتوانیم مورد هدف قرار بدهیم. در بحث هستهای خودشان اذعان میکنند که به نتیجهای نرسیدهاند حالااگر هم رسیده باشند شاید در حد چند ماه برنامه هستهای ما عقب افتاده باشد. در بحث بی ثبات سازی داخلی ما نه تنها به نتیجه نرسیدند بلکه مردم متحدتر شدند. همه از جناحها مختلف، از قومیتهای مختلف، نژادهای مختلف، همه با هم یکی شدند زیر پرچم ایران و البته تحت هدایت و فرماندهی مقام معظم رهبری و در بحث اینکه بخواهند نظم جدیدی را در خاورمیانه ایجاد کنند هم به اعتقاد من موفق نشدند موشکهایی که ما زدیم و با قدرت هم زدیم و به نقاط حساس زدیم، چون آنها سانسور کردند این مسئله هنوز به طور کامل مشخص نشده ولی به تدریج مشخص میشود که ما کجاها را زدیم و چقدر هم خوب و محکم زدیم، چون اگر ما نمیزدیم و رژیم در موقعیت ضعف قرار نمیگرفت آمریکاییها درخواست آتش بس را نمیدادند، اطلاع دارید درخواست آتش بس از سمت آمریکاییها صورت گرفت بعد از اینکه جمهوری اسلامی ایران پایگاه العدید آمریکا را در قطر مورد حمله قرار داد نشان داد که در حراست از امنیت ملی خودش و مقابله و مبارزه با متجاوز عزم راسخی دارد بعد از آن بود که بنا به نقل قولی که وزیر خارجه قطر انجام داده ترامپ تماس میگیرد با امیر قطر و از او میخواهد وساطت کند که آتش بس اتفاق بیفتد آیا اگر عملکرد خوبی نداشتیم و اگر موشکهای ما به قلب تل آویو، حیفا و بقیه نقاط مهم رژیم برخورد نکرده بود آنها آتش بس را نمیپذیرفتند، پس نظم جدید در خاورمیانه را آنها نتوانستند ایجاد کنند شرایط داخلی رژیم شرایط اسفناکی است ورود جهانگرد به این رژیم صفر است در این ۱۲ روز فرودگاهها که تعطیل بود و بودجه نظامی رژیم از بودجهای که برای توسعه در حوزههای سرمایهگذاری و اقتصادی و صنعتی قرار بود انجام بشود به بخش نظامی منتقل شده است، رشد اقتصادی رژیم به شدت کاهش پیدا کرده و سرمایههای خارجی از داخل رژیم به شدت خارج شدند برخی از آمارها حاکی از این است که نزدیک به ۲ میلیون نفر مهاجرت کردند کسانی که در داخل رژیم ساکن هستند و شهروندان رژیم صهیونیستی محسوب میشوند اینها از اقصی نقاط دنیا به این سرزمین آمدند که در امنیت زندگی کنند و در رفاه باشند وقتی میبینند رژیم صهیونیستی دائم در جنگ است و موشکهای ایران هم آسایش و آرامش آنها را سلب میکند طبیعتاً مهاجرت معکوس هم اتفاق میافتد، علی رغم تمام سانسورهایی که انجام گرفته باز اطلاعات و ارقامی که برخی از موسسات وابسته به این رژیم مطرح میکنند حاکی از افزایش شدید بیماریهای عصبی و روانی ناشی از استرسهای این جنگ بوده است این اوضاع داخلی رژیم است و اطلاعاتی هم که نشان میداد در اواخر این جنگ تحمیلی ۱۲ روزه وجود داشت اینکه مهمات این رژیم در بحث ضد موشکها هم در حال اتمام بود. میخواهم این را بگویم اگر اوضاع داخلی رژیم صهیونیستی اوضاع خوبی بود و اگر این رژیم در بحث نظامی در شرایط خوب و برتر قرار داشت هیچ وقت نمیرفت آمریکاییها را وارد جنگ کند البته جنگ با هماهنگی آمریکاییها انجام گرفت. ۲۳ خرداد هم رئیس جمهور متوهم آمریکا شروع به رجز خوانی کرد و گفت اسرائیل خیلی خوب زده و روز بعد گفت من نمیتوانم جلوی کسی که خوب دارد میزند را بگیرم ولی روزهای آخر ورق کاملاً برگشته بود و مجبور شد این رژیم برای حمایت از خودش برود آمریکاییها را هم وارد کند، البته این رژیم فقط آمریکا را هم وارد نکرد اطلاعات و آمار و ارقامی که وجود دارد حاکی از این است که کشورهای اروپایی و کشورهای عضو ناتو هم به این رژیم کمک کردند برخی کشورهای منطقهای هم کمک کردند تا این رژیم بتواند پابرجا بماند بعد از ۱۲ روز؛ لذا رژیم به نظر من اوضاع و احوال خوبی نداشت. چیزی که ما باید مراقب باشیم این است که الان که ما در موقعیت آتش بس هستیم شرایط به گونهای نباشد ببینید ما تجربهای داریم از لبنان و از سوریه و تجربه حیلهگری و فریبکاری هم آمریکاییها و هم رژیم صهیونیستی را این آتش بس به گونهای نباشد که این رژیم یک تنفسی بگیرد بتواند شرایط داخلی خودش را تقویت کند و بتواند مهمات نظامی خودش