برترینها- آرمان رمضانی: بالاخره پخش فصل جدید سریالی که بسیاری از مخاطبان انتظارش را میکشیدند آغاز شده و نحوه اتمام فصل سوم در نقطهای پرهیجان سختیِ این انتظار را بیشتر هم کرده است. اتفاقات فصل قبل علاقمندان و منتقدانی داشت و در نهایت این اتفاقها در لبه یک پرتگاه و در اوج هیجان به پایان رسید. در این مقاله قرار است ضمن پرداختن به فصل چهارم، ماجراهای فصول قبل را هم با هم مرور کنیم تا آماده تماشای قسمتهای جدید فصل چهارم سریال محبوب The Bear باشیم.
فصل چهارم سریال «خرس»، فشاری را که کارمی بر کارکنان و خودش وارد میکند، بررسی میکند، زیرا این فروشگاه گوشت ایتالیایی که به یک رستوران مجلل تبدیل شده، برای کسب و کار خود باز میشود و او برای کسب ستاره میشلن تلاش میکند. آیو ادبری، ایبون ماس-باچراخ، ابی الیوت، لیونل بویس، لیزا کولون-زایاس و متی متیسون نیز در این سریال ایفای نقش میکنند. الیور پلات و مالی گوردون نقشهای تکراری خود را تکرار خواهند کرد.
خبر خوب این است که فصل چهارم یک پیشرفت نسبت به فصل قبلی محسوب میشود. دیگر خبری از مونولوگهای طولانی و بیهدف ستارههای مهمان دنیای آشپزی نیست و سرانجام به شخصیتهای مهمی چون سیدنی (با بازی آیو ادبیری) و مارکوس (با بازی لیونل بویس) که در فصل قبل به حاشیه رفته بودند، توجه بیشتری شده است. با این حال، این فصل بیشتر شبیه به یک «تکرار دوباره» برای جبران کاستیهای فصل سوم است تا یک بیانیه منسجم و مستقل.
تذکر(خطر اسپویل): مطالعه این مقاله داستان و بسیاری از اتفاقهای فصول قبل این سریال را لو خواهد داد.
پخش درامِدی(درام- کمدی) اِفایکس دقیقا از تابستان سال 2022 و از پلتفرم هولو آغاز شد و از آن زمان تا به امروز هر سال در اواخر جون فصل جدیدی از این سریال محبوب و موفق آغاز میشود. کلیپی کوتاه از فصل چهارم پخش شده و مخاطبان با تماشای آن دوباره در حال و هوای آن آشپزخانه پر از فعالیت و استرس شیکاگو و رستورانی در مرز ورشکستگی قرار گرفتهاند. فصل قبل در هیجانیترین جای ممکن تمام شد. کارمی بِرزاتو یعنی مالک(یکی از مالکان) و سرآشپز رستوران The Bear بالاخره نقد شیکاگو تریبیو را دریافت کرد، نقدی که ادامه کار یا ورشکستگی رستوران را تعیین خواهد کرد. مخاطبان البته بر خلاف کارمی هنوز از محتوای آن نقد خبر ندارند.
حالا با فرا رسیدن زمان پخش فصل چهارم این سریال، علاقمندان پس از یک انتظار طولانی احتمالا در همان قسمت اول خواهند فهمید نقد شیکاگو تریبیو چه محتوایی داشته است.اگر این وقفه طولانی باعث شده ماجراهای کوچک و بزرگ این سریال را فراموش کنید مطالعه ادامه این مقاله به شما کمک خواهد کرد تا آماده تماشای فصل چهارم شوید.
کارمی در حالی که پس از سالها کار در فضای پراسترس سطح بالاترین رستورانها با فرسودگی روحی و جسمی و البته تردید نسبت به مهارتهایش سر و کله میزند برای اداره کسب و کار خانوادگیاش به شیکاگو بازمیگردد. دلیل این بازگشت خبر خودکشی مایکی، برادر کارمی است، برادری که رستوران را از پدر به ارث برده بود. فصل اول سریال با کشف راز مایکی توسط کارمی به پایان رسید. کارمی متوجه شد برادرش پیش از مرگ هزاران دلار در یک قوطی رب گوجه مخفی کرده بود، مبلغی که میتوانست بخش قابل توجهی از بدهیهای رستوران را پرداخت کند.
