میدل ایست آی: چگونه ایران افسانه قدرت اسرائیل را در هم شکست

عصر ایران پنج شنبه 05 تیر 1404 - 21:32
اسرائیل بدون آمریکا نمی‌تواند پیروز شود. و آمریکا دیگر نمی‌تواند با اسرائیل پیروز شود. این یک پیروزی نیست. این پژواکی از هر امپراتوری است که قدرت آتش را با پایداری اشتباه گرفته است.

وبگاه "میدل ایست آی" در مقاله ای به قلم " سمیه غنوشی" روزنامه نگار و تحلیلگر بریتانیایی- تونسیِ مسایل غرب آسیا، جنگ 12 روزه اخیر اسرائیل علیه ایران را سبب شکسته شدن افسانه قدرت اسرائیل توصیف کرد.

به گزارش عصرایران در این مقاله آمده: 

جنگ ۱۲ روزه اسرائیل علیه ایران بی‌سابقه، از نظر وسعت منحصر به فرد و از نظر پیامدهایش زلزله ای به تمام معنا بود. 

برای اولین بار، اسرائیل جنگی را - نه صرفا یک عملیات محدود - علیه کشوری که با آن مرز مشترک ندارد و حداقل ۱۵۰۰ کیلومتر از آن فاصله دارد، آغاز کرد. مهم‌تر از آن، این اولین بار در تاریخ بود که ایالات متحده آشکارا در کنار اسرائیل در یک حمله نظامی مستقیم جنگید.

لحظه‌ای که مدت‌ها برای آن برنامه ریزی مشترک صورت گرفته بود- که با دهه‌ها اتحادسازی، آموزش مشترک، هماهنگی و تبانی زمینه سازی شده بود- سرانجام فرا رسید و اگرچه این لحظه به عنوان نمایشی باشکوه از قدرت قاطع و وحدت راهبردی به نمایش گذاشته شد، اما آنچه آشکار کرد بسیار تکان‌دهنده‌تر بود: تصویری از شکنندگی، وابستگی و ساختار قدرتی که زیر بار افسانه برساخته از خود در حال تَرَک خوردن است.

خط قرمز از میان برداشته شد

اسرائیل مدت‌هاست که به داربست حمایت غرب تکیه کرده است: سیاسی، نظامی و مالی. توانایی آن برای اقدام قهرآمیز همواره به قدرت حامیان مالی‌اش وابسته بوده است. اما جدا از تبانی‌اش با بریتانیا و فرانسه در جنگ ۱۹۵۶ علیه مصر، اسرائیل در جنگ‌های خود مستقیما و به تنهایی عمل می‌کرد.

میدل ایست آی: چگونه ایران افسانه قدرت اسرائیل را در هم شکست

آنچه تغییر کرده است، واقعیت وابستگی نیست، بلکه آشکار شدن آن است. این وابستگی که دیگر در لفافه حُسنِ تعبیر یا پشت دیپلماسی درهای بسته پنهان نشده است، اکنون آشکار است: غیرقابل تردید و غیرقابل انکار.

در سال ۱۹۴۸، هنگامی که "هری ترومن"، رئیس جمهوری اسبق ایالات متحده، دولت تازه تاسیس صهیونیستی را ظرف چند دقیقه پس از اعلام آن به رسمیت شناخت، این کار را در بحبوحه اختلافات شدید در درون دولت خود انجام داد، و برخی از مشاوران نسبت به عواقب بلندمدت تاسیس یک دولت استعماری-مهاجرتی در قلب جهان عرب و مسلمان هشدار دادند.

در سال‌های بعد، بریتانیا و فرانسه همچنان حامیان اصلی اسرائیل باقی ماندند، تا اینکه حمله سه‌جانبه ۱۹۵۶ به مصر با عقب‌نشینی تحقیرآمیز تحت فشار "دوایت آیزنهاور"، رئیس‌جمهوری وقت آمریکا، که تهدید کرده بود در صورت عدم عقب‌نشینی، اقتصاد بریتانیا را نابود خواهد کرد، پایان یافت.

چرخش واقعی در زمان "لیندون جانسون"، اولین رئیس‌جمهوری آمریکا که علیرغم اعتراضات وزارت امور خارجه، تسلیحات تهاجمی در اختیار اسرائیل قرار داد، رخ داد. از آن زمان به بعد، این اتحاد عمیق‌تر شد. واشنگتن دیگر فقط یک حامی نبود؛ بلکه به سپر و شمشیر ضروری پروژه اسرائیل تبدیل شد.