را داشته باشد و بعد بتواند آن قلدری و خوی تجاوزگری خودش را دوباره به منصه ظهور برساند که البته آنها الان دیگر از توانمندی ما کاملا مطلع شدهاند، یکی از چیزهایی که بسیار مورد تعجب اندیشکدههای هم رژیم صهیونیستی و هم اندیشکدههای غربی به طور خاص آمریکاییها قرار داشت اینکه موشکهای جمهوری اسلامی ایران چقدر دقیق و چقدر نقطه زن و چقدر با اطلاعات کافی مناطق حساس این رژیم را مورد هدف قرار داد. یعنی میخواهم بگویم رژیم از نظر داخلی شرایط خوبی نداشت و الان این جنگ تحمیلی ۱۲ روزه این را تشدید کرد و این رژیم آمریکا را وارد کرد تا بتواند از رژیم نیابتی خودش در منطقه حمایت کند و این آتش بس را گرفت تا بتواند تنفسی داشته باشد، چون اگر جنگ ادامه پیدا میکرد رژیم نمیتوانست بیش از این تحمل کند شهروندان رژیم از ماندن در پناهگاهها خسته شده بودند، آژیرهای خطری که در سرزمینهای اشغالی زده میشد و مرتب هم آنها را به شدت عصبی کرده بود عده زیادی با پولهای زیاد راهی قبرس شده بودند و عده زیادی هم تصمیم داشتند به کشورهای دیگر مهاجرت کنند ولیکن اوضاع داخلی ما اتحادی بود، انسجامی بود، مدیریت نسبتا خوبی را ما از دولت جمهوری اسلامی ایران دیدیم کالاهای اساسی به وفور بود و مردم همکاری بسیار زیادی را انجام دادند وقتی به فروشگاهها میرفتیم میدیدیم هر کس به اندازه آنچه نیاز داشت خرید میکرد نه بیشتر، وقتی در مجامع عمومی با مردم گفتوگو و صحبت میشد میدیدیم همه متحد و منسجم هم پشت رهبری و هم پشت وطن و پشت ایران و این را هم عرض کنم که مردم ما به خوبی متوجه شده بودند که ما اهل جنگ نیستیم و نبودیم ولیکن به ما تجاوز شد وقتی تجاوز شد آن هم در بحبوحه مذاکرات طبیعتاً حق مشروع ما در دفاع بود و اینجا بود که همه مردم از طیفهای مختلف آمدند و پشت جمهوری اسلامی ایران قرار گرفتند.
سوال: شما اشاره کردید به تحلیل رژیم صهیونیستی و آمریکاییها به ویژه بعد از اینکه سوریه از دست رفت تحلیل بر این بود که در جبهه مقاومت ظرف چشمگیری اتفاق افتاده و حالا میتواند مقدمه و زمینه این باشد که به سمت ایران حمله ور بشوند، الان به نظر شما این ورق بعد از جنگ تحمیلی ۱۲ روز کاملا برگشته است یعنی فکر نمیکنید جبهه مقاومت جان تازه گرفته و مستحکمتر شده است؟
عباسی: به هر حال واکنش بسیار خوب و محکمی که ما در مقابل تجاوز رژیم صهیونیستی و آمریکا داشتیم قطعاً پشتوانه بسیار خوبی میتواند برای جبهه مقاومت و مردم منطقه باشد. ما نشان دادیم در این جنگ تحمیلی ۱۲روزه اینکه تحلیلهایی که رژیم صهیونیستی انجام میداد هم از شرایط منطقه و هم بین المللی و هم شرایط داخلی ما تحلیل اشتباهی بود. یک سری نقاط قوت داشتیم در این جنگ تحمیلی یکی از نقاط قوت ما قدرت موشکی ما بود، قدرت موشکی ما نشان داد که ما متکی به خودمان هستیم و از توان بازدارندگی برخوردار هستیم بله اگر حزب الله لبنان باشد یا اگر محور مقاومت فعال باشد حتماً میتواند به ما کمکهایی را انجام بدهد ولیکن نبود آنها یا تضعیف آنها که آنها هم احتمالاً جان تازهای را خواهند گرفت همانطور که جنابعالی فرمودید نشان داد که ما روی قدرت خودمان ایستادیم قدرت موشکی ما به قدری رژیم صهیونیستی را با شگفتی مواجه کرد آنها آمده بودند سامانه گنبد آهنین تشکیل داده بودند که این گنبد آهنین یکی از سامانهها بود، سامانه پیکان و فلاخن داوود هم روی سرزمینهای اشغالی بود آمریکاییها هم سامانه تاد را آورده بودند و وقتی ما میخواستیم موشکی را از داخل سرزمین خودمان به رژیم صهیونیستی شلیک کنیم باید از سامانههای پدافندی متعددی میگذشت از روی عراق و اعضای سازمان ناتو تلاش میکردند این موشکها را رصد کنند حتی مورد انهدام قرار بدهند بعد وارد اردن میشد تازه وقتی از روی عراق و اردن یا خلیج فارس میگذشت میرسید آسمان رژیم صهیونیستی آن وقت آنجا سامانه پیکان فعال میشد، گنبد آهنین و فلاخن داوود و سامانه تاد آمریکا فعال میشد ولی قدرت موشکی ما با گذر از لایههای متفاوت و مختلف پدافندی نشان داد که در شرایطی هستیم که میتوانیم