فصل دوم اما با کنکاش کارمی در موضوع بدهیها و البته رابطهاش با معتمد خانواده یعنی جیمی کالینوفسکی یا سیسِرو یا آنک(عمو) به سمت متفاوتی رفت. کارمی تصمیم گرفت با توسعه دادن رستوران پدر و برادرش آن را به مجموعهای متفاوت تبدیل کند و اینگونه بود که The Bear به وجود آمد. رستورانی که با هدف سرو کردن ساندویچ برای نهار و ارائه یک منوی سطح بالا(بر اساس سطوحِ میشِلین) برای شبها ساخته شد. افتتاحیه کوچک رستوران جدید با وجود یک بحران در آشپزخانه و البته مشکلات کارمی در سردخانه رستوران به خوبی پیش رفت.
در سومین فصل یا فصل قبل بالاخره رستوران از منظر اقتصادی به ثبات رسید و موفق شد سروصدا و محبوبیتی دست و پا کند اما هنوز یک مشکل داخلی وجود داشت. مشکل داخلی در واقع در شخصیت کارمی نهفته بود. مشکل داخلی خلاقیت خاموش نشدنی سرآشپز بود چرا که کارمی نمیتوانست روند دائمی و توقفناپذیر ایجاد تغییر در منو و خلق غذاهای جدید را حتی برای چند روز کنار بگذارد. در نهایت فصل سوم همانطور که گفته شد در لحظهای پرهیجان به اتمام رسید. زمانی که رستوران و سرآشپز و کارکنانش به شدت به یک نقد بسیار مثبت در شیکاگو تریبیو نیاز داشتند و هرچند که محتوای نقد مشخص نشد اما دستکم صورت کارمی در هنگام خواندن نقد نشان نمیداد همهچیز خوب پیش رفته باشد.
احتمالا گذشته از ستاره سریال و رستوران یعنی آقای سرآشپز یا همان کارمی باید به سیدنی هم اشاره کنیم. سیدنی آدامو با بازی آیو اِدِبیری تقریبا در کنار جرمی آلن وایت شخصیت اصلی سریال است. سیدنی یک آشپز جوان به شدت باستعداد و خوش آتیه است که برای سالها حرفه و مهارت کارمی را دنبال و تحسین میکرده است. سیدنی البته خیلی زود پس از آغاز همکاری با کارمی درمییابد کار کردن با این سرآشپز حتی بیش از آنکه انتظارش را داشت میتواند پرفشار و چالش برانگیز باشد.
پرسش بزرگ مخاطبان سریال حالا این است که آیا میل و شوق سیدنی برای خلق غذاهای فوقالعاده میتواند از پس اول مشکلات روانی و شخصیتی کارمی و دوم آشپزخانه همیشه پر از بحرانش بربیاید؟ در اواخر فصل قبل ما کارمی را درحالی تماشا کردیم که در حال سبک سنگین کردن اوضاع برای گرفتن یک تصمیم مهم بود. سیدنی باید تصمیم میگرفت که یا با کارمی برای اداره رستوران شریک شود یا کارمی و The Bear را به خاطر کار در یک رستوران سطح بالا و فوقالعاده از نظر مالی متعلق به سرآشپز اهل شیکاگو آدام شپیرو(با بازی بازیگری به همین نام) رها کند. فراموش نکنیم که فشار گرفتن این تصمیم و استرس کار در رستوران باعث شده بود سیدنی بیشتر از قبل از پدرش امانوئل فاصله بگیرد. پدری که خیلی به کار سیدنی درچنین رستورانهایی خوشبین نبود.
علاوه بر سیدنی و نقش مهمش در سریال و رستوران، در فصل دوم ما بامارکوس بروکس(با بازی لایونل بویسی) بیشتر آشنا شدیم. یک نانوا(قناد) که آرزوی تبدیل شدن به سرآشپز بخش نان و شیرینی را در سر دارد و با تحصیل در کپنهاگن و کار با یکی از همکاران کارمی یعنی لوکا بیشتر از همیشه به آرزویش نزدیک شده بود. در انتهای فصل سوم اما اوضاع اصلا برای مارکوس خوب پیش نمیرفت. مارکوس که به شدت تحت تاثیر مرگ مادرش قرار گرفته بود برای همراهی با سرعت کار در آشپزخانه رستوران دچار مشکل شده بود.
