پس از آتشبس جنگ ۱۲روزه ایران و اسرائیل، دونالد ترامپ در اظهاراتی جنجالی مدعی شد که تحریمهای فروش نفت ایران به چین را برداشته است تا به بازسازی ایران کمک کند. اما بررسی دادهها نشان میدهد که فشار حداکثری ۲، برخلاف دور اول، در کاهش صادرات نفت ایران به چین ناکام بوده است. آیا این تصمیم واقعاً امتیازی برای ایران است یا صرفاً تلاشی برای توجیه شکست تحریمها؟ در این گزارش، ابعاد این موضوع را بررسی میکنیم.
از زمان تحلیف دونالد ترامپ در ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵، دولت آمریکا ۱۱ بسته تحریمی جدید علیه شبکه فروش نفت و محصولات نفتی ایران اعمال کرده است. طبق گزارش وزارت خزانهداری آمریکا، این تحریمها شامل ۱۴۴ شرکت، ۸۳ نفتکش و ۲۹ فرد مرتبط با فروش نفت ایران بوده و در مجموع ۲۵۶ تحریم جدید را در بر میگیرد. این یعنی بهطور میانگین، روزانه ۲ تحریم جدید علیه ایران اعمال شده است.
این تحریمها در چهار فاز طراحی شدند:
فاز اول: هدف قرار دادن شبکه انتقال نفت ایران (ناوگان سایه).
فاز دوم: تحریم پالایشگاههای کوچک چینی (تیپات) مانند لوکینگ، شنگشینگ و هبیشینهای که بزرگترین خریداران نفت ایران هستند.
فاز سوم: تمرکز بر شبکه فروش فرآوردههای نفتی و پتروشیمی ایران.
فاز چهارم: تلاش برای مختل کردن شبکه بانکی در سایه ایران جهت جلوگیری از انتقال پول نفت.
با وجود این تلاشها، شدت تحریمها در مقایسه با دوره بایدن بیش از سه برابر شده، اما تأثیر آن بر صادرات نفت ایران ناچیز بوده است.
دور اول فشار حداکثری در سال ۲۰۱۸، صادرات نفت ایران را از ۲.۷ میلیون بشکه در روز به کمتر از ۲۰۰ هزار بشکه کاهش داد و فروش به چین نیز ۴۷ درصد افت کرد (از ۶۸۸ هزار به ۳۶۷ هزار بشکه در روز). اما در فشار حداکثری ۲، صادرات نفت ایران به چین که بیش از ۹۰ درصد کل صادرات نفت ایران را تشکیل میدهد، تنها ۱۰۰ هزار بشکه (از ۱.۴۸ میلیون به ۱.۳۷ میلیون بشکه در روز) کاهش یافته است. این افت اندک، تحت تأثیر نوسانات طبیعی بازار نفت، ناچیز تلقی میشود.
ترامپ در ۲۴ ژوئن ۲۰۲۵ در شبکه اجتماعی تروث سوشال و سپس در ۲۵ ژوئن در حاشیه اجلاس ناتو اعلام کرد که اجازه خرید نفت ایران توسط چین را داده است تا ایران بتواند پس از جنگ بازسازی شود. استیو ویتکاف، مقام آمریکایی، نیز این اقدام را بهعنوان حسننیت برای مذاکرات جامع با ایران معرفی کرد که شرط آن توقف کامل غنیسازی اورانیوم است. اما با توجه به ناکامی تحریمها در کاهش صادرات نفت، این تصمیم نه امتیازی برای ایران، بلکه تلاشی برای توجیه ناکارآمدی فشار حداکثری ۲ به نظر میرسد.
مقایسه افت ۲.۵ میلیون بشکهای صادرات نفت در فشار حداکثری ۱ با کاهش ناچیز ۱۰۰ هزار بشکهای در فشار حداکثری ۲ نشان میدهد که تحریمهای جدید عملاً نتوانستهاند مانع فروش نفت ایران به چین شوند. بنابراین، برداشتن این تحریمهای غیرمؤثر نهتنها امتیازی برای ایران نیست، بلکه تلاشی برای سرپوش گذاشتن بر ناکامی سیاست خارجی آمریکا محسوب میشود.