پیروز این جنگ باشیم موشکهایی که بعضاً در این جنگ مورد استفاده قرار گرفت موشک سجیل، موشک خیبر اینها با دقت بالا و با قدرت، قدرت انفجاری بالا مورد استفاده قرار گرفتند این رژیم را در شرایط مناسب قرار نداد و نشان داد که اساساً محور مقاومت برای ما مهم و حائز اهمیت است ولی ما روی پای خودمان ایستادیم، محور مقاومت هم بر اساس افکار و دیدگاهها و نظرات رهبران خودش دارند با نظام سلطه و رژیم غصب صهیونیستی مبارزه میکنند قدرت پهپادی ما در این جنگ قدرت بینظیری بود پهپادهای انتحاری آرش ۱ و ۲ بارها به اهداف مختلف در سرزمینهای اشغالی اصابت کرد یا پهپاد انتحاری شاهد نشان داد ما در حوزه پهپادی هم قدرت خودمان را نشان دادیم، مهمتر از این قدرت سخت افزاری که مهم است هم موشک و هم پهپاد آن قدرتی بود که پشتوانه مردمی به ما داد اگر ما محور مقاومت را هم داشتیم و سوریه و لبنان را هم داشتیم بقیه کشورها را هم داشتیم، اما اگر پشتوانه مردمی را نداشتیم نمیتوانستیم موفق شویم، مردم به صورت متحد و یکپارچه آمدند و کمک کردند و پای جمهوری اسلامی ایران ایستادند، چون میدانستند ما متجاوز نیستیم و ما بر حق هستیم، چون میدانستند ما میز مذاکره را ترک نکردیم طرف مقابل بوده که با فریب و حیلهگری این کار را انجام داده واکنش سریع و موثری که ما نسبت به رژیم داشتیم، رهبری و مدیریت مدبرانهای که فرمانده کل قوا انجام داد از آن لحظه این اتفاقاتی که روز جمعه ۲۳ خرداد افتاد تا روز آخر که البته آتش بسی هم نبوده میدانید سکوتی اتفاق افتاد آقای عراقچی توییت زد و گفت ما از ساعت ۴ صبح اگر رژیم تجاوزی صورت ندهد ما هم پاسخ این تجاوز را نخواهیم داد. رهبری عالی قدر جمهوری اسلامی ایران جزو نقاط قوت ما بود که اتفاق افتاد و توانستیم زیرساختهای امنیتی، نظامی و صنعتی حساس رژیم صهیونیستی را مورد هدف قرار بدهیم که یکی از آنها که آنها نتوانستند سانسور کنند موسسه وایزمن بود که بنا به اعتراف خودشان از جمله رئیس این موسسه، نزدیک به ۲ میلیارد دلار صدمه مالی خوردند و آزمایشاتی که داشتند گفتند برای دههها ما را عقب انداخت و آنجا آزمایشاتی نگهداری میشد که چه بسا میتوانست ما را برای رهبری جهان آماده کند و همین یک مورد از دست مجموعهای که سانسور میکردند اخبارها و هدف قرار گرفتن مراکز حساس رژیم صهیونیستی خارج شد و مراکز مختلف دیگری هدف قرار گرفته که من فکر میکنم به تدریج اطلاعات آنها بیرون خواهد آمد و مشخص خواهد شد که جمهوری اسلامی ایران خوب و محکم و مقتدرانه از ساحت جمهوری اسلامی ایران و منافع ملی و امنیت ملی ما و از جان مردم ما توانست حراست کند.
سوال: و حالا به نظر میآید دنیا یک جور دیگر به ما نگاه میکند با این موافق هستید؟
عباسی: دستگاههای رسانهای و ارتباطی جهان متاسفانه تحت تاثیر لابی صهیونیستها هستند ما یک سری نقاط ضعف داریم یکی از نقاط ضعف ما این بود که ما دچار غافلگیری شدیم ما در روز تجاوز رژیم صهیونیستی به جمهوری اسلامی ایران علی الظاهر آنچه که به بیرون درز کرده مطلع بودیم که رژیم به ما تجاوز خواهد کرد ولی نه به این صورت، به این معنا که در همان ساعت اولیه هم دانشمندان هستهای ما و هم فرماندهان تاثیرگذار را به شهادت برسانند لذا ما نیاز به بازسازی داریم در حوزههای اطلاعاتی و امنیتی این یک مسئله کاملا واضح است. باید بنشینیم فکر کنیم و آسیبهایمان را بشناسیم و نسبت به رفع آنها اقدام کنیم. جامعه اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران و نخبگان این جامعه الان باید آسیب شناسی کنند پس اول اینکه ما تا حد زیادی غافلگیر شدیم و نباید این اتفاق میافتاد این جزو نقاط ضعف ما است. مسئله دیگر اینکه جاسوسهایی که داخل جمهوری اسلامی ایران بود و نفوذی که انجام گرفته بود و ریز پرندهها و بعضاً پهپادها و کارگاههای ساخت پهپادی که شکل گرفته بودها نشان میدهد که نیاز داریم نقاط ضعف خودمان را برطرف کنیم. نباید اجازه میدادیم و باید بسیار هوشیارتر از این میبودیم که این رژیم بتواند هزاران پهپاد و ریز پرنده و افرادی