در حالی که ابزارهایی بهمانند تزریق منابع مالی یا حمایتهای دستوری، سالهاست در دورههای بحرانی بازار سرمایه ایران به کار گرفته میشود؛ اما در این شرایط بحرانی به نظر میرسد حمایت ملموسی از بازار صورت نگرفته است. در شرایطی که ریسک سیستماتیک ناشی از جنگ و تهدیدهای خارجی بر بازار حاکم است، هیچ مداخلهای، حتی با منابع قابلتوجه، نمیتواند رفتار بنیادی بازار را تغییر دهد. تجربه جهانی و سابقه بازار ایران نشان میدهد که هیجانات فروش پس از بحرانها به طور معمول در کوتاهمدت فروکش خواهد کرد.
در این مقاطع، حمایتهای زودهنگام و بدون برنامه، تنها به اتلاف منابع منجر میشود؛ منابعی که میتوانند در زمان بازگشت آرامش و ورود دوباره سرمایهگذاران، اثربخشی بیشتری داشته باشند. بهجای تزریق هیجانی منابع، استراتژی هوشمند و صبورانه برای استفاده بهینه از ابزارهای حمایتی ضروری محسوب میشود. نقدشوندگی، رکن اصلی بازار سرمایه، از نگاه مدافعان بازگشایی بازار، از جمله وزیر اقتصاد، موردتاکید قرار گرفته است. تعطیلی بازار، بهویژه برای صندوقهای سرمایهگذاری، بازارهای مشتقه، سازوکارهای قیمتگذاری و تامین مالی، زیانهای جبرانناپذیری به همراه دارد. این استدلال که بازاری که قابلیت معامله ندارد، کارکرد خود را از دست میدهد به نظر منطقی است. بااینحال، چالش اصلی اینجاست که اختیارات قانونی برای تعطیلی بازار محدود بوده و تنها در شرایط خاص قابلاعمال است. ادامه تعطیلی در شرایط عادی توجیهپذیر نخواهد بود. از سوی دیگر، نهادهای حمایتی مانند صندوق توسعه بازار و بازیگران حقوقی، منابع کافی برای جذب حجم عظیم عرضهها را ندارند.
در چنین شرایطی، مداخله به رقیقسازی منابع بدون اثربخشی پایدار منجر خواهد شد. در حال حاضر، سه گزینه اصلی برای بهبود بازار مطرح است. نخست، ادامه تعطیلی بازار که به نظر امکانپذیر و موثر نخواهد بود. دوم، حذف یا افزایش دامنه نوسان که موافقان آن معتقدند بازار را سریعتر به تعادل میرساند، اما مخالفان از شوکهای قیمتی ناشی از آن نگراناند. همچنین کاهش دامنه نوسان به مثبت و منفی یکدرصد که رویکردی محافظهکارانه است، اما میتواند نقدشوندگی را محدود کرده و به روندی فرسایشی منجر شود. هر یک از این گزینهها نقاط قوت و ضعف خاص خود را دارند، اما واقعیت این است که بازار سرمایه ایران هنوز از نظر ابزارها و زیرساختهای پوشش ریسک به بلوغ نرسیده است. بهجای مداخلات سطحی، نهاد ناظر میتواند با اقدامات زیر به مدیریت هیجانات موقت و اعتمادسازی کمک کند.
انتشار گسترده اوراق اختیار فروش تبعی روی سهام ارزنده برای ایجاد حس امنیت در میان سرمایهگذاران خرد در کنار راهاندازی جدی ابزارفروش استقراضی(Short Selling) که بهعنوان یک مطالبه قدیمی، میتواند در کنترل حبابهای قیمتی و مدیریت ریسک نزولی نقش موثری ایفا کند. از طرفی بازبینی و اصلاح کیفی صندوقهای سرمایهگذاری که بسیاری از آنها به دلیل نبود استراتژی حرفهای و زیرساختهای لازم، ناکارآمد هستند. این اقدامات میتوانند بهعنوان پادزهری برای هیجانات موقت و ابزاری برای بازسازی اعتماد عمل کنند. بازار سرمایه محل آزمون و خطای سیاستهای دستوری نیست. وقتی ریسک سیستماتیک در سطح کلان وجود دارد، تنها راه موثر، فروکشکردن هیجانات و اصلاح انتظارات با استفاده از ابزارهای مکمل است. حمایتها از بازار باید هوشمندانه و هدفمند باشند. اصلاح زیرساختها و توسعه ابزارهای مالی، از مداخلات کوتاهمدت مهمتر است. در نهایت، بازگشت اعتماد به بازار و تثبیت آن، نیازمند زمان، صبوری و سیاستگذاری مبتنی بر تحلیل است.
* کارشناس بازار سرمایه