توهم خودمختاری

در سال 1967، تسلیحات ایالات متحده به اسرائیل این امکان را داد که شبه‌جزیره سینا، کرانه باختری و ارتفاعات جولان را تنها در 6 روز تصرف کند. در سال 1973، هنگامی که مصر و سوریه تلاش کردند سرزمین‌های اشغالی خود را بازپس گیرند، "ریچارد نیکسون" رئیس‌جمهوری وقت آمریکا، دستور یک پل هوایی عظیم برای ارسال تدارکات را صادر کرد و به هنری کیسینجر گفت: "هر چیزی را که پرواز می‌کند، بفرستید." و این سلاح‌ها هرگز از پرواز باز نایستاده‌اند.

با این حال، علیرغم این حمایت، واشنگتن خط قرمزی برای دخالت مستقیم نظامی ترسیم کرد.

حتی زمانی که منافع اسرائیل و آمریکا کاملا همسو بود، اسرائیل از آنها فاصله می‌گرفت. در سال ۱۹۹۱، هنگامی که موشک‌های اسکاد صدام حسین به تل‌آویو اصابت کرد، جورج اچ دبلیو بوش، رئیس جمهوری وقت آمریکا، تلافی اسرائیل را ممنوع کرد، زیرا می‌دانست که این کار ائتلاف عربی را که واشنگتن ساخته بود، از هم می‌پاشد.

دوباره در سال ۲۰۰۳، زمانی که ایالات متحده و بریتانیا به عراق حمله کردند، اسرائیل - با وجود مزایایی که می‌توانست به دست آورد - به حاشیه رانده شد. این جنگ یک رقیب منطقه‌ای را از بین برد، اما مقامات آمریکایی توهم خودمختاری را حفظ کردند.

و امروز که برای اولین بار، ایالات متحده نه تنها از یک جنگ اسرائیل حمایت، تامین مالی یا تسلیحاتی کرده است، بلکه با آن جنگیده است. شانه به شانه، در ملاء عام، در معرض دید کامل جهان.

آنچه تغییر کرده، قدرت اسرائیل نبوده بلکه زوال آن بود. از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، اسرائیل یک کارزار نسل‌کشی علیه غزه به راه انداخته، لبنان و سوریه را بمباران کرده و منطقه را به سمت یک آتش‌سوزی تمام‌عیار سوق داده است.

اسرائیل طی این مدت سعی کرد خود را به عنوان یک هژمون منطقه‌ای شکست‌ناپذیر معرفی کند. اما توهم خوداتکایی به محض واکنش ایران فرو ریخت.

میدل ایست آی: چگونه ایران افسانه قدرت اسرائیل را در هم شکست

اسرائیل نمی‌توانست به تنهایی این کار را انجام دهد. بلافاصله به واشنگتن روی آورد و واشنگتن اطاعت کرد. اکنون می‌دانیم که ارتش‌های ایالات متحده و اسرائیل یک سال قبل رزمایش‌های مشترکی را برای شبیه‌سازی حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران انجام داده بودند. آن تمرین به واقعیت تبدیل شد.

دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده، از بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، به وفور تمجید کرد. پنتاگون و ارتش اسرائیل به طور هماهنگ حمله کردند. دیگر نه برگ انجیری، نه رقصی. فقط یک حقیقت آشکار: اسرائیل نمی‌تواند به تنهایی در جنگ‌هایش بجنگد.


مقاومت ریشه‌دار

اسرائیل با وابستگی کامل به ایالات متحده در دوران ترامپ، جایگاه خود را در رهبری از دست داده است. برخلاف سال ۱۹۶۷، زمانی که اسرائیل پیروزی انفرادی خود را اعلام کرد و در سراسر غرب مورد استقبال قرار گرفت، این بار حتی آتش‌بس نیز توسط واشنگتن دیکته شد.

وقتی اسرائیل پس از شروع آتش‌بس سعی در تشدید اوضاع داشت، به طور ناگهانی متوقف شد: به خلبانانش دستور داده شد که برگردند، رهبری اسرائیل با این فرمان علنا تحقیر شد زیرا رئیس جمهور ایالات متحده در مقابل دوربین به آنها فحش داد و خواست که خلبان ها را برگردانند.

وابستگی، به قیمت از دست رفتن حاکمیت

آنچه به عنوان "قدرت" قاب گرفته شده بود، به اعتراف تبدیل شد. نه پیروزی، بلکه افشاگری.