را با پول و تطمیع با خودش همراه کند و حتی برخی اتباع خارجی هم با آنها همراه شوند ما باید این نقاط ضعف خودمان را حتماً رفع کنیم، ما در فضای مجازی یک رها شدگی داشتیم و معتقد هستم داریم خود رژیم دارد به صراحت میگوید من از واتساپ دارم استفاده میکنم، من از طریق واتساپ ردیابی میکنم من از طریق واتساپ افراد موثر را به شهادت میرسانم ما چند روز استفاده از واتساپ را محدود کردیم دوباره بعد از اینکه یک مقدار آب از آسیاب افتاد دوباره واتساپ باز شد ما باید اینترنت ملی را جدی بگیریم و باید از رسانههای داخلی و سکوهای داخلی استفاده کنیم، فضای مجازی ما نباید این قدر رها باشد بخش مهمی از این لوکیشنهایی که داده میشد بخش مهمی از تصاویری که منتقل میشد و ردیابیهایی که رژیم انجام میداد از طریق ویز و از طریق واتساپ بود که اتفاق میافتاد، باید حتماً در این بخش تجدید نظر کنیم در سیاستهای خودمان ما انضباط لازم را در مورد اتباع خارجی نداشتیم و ما نتوانستیم اتباع خارجی را به خوبی ساماندهی کنیم که مانع از این شود که اینها بروند عامل دشمن شوند برای پول اندک. ما حتماً باید در سیاستها و قوانین خودمان در این زمینه بیاییم و تجدید نظر کنیم. ما در حوزه بینالمللی به آژانس بینالمللی انرژی اتمی خیلی اطمینان کردیم و خیلی خوشبینانه با آن رفتار کردیم. ما یک انپیتی داریم که عضوش هستیم؛ به صورت دائمی هم انپیتی را پذیرفتیم. ماده چهار انپیتی هم تکالیفی را برای ما میگذارد، تکالیفی هم برای دولتهایی که به فناوری هستهای رسیدند. ماده ۴ انپیتی میگوید کشورهایی که تسلیحات هستهای ندارند، اینها موظف هستند که به سمت تسلیحات هستهای حرکت نکنند و فعالیتهای هستهای خود را هم به اطلاع آژانس برسانند و این سازوکارها را هم آژانس بینالمللی انرژی اتمی مشخص میکند. فکر میکنم ماده ۴ است.
سؤال: ماده ۳، ماده ۴ راجع به در اختیار گذاشتن فناوریهای هستهای کشورهای دارنده برای کشورهایی است که صلحآمیز میخواهند استفاده کنند؟
عباسی: به نظرم ماده ۴ است، بعداً میشود نگاه کرد؛ و این که کشورهای دارنده سلاح هستهای و فناوری هستهای هم مکلف هستند که اینها را منتقل کنند و اجازه دهند کشورهایی که فاقد آن هستند در بخشهای پزشکی، برق و کشاورزی از آن استفاده کنند. ما هم عضو انپیتی هستیم، هم عضو آژانس بینالمللی انرژی اتمی هستیم. آژانس بینالمللی انرژی اتمی چرا باید استانداردهای چندگانه و نظارتهای بیشتر نسبت به ما داشته باشد، لذا مجلس به خوبی تصویب کرد، البته معتقدم میتوانست تندتر از این باشد. ما به خوبی روابط خود را با آژانس تعلیق کردیم، بازرسها را خارج کردیم و فکر میکنم با این آسیبشناسی که انجام دهیم، انشاءالله میتوانیم ایرانی مقتدرتر، محکمتر و سربلندتر را داشته باشیم.
سؤال: اوضاع را چطور میبینید؛ الان در وضعیت توقف آتش هستیم، تحلیل شما از وضعیتی که در آن هستیم چیست؟
ابراهیم متقی کارشناس مسائل آمریکا: واقعیت این است که آتشبس برای هر کشوری معنای خاص خود را دارد. اسرائیل و آمریکا آتشبس را به معنی تجدید قوا و بهینهسازی قابلیتهای ابزاری خود میدانند، نگاه ایران عموماً یک نگاه صلحمحور بوده، رویکرد ایران این است که اگر تهاجمی انجام نشود، اقدام معطوف به توقف تبادل آتش را میپذیرد، ولی پرسش اصلی این است که آیا چنین وضعیت و فرایندی از سوی اسرائیل و ایالات متحده در دستور کار قرار میگیرد یا نه؟ نگاهی که من دارم و شواهدی که وجود دارد، تماماً بیانگر این است که حداکثر تا یک هفته دیگر دوباره اسرائیل عملیات خود را با حمایتهای تاکتیکی، عملیاتی و ابزاری آمریکا شروع خواهد کرد.
سؤال: یعنی حمله مستقیم همانند آن چه که اتفاق افتاد؟
متقی: دوباره باز همان اقدامات غافلگیرکننده؛ گام نخستین خواهد بود و عملیات تخریبی گام ثانویه، اینجاست که تأکیدی که دارم این است که هم ساخت اجتماعی، هم نهادهای بروکراتیک و هم نهادهای نظامی به هیچ وجه نباید نسبت به آتشبسی که آمریکا و اسرائیل درخواست کردند را جدی بگیرند و احساس کنند که آنها در فضای توقف قرار میگیرند.
