همشهری آنلاین، فاطمه عباسی: محرم که از راه میرسد، تهران دلش را بهدست خاطرات هزارساله میسپارد و جمعه اول ماه محرم، جایی در تکیهها و حسینیههای شهر، روایت بغضی هزارساله دوباره آغاز میشود؛ روایتی که این بار نه فقط از زبان نوحهخوانها، که از دل آرام مادرانی جاری است که کودکان معصومشان را در آغوش گرفتهاند. اینجا، هر لالایی مادرانه پیوندی بیواسطه با کربلاست و هر اشک نوزاد، پژواک عطش و مظلومیت علیاصغر(ع) در سایهسار تاریخ.
شیرخوارگان حسینی، شاید تنها جایی است که اشک مادران و خنده نوزادان همزمان به آسمان میرود؛ جایی که تهران تسلیم طراوت یک خاطره میشود، خاطرهای که قرنهاست از دل کویر کربلا تا قلب هر مادری، راهی بیپایان پیدا کرده…
آیین با مرثیه و شعر و نوای عاشورا آغاز میشود. مادران آرام نوزادانشان را بالا میبرند، مثل پرچمهای کوچک امید. آنچه این روز را خاص کرده، چیزی فراتر از یک مراسم سنتی است؛ حقیقتی است که محرم را در دل تهران دوباره زنده میکند. همه این مادران، امید و آرمان خاندان حسین(ع) را بارها در آغوش خود تکرار میکنند: که کودکشان، پیامآور حق باشد، جویای حقیقت و پناه مظلوم. این پیمان ساده مادران تهرانی، زیربنای ماندگاری عاشورا در جان شهر است.
تهران امروز، با همه تضادها و شلوغیهایش، در دقایق مراسم شیرخوارگان، آرام و همدل میشود. گویی صحنهای از هزارسال پیش تا امروز امتداد یافته؛ مادرانی برای فردا دعا میکنند؛ فردایی که دیگر هیچ کودکی هراس غربت و بیپناهی را تجربه نکند.
با پایان مراسم، وقتی مادران فرزندانشان را آرام در آغوش میگیرند و قطرات اشک را از گونههایشان پاک میکنند، انگار تهران هم سبکتر میشود. امیدی تازه همراه با بغض، شهر را در بر میگیرد؛ امید به اینکه نسل فردا، با آرمانهای امروز قد بکشد و مسیر حق را ادامه دهد. محرم تهران، هر سال همینجاست؛ جایی میان اشک مادران و لبخند نوزادان، جایی که تاریخ هنوز زنده و جاری است.