تینا مارِرو(با بازی لیزا کالن-زِیِس) یک آشپز ساده و یکی از کارکنان باقیمانده از زمان مدیریت مایکی بود. تینا هرچند در ابتدا نتوانسته بود به خوبی با روش مدیریت کارمی همگام شود اما پس از مدتی با گذراندن کلاسهای آشپزی توانست به یکی از اعضای کارآمد تیم کارمی تبدیل شود. انتهای فصل سوم اما برای تینا هم مثل مارکوس شرایط ایدهآل نبود و تینا هم در زمینه کار کردن با سرعت دلخواه کارمی و آماده کردن بشقابها در زمان لازم دچار مشکل شده بود.
در نهایت احتمالا بد نیست درباره خواهر خوشقلبِ کارمی یعنی ناتالی (با بازی ابی اِلیوت) هم یادآوری کوچکی داشته باشیم. ناتالی مدیر اقتصادی رستوران بود و در کنار آن طعم مادر شدن را برای اولین بار با زایمان فرزندش چشید. ناتالی همچنین توانسته بود با مادرِ خانواده برزاتو یعنی دانا(با بازی جِیمی لی کِرتیس) هم رابطه خوبی داشته باشد. دیگر پرسش مهم فصل چهارم دقیقا به ناتالی و دانا مربوط میشود. باید دید در این فصل ناتالی میتواند بالاخره بین کارمی و دانا، یک زن مودی و تقریبا غیرقابل تحمل که رفتارهای عجیب و غریبش را در فصل دوم دیدیم، یک رابطه خوب و دوستانه برقرار کند یا نه؟
نکتهای که درباره The Bear نباید فراموش کنیم این است که پایه اصلی این داستان بر پایه مفهومی به نام خانواده بنا شده است، این مفهوم البته میتواند تمام انواع این کلمه مثل خانواده بیولوژیک، خانواده فرهنگی، خانواده تصادفی و ... را در بر بگیرد. برای نمونه کارمی و تمام دوستان دوران کودکیاش یکدیگر را پسرعمو(Cousin) صدا میکنند، نه به این دلیل که با هم نسبتی دارند بلکه به این دلیل که در کنار هم بزرگ شدهاند.
بیشتر این پسرعموها البته شخصیتهای بامزهای هستند که برای اضافه شدن بار کمدی به داستان اضافه شدهاند البته اگر از ریچی جِریموویچ(با بازی ایبان ماس- باکراک) بگذریم. ریچی مهمترین پسرعمو و دوست صمیمی برادر کارمی یعنی مایکی بوده است. ریچی از کارکنان قدیمی رستوران است و رابطه او با کارمیِ از نگاه او متظاهر شروع خوبی ندارد. این رابطه هرچند در فصل دوم بهتر میشود اما دستکم تا پایان فصل سوم هنوز مشکلات فراوانی بین ریچی و کارمی وجود دارد.
داستان سریال گذشته از موفقیت یا شکست رستوران باتوجه به نقدشیکاگو تریبیو، همچنان گرههای جذابی دارد. برای نمونه میتوان به وضعیت سلامت روانی و زندگی رمانتیک کارمی اشاره کرد. در فصل دوم بالاخره فشار کاری زیاد در کنار سابقه خانوادگی افسردگی روی رفتار کارمی تاثیر میگذارد و او ارتباط با کلِیر دانلپ(با بازی مالی گوردون) را خراب میکند. کلِیر یک رزیدنت پزشکی و به قول امروزیها کراشِ کارمی از زمان نوجوانی است و به نظر میرسد حتی پس از خراب شدن ارتباط هنوز این ماجرا برای کارمی تمام نشده است.
از داستان ریچی و عروسی همسر سابقش که بگذریم احتمالا دو نقطه عطف حلنشده داستان اول تصمیم سیدنی بین دوراهی ماندن و شراکت یا رفتن به رستوران شپیرو و دوم کیفیت نقد شیکاگو تریبیو و تاثیرش روی موفقیت یا ورشکستگی رستوران است. دستکم مخاطبان سریال معتقدند کارمی برای موفقیت باید به شخصیتش در فصل اول بازگردد یعنی یک رهبر واقعی و رئیسی که بالاتر از موفقیت روی وضعیت همکارانش متمرکز است.
فصل سه با خط داستانی لاغر و لحن مالیخولیایی چندان به دل مخاطبان سریال ننشست و آنها امیدوارند در فصل چهار دوباره با سریالی قدرتمند از نظر داستان با نگاهی سینمایی، موسیقی متنی هنرمندانه و بازیهایی فوقالعاده طرف باشند و این موضوع از نگاه علاقمندان سریال به قول کارمی "nonnegotiable" یا غیرقابل مذاکره است.