سؤال: این که اشاره کردید آنها در فضای توقف آتش برای بازیابی خود استفاده میکنند، ممکن است خیلی سؤال کنند چرا این فرصت را به آنها میدهیم؟
متقی: طبعاً رویکرد ایران؛ دفاعی است. شرایط ایران هم به گونهای بود که نیازمند ترمیم و بازسازی خود بود. البته اسرائیلیها در فضایی قرار داشتند که ادامه موشکهای ایرانی میتوانست مشکلات بسیار بیشتری را در حوزههای اجتماعی ایجاد کند، ما تمایل به آتشبس داشتیم به این دلیل که شاید موازنه در برخی حوزهها از قدیمالایام هم تغییر پیدا کرده بود، یعنی از چندین ماه پیش به ویژه حوزه پدافند و حوزه هوایی، به همین دلیل نگاهی که ما داریم، امید این است برای این که دوباره صلح، تعادل و دیپلماسی شکل بگیرد. اما زمانی ما میتوانیم این صلح، تعادل و دیپلماسی را حفظ کنیم که به قول بیانیهای که مجموعههای نظامی ما صادر کردند؛ انگشتها بر روی ماشه باشد. نکته دوم این که مجموعههای سیاسی کشور در وضعیت غافلگیری قرار نداشته باشند، یعنی چالشهایی که ما در مرحله اول با آن روبهرو بودیم حتماً باید عبرتی باشد برای دستگاههای نظامی، دفاعی، امنیتی و بروکراتیک ما. در مرحله اول اسرائیلیها اقداماتی را علیه فرماندهان نظامی و عرصههای راهبردی ما به انجام رساندند. مرحله جدید ممکن است علیه تأسیسات و شخصیتهای بروکراتیک باشد، یعنی اگر فضایی قرار بگیرد که بر اساس ردیابیهای ناشی از حضور نیروهای نفوذی یا ردیابی از طریق سیستمهای الکترونیک و فضای سایبر، مقامات ما این دفعه هم در معرض تهدیدات و اقدامات خشونتآمیز اسرائیل قرار بگیرد، بیانگر این است که ما از عبرتهای گذشته، عبرت نگرفتیم؛ بنابراین در فضای موجود، بحث اصلی و اساسی این است که چگونه بتوانیم از صلح حفاظت کنیم؟ از صلح به دو صورت میشود حفاظت کرد؛ ۱- دیپلماسی و ۲- معادله قدرت. دیپلماسی و معادله قدرت دو روی یک سکه هستند. برخی فکر میکنند که دیپلماسی ادامه معادله قدرت است، در حالی که ادامه معادله قدرت است، در حالی که واقعیتهای راهبردی موجود بیانگر این است که این دو حوزه در هم تنیده است. نکته دیگر این که مجموعههای حفاظتی کشور باید هوشمند باشند و توصیههایی بدهند که چالشهای دوره قبل را نداشته باشیم. ما در فضای جنگ پر شدت قرار داریم. وقتی شما در فضای کنش تهاجمی دشمن قرار میگیرید، چه باید کنید؟ ۱- گام اول؛ پراکندگی نیرو: این که خیلی از نیروها در یک ساختاری قرار داشته باشند و بر اساس موشک ۲۰ نفر یا ۴۰ نفر از شهروندان ما شهید شوند، بخشی مربوط به خصومت و خشونت دشمن است، بخش دیگر مربوط به خود ماست. ما هم باید جنگ، این خشونت و خصومت را جدی بگیریم. اگر این وضعیت ایجاد شد، علت آن این بود که در فضای غافلگیری قرار گرفتیم. اگر این غافلگیری این بار رعایت نشود. در آن شرایط دوباره در فضای تهدیدات قرار میگیریم. متأسفانه عرصههای حفاظت ما هنوز حفاظت موج دوم انقلاب تکنولوژیک هستند. حفاظت باید موج سوم و چهارم را تجربه کند. فضای سایبر، فضای هوش مصنوعی، میکروترونیکها و فضای نیمههادیها؛ این مجموعهها رهگیری لازم را در ارتباط با سوژههای انسانی و مدیریتی به انجام میرسانند؛ بنابراین مهمترین مسأله برای ما در شرایط موجود؛ حفاظت از شهروندان، تأسیسات و مدیران کشور است. اگر این فضا حاصل شود، شما شک نداشته باشید که مجموعههای نظامی ما با اقتدار بیشتر در فضایی قرار میگیرند که بتوانند پاسخ اقدامات تهاجمی دشمن را در زمان محدودی بدهند. نکته بعدی این که مجموعههای پدافندی آمریکا و اسرائیل بر اساس مدل قبلی کنش موشکی ما؛ رهگیری انجام میدهند. حتماً باید مدل و کنش تاکتیکی خود را تغییر دهند تا بر اساس فضای جدید یک دفعه در وضعیت رهگیری قرار نگیرند. نکته سوم این که در فضای موجود مهمترین مسأله؛ مسأله تناوب نقشیابی نخبگان و مقامات کشوری است. هیچ ضرورتی ندارد که نهادهایی مثل شورای معاونین صدا و سیما، شورای عالی امنیت ملی، هیأت دولت و شورای معاونین وزارتخانههای مختلف تشکیل شود. این یعنی یک طعمه بری هدفهایی که بر اساس تجارب مرحله اول برای آنها حاصل میشود. نکته چهارم جابهجایی است؛ یعنی پراکندگی همان طور که مهم است، جابهجایی هم اهمیت زیادی دارد. مثلاً شما اگر به طور مثال مکان استقرارت در طبقه هفتم یک وزارتخانه است، هیچ ضرورتی ندارد که در آن جا باقی بمانی، میتوانی برای فردا در منهای ۲ باشی، برای پسفردا در ۲+ باشی. یا برای سکونت؛ وقتی شما در فضای جنگی قرار داری، هر کسی که مقام رسمی کشور است؛ سوژه امنیتی دشمن است. پس یکی از بحثهایی که وجود دارد و باید به آن توجه شود؛ این است که محیط استراحت او و خوابش در فضایی قرار داشته باشد که متفاوت از وضعیت همیشگی باشد. در این شرایط هم خانوادهها جان سالم به در میبرند و هم خود افراد امکان گزند به آنها کمتر است. در نظر بگیرید در همین مرحله گذشته چقدر شهدای ما در کنار خانواده خود بودند؛ از همه خشونتبار، آن وضعیتی که در صومعهسرا بود؛ یعنی افراد کنشهای عاطفی را باید کنار بگذارند. جامعه ایران عاطفی است، حالا پدر است، عمو، دوست عزیز است؛ هیچ ضرورتی ندارد که در یک فضای تجمعی حس را منتقل کنند؛ منجر به فضایی میشود که یک نوع خشونت دسته جمعی اعمال میشود، بنابراین در فضای آینده ما باید از همین الان سازوکارهایی را به انجام برسانیم که البته اینها مربوط میشود به پدافند غیرعامل ما. یعنی ما به همان گونهای که نیازمند پدافند بودیم و با چالش روبهرو هستیم، پدافند غیرعامل هم در فضای موجود به هیچ وجه به شهروندان، مقامات رسمی، وزارتخانهها حتی توصیههای راهبردی برای بقا را نداده است؛ یعنی کارکرد سازمانهای بروکراتیک بعد از سالها فعالیت در یک دوران جنگ و بحران خودش را نشان میدهد و آن جاست که آبدیده میشوند؛ بنابراین در روزهای آینده اولین نکتهای که وجود دارد این است که خوشبینی ممنوع؛ چرا؟ چون تهدید جدی است. در فضای تهدید هر آن چه میبایست در شرایط قبل از عملیات انجام دهیم، آویزه گوشمان باشد و حتماً به آن توجه داشته باشیم.
سؤال: اشاره کردید که خوشبین نباید بود و احتمال این که نقض آتشبس صورت بگیرد، هست. حتی میگویید حداکثر تا یک هفته آینده و ممکن است تهاجم از همان جنس با تاکتیکهای متفاوتی ازسرگرفته شود. در عمده تحلیلهایی که مطرح میشود؛ صحبت از این است که رژیم صهیونیستی و آمریکاییها در این ۱۲ روز دستاوردی را از حمله به ایران نداشتند، یعنی آن چه میخواستند اتفاق بیفتد، نداشتند، به ویژه در موضوع هستهای خسارتهایی وارد شده، ولی آن چه آنها میخواستند اتفاق نیفتاده یا در حوزههای مختلف. اگر در این ۱۲ روز یا مرحله اول حمله اسمش را بگذاریم دستاوردی حاصل نشده و از آن طرف هیمنه رژیم صهیونیستی و آمریکاییها در منظر عموم جهان شکسته شده و آن رؤیاپردازیهایی که آنها راجع به شکستناپذیری خود میکردند به هم ریخته، به هر حال یک سرافکندگی برای آنها میتواند به دنبال داشته باشد، حداقل در تحلیلها این گفته میشود. با این شرایط چرا باید مجدد حمله دیگری را مرتکب شوند؟
متقی: شما بر اساس رویکرد ایرانی نگاه میکنید. باید وقتی میخواهید ارزیابی کنید و مانیتورینگ کنید؛ بر اساس نگاه دشمن به مسأله توجه کنید. سون تزو بحث جالبی را مطرح میکند؛ میگوید اگر در فضای نبرد خودت را شناختی؛ یعنی تاکتیک و راهبرد و عملیات و دشمنت را شناختی، قطعاً در جنگ پیروزی. اگر خودت را شناختی و دشمنت را نشناختی؛ وضعیت سو- سو است. اگر نه خودت را شناختی و نه دشمنت را؛ بدان که در هر فضایی با چالش، ناکامی و بحران فزاینده روبهرو میشوی. بحث اصلی اسرائیل این است که آن چه را که آن انتظار نداشت از موشکهای ما، بر سرش بارید. من به عنوان معلم روابط بین الملل که بخشی از حوزههای راهبردی را هم میشناسم، وقتی خبر شهادت سردار حاجیزاده را شنیدم خیلی متأثیر شدم، چرا؟ چون فضای کنش عملیاتی ما را تحتالشعاع قرار میداد. ما جامعهای هستیم که مدیر نقش بسیار اساسی دارد. برخی جوامع بروکراتیک هستند، همه چیز پیشبینی شده در یک فرایند است. در فضای کشور ما نیروی هوا-فضا به سرعت توانست خود را عملیاتی کند و افتخارآفرین بود برای کشور، به چه دلیل؟ به این دلیل که اسرائیل و آمریکا را وادار کرد که درخواست آتشبس کنند. نکته بعدی که وجود دارد؛ این است که آیا اسرائیل به تمامی اهداف خود در رابطه با ما رسید؟ نه. اسرائیل و آمریکا چه خواهند کرد؟ آنها طبعاً تلاش خواهند کرد با توجه به شناختی که من از الگوهای رفتاری این بازیگران دارم که متحد هم هستند و اروپا هم در کنارشان است.
یعنی یک وضعیت ائتلاف همه جانبه حتی پرمخاطرهتر از وضعیت ۲۰۰۳ که آمریکاییها علیه عراق به کار گرفتند. امروز اسرائیل هست، ایالات متحده هست، کشورهای اروپایی هم هستند، هر کدام کار ویژهای دارند. حوزههای دیپلماسی، نهادهای بینالمللی، تهدید سیاسی توسط اروپاییها انجام میشود. تأمین تسلیحات و تجهیزات، همکاریها، تبادل اطلاعات، دادن تسلیحات جدیدتر و قویتر توسط آمریکاییها انجام میشود؛ آمریکاییهایی که ۹۰۰ میلیارد دلار بودجه سالیانه وزارت دفاع آن است؛ یعنی آمریکا را محاسبه کنید؛ ۵۵ درصد هزینه نظامی و قابلیتهای تاکتیکی ارتشهای کل جهان که روسیه، چین، کره جنوبی، برزیل، هند و پاکستان و همین اسرائیل را هم دربر میگیرد، در آن شرایط و فضا قرار میگیرند. در این وضعیت چه باید کرد؟ در این وضعیت بحث اصلی که وجود دارد؛ بقاست. بحث دوم؛ به حداقل رساندن تهدیدات است؛ بنابراین تحلیلم این است که اسرائیلیها تجهیزات خود را به نوعی ترمیم میکنند، قابلیتهای تاکتیکی پدافندی خود را به ویژه سیستمهایی که آمریکاییها برای پدافند به آنها دادند؛ سیستم تاد و پاتریوت را آماده میکنند و ما باید متناسب با وضعیت و فضایی که آمریکاییها و اسرائیلیها در پیش گرفتند و ترمیم میکنند، الگوی شلیک و انفجار موشک در محیط با تغییراتی همراه شود و متفاوت از مسیر و وضعیتی باشد که در دوره گذشته شکل گرفته است.
سؤال: این ۱۲ روز؛ این امری که اتفاق افتاد، تجربه شکستخوردهای برای آمریکا و رژیم صهیونیستی بود یا نه؟
متقی: جنگ اولاً به پایان نرسیده و یک نیمه هست ممکن است یک تیم در یک نیمه در بخشی از حوزهها قویتر باشد و در بخشی از حوزهها ضعیفتر. چرا صداوسیما را زد؟ چرا این همه تأسیسات دفاعی ما زده شد؟ به این دلیل که ما قابلیت پدافندی ما و ۲- نیروی هوایی متوازن با اف ۳۵ را نداریم. وقتی که نداشته باشیم، کسری قدرت خواهیم داشت. این وضعیتی قابل پیش بینی بود، ولی چیزی که اسرائیلیها فکرش را نمیکردند؛ مقاومت بود، به ویژه مقاومت هوا-فضا که واقعاً یک تنه اقدامات مؤثری را به انجام رساند. نکته بعدی که وجود دارد؛ وقتی یک عملیات شروع میشود، دولت باید اتفاقاً تسهیلات لازم را برای خروج مردم از شهرها فراهم کند. این مسأله منجر به کاهش هزینههای انسانی ما میشود و کاهش فضایی میشود که چالشهای محیطی برای ما بیشتر خواهد شد.
سؤال: تقریباً تا حدودی این اتفاق افتاد؟
متقی: این آمادهسازی را ما باید انجام دهیم و دوباره احتمال این که وضعیت گذشته در کانتکسی شکل بگیرد، البته نه به آن گستردگی، ولی شاید بیش از ۵۰ درصد امکانپذیر است؛ بنابراین اعطای خدمات؛ یعنی امنیت. اعطای خدمات؛ یعنی روحیه برای آن نیروی هوا-فضا و مجموعه پدافندی که واقعاً در مظلومیت تمام ناچارند شلیک کنند و زیر تهاجم و گلولههای هواپیماها و موشکهای اسرائیلی قرار بگیرند برای انجام وظایف پدافندی که دارند.
سؤال: فکر میکنید بعد از این ۱۲ روز آیا به لحاظ روابط بینالملل و نگاهی که همواره در دنیا نسبت جمهوری اسلامی ایران وجود داشته، آیا جایگاه ما متفاوت شده در منطقه و دنیا یا خیر؟
متقی: من میدانستم که نظام بینالملل؛ آنارشی است. میدانستم که قدرتهای بزرگ در نهایت هوای هیأت مدیره نظام جهانی را دارند، ولی وقتی عربستان و ترکیه اس ۴۰۰ داشته باشند ولی ما اس ۴۰۰ نداشته باشیم، وقتی که خیلی از هواپیماهایی که چینیها به پاکستان برای مقابله و موازنه با هند در اختیارش گذاشتند، این وضعیت را برای ما، برای موازنه، نه کنش تهاجمی، ممکن است یک زمانی بگویند اگر شما قدرت تهاجمیات بیشتر شود، در آن شرایط موازنه منطقهای شما به هم میخورد. آن مظلومیتی که ایران سال ۱۹۸۰ یا ۱۳۵۹ در روند جنگ تحمیلی تجربه کرد؛ آن وضعیت را ما امروز هم شاهد هستیم، یعنی نهادهای بینالمللی...، امروز مقامات آلمانی که رفتند در اسرائیل، آنجا اقدام ایران را که مبتنی بر اقدام مشروع است، یعنی هر انسان بیطرف و هر انسانی که حداقلهای کنشهای روابط بینالملل را میخواهد تبیین دقیق کند، اقدام ایران مبتنی بر دفاع مشروع است. وزیرخارجه آلمان آمده و میگوید اقدام ایران؛ تروریستی و تهاجمی است. این بحث را ندارد که فرماندهان نظامی یک کشور را در وضعیت غافلگیری هدف قرار داده است. به این وضعیت نمیپردازند که هشت ماه یگانهای اطلاعاتی، عملیاتی و مجموعههای فنی آنها در ایران حضور داشتند و طراحی عملیات بزرگ برای زدن فرماندهان نظامی ایران را به انجام رساندند. من دقیق یاد هفت تیر و هشت شهریور ۱۳۶۰ میافتم؛ در آن مقطع زمانی هم سازمان مجاهدین خلق؛ نقشی که داشت به عنوان یک کارگزار نیابتی ایالات متحده و عراق ایفای نقش کرد. امروز هم چنین وضعیتی را ما شاهد هستیم بعد از ۴۴ سال.
سؤال: در خود رژیم صهیونیستی برخی معتقدند که الان رژیم از درون دچار بحرانهای متعدد سیاسی و اجتماعی است، وضعیت این رژیم را شما الان چطور میبینید؟
متقی: اعتراضات اجتماعی در داخل اسرائیل بسیار بالاست و حرفشان این است که شما جنگ را شروع کردید و نتوانستید از ما دفاع کنید. سفیر آمریکا در اسرائیل گفت ۱۲ روز من نخوابیدم و همواره در فضای رفتن به پناهگاهها بودم. اولین روز آتشبس گفت اولین شبی که راحت خوابیدم دیروز بود. وقتی که سفیر ایالات متحده در این وضعیت قرار داشته باشد در اسرائیل، طبیعی است که وضعیت گروههای شهروندی آنها چگونه است و چه وضعیتی را خواهند داشت؛ بنابراین این یک موضوع بسیار جدی است که آسیبهای جدی را اسرائیل خورده و میتواند این موضوع اگر اقدام جدیدی انجام دهد، بحران را گسترش بدهد. امروز توئیتی که ترامپ زد، در حمایت از نتانیاهو به دادگاه اسرائیل بود و بحث او این است که اسرائیل در وضعیت جنگ قرار دارد و ما سالیانه این میزان کمک نظامی میکنیم، یعنی کمک نظامی میکنیم برای این که اسرائیل در فضای نیابتی ایالات متحده بجنگد و نتانیاهو میخواهد در آینده نزدیک اقدامات سرنوشتسازی را به انجام برساند. اینها همه کدهای خبری و کدهای تحمیلی است با ارسال ۱۷ هواپیمای غولپیکر است که تجهیزات و تسلیحات به اسرائیل بردند و بعد مستشارهای آمریکایی که در حوزه پدافند و سایبر کار میکنند سرازیر شدند. این وضعیت بحث هابز؛ جنگ همه علیه همه است. امروز جنگ همه علیه یک کشور و جنگ خشونت علیه مقاومت و جنگ تهاجم علیه حقانیت است. این واقعیتی است که وجود دارد و نتایج آن هم طبعاً پرمخاطره خواهد بود.
سؤال: اگر تهاجم مجدد شکل بگیرد پیش بینی شما از سرنوشت این مخاصمه چیست؟
متقی: به هیچ وجه قابل پیش بینی نیست. بستگی به این دارد که ما چقدر هوشیاری تاکتیکی داشته باشیم، ۲- چقدر حوزه حفاظتی ما از حفاظت فیزیکی نسل دوم خودش را تطبیق داده باشد به حفاظت نسل چهارم و سوم تکنولوژی. نکته بعدی بحث مربوط به شبکههای عملیاتی است. اسرائیل در این مدت به چه میزان توسط سرویسها و مجموعههای اطلاعاتی کشور شناسایی شده باشند و با آنها مقابله مؤثر انجام شده باشد. الگوی رفتاری اسرائیل هم الگوی سلولی است؛ یعنی یکی دو نفر اینجا فعال هستند و ارتباط آنها با خارج از کشور است. الگوهای سلولی با مجموعههایی که سانترالیسم است متفاوت خواهد بود، بنابراین همه چیز بستگی به این دارد که ما اصطلاحاً میگوییم شب امتحان درس نخوانید. همه چیز بستگی به این دارد که ما قبل از فضای عملیاتی که اسرائیل از نظر من به گونه اجتنابناپذیر اسرائیل و آمریکا وارد آن خواهند شد، یعنی در مرحله اول آنها به اهدافشان نرسیدند، در مرحله اول در داخل کشورشان با سرخوردگی روبهرو شدند، در مرحله اول در فضای جهان اسلام با یک نوع ابهام امنیتی آنها روبهرو شدند، چون چنین وضعیتی را حداقل از سال ۱۹۴۸ تا ۲۰۲۵؛ تجربهای که کشورهای مختلف خاورمیانه داشتند، چنین مقاومتی، چنین ضربههای متقابلی که بتواند اثربخش باشد را تجربه نکرده بودند. بحثی که وجود دارد این است که ما شب امتحان نباید وارد شویم. احساس باید کنیم که تهدید کنار ماست. من آن ادبیاتی که مجموعههای نظامی ما در زمان پذیرش آتشبس به کار گرفتند را ستایش میکنم برای ارتش و عرصه دفاع ارتش؛ یعنی نیروهای مسلح و عرصه دفاع یک کشور که میگوید آتشبس را میپذیریم، به دیپلماسی احترام میگذاریم، اما انگشتها همواره بر روی ماشه است، یعنی باید هوشیار بود در فضایی که تهدیدات متنوع و ترکیبی وجود دارد، باید این را داشته باشیم. اقدامی که علیه ما انجام میشود؛ تهدیدات ترکیبی و عملیات ترکیبی است. اقدامی که ما انجام میدهیم؛ وضعیت نسبی داریم، طبیعی است که اینها باهم زیاد متوازن نیست، پس باید آن عرصهای که مزیت نسبی ماست باید قویتر باشد. عرصههای پدافندی حفظ نیروها و حفظ سازمانها باید به نوعی ارتقاء پیدا کند، به همان گونه که دیپلماسی هم باید جدی پیگیر باشد.