و طنز ماجرا آشکار است. هر چه بیشتر حمله کنند، همان مقاومتی را که می‌خواهند خاموش کنند، بیشتر تقویت می‌کنند. قرن‌هاست که این منطقه مورد تهاجم، تجزیه و بمباران قرار گرفته است - از شوالیه‌های صلیبی گرفته تا ژنرال‌های بریتانیایی، از قیمومیت فرانسه گرفته تا موشک‌های آمریکایی. هر بار که غرب پیروزی را اعلام کرده است، منطقه دوباره قیام کرده است.
زیرا مقاومت در اینجا یک شعار نیست. این یک تاکتیک نیست. این یک میراث تمدنی است.

از شورش‌های ضداستعماری گرفته تا جنبش‌های آزادی‌بخش، از چپ‌گرایان گرفته تا اسلام‌گرایان، از سنی‌ها گرفته تا شیعیان، از مسیحیان گرفته تا مسلمانان - این منطقه فرهنگی مقاومت‌جویانه را شکل داده است. سلاح‌های آن از سنگ‌های کودکان گرفته تا موشک‌های دوربرد که تل‌آویو را تهدید می‌کنند، متغیر بوده است. و با این حال، مقاومت می‌کند.

غزه، در حالی که گرسنه، محاصره شده و در حال سوختن است، همچنان به مبارزه ادامه می‌دهد. در محاصره و نسل‌کشی، هنوز از شکستن مقاومت خودداری می‌کند. ساعاتی پس از اعلام آتش‌بس ایران و اسرائیل، هفت سرباز اسرائیلی در غزه کشته شدند - یادآوری برای جهانیان که مقاومت این منطقه محصور با تمام قوا ادامه دارد.

این را با فروپاشی سه ارتش عربی در سال ۱۹۶۷ پس از شش روز یا تخلیه سازمان آزادی‌بخش فلسطین از بیروت در سال ۱۹۸۲ پس از دو ماه مقایسه کنید. آنچه غزه امروز نشان می‌دهد فقط مقاومت نیست؛ بلکه دگرگونی است. این تکامل مقاومت در عصر جنگ تمام‌عیار است.

رژیم‌های عربی ممکن است تسلیم شوند، عادی‌سازی کنند و سرکوب کنند. اما مردم آنها این کار را نمی‌کنند. به هر خیابان عرب یا مسلمانی نگاه کنید، نبض هنوز در حال تپیدن است، شعله هنوز در حال سوختن است. هر رویای تسلیم شدن به دود تبدیل شده است.


اجماع قدیمی در حال مرگ است

اکنون، شکاف‌هایی در قلب امپراتوری در حال شکل‌گیری است.
اجماع قدیمی در حال مرگ است. در میان دموکرات‌ها، حمایت از فلسطینی‌ها از حمایت از اسرائیل پیشی گرفته است. در میان جمهوری‌خواهان جوان‌تر، همین تغییر در حال آغاز است. حتی پایگاه ترامپ نیز در حال شکافتن است.

پیروزی "زهران ممدانی" مترقی بر "اندرو کومو"، چهره سرسخت طرفدار اسرائیل، در انتخابات مقدماتی شهرداری نیویورک، یک زلزله بود - یک علامت هشدار دهنده.

"استیو بنن"، استراتژیست سابق ترامپ، با صراحت گفت که به جای تاکید بر تغییر رزیم در ایران باید تغییر رژیم در اسرائیل صورت بگیرد. او مستقیما خطاب به نخست وزیر اسرائیل گفت: "شما که هستید که به مردم آمریکا درس می‌دهید؟ مردم آمریکا این را تحمل نخواهند کرد."

"مارجری تیلور گرین"، نماینده جمهوری‌خواه کنگره، این احساسات را تکرار کرد: "اگر نتانیاهو ابتدا بمب‌ها را بر سر مردم ایران نمی ریخت امروز موشک های ایران بر سر اسرائیل نمی‌ریخت... این مبارزه ما نیست."

واکنش‌ها آنقدر تند بود که خود ترامپ برای پایان دادن به جنگ عجله کرد و به نتانیاهو گفت که ایالات متحده دیگر درگیر نخواهد شد. این در حالی بود که یک گزارش اطلاعاتی فاش شده نشان می‌داد که برنامه هسته‌ای ایران تنها چند ماه به عقب رانده شده است.

میدل ایست آی: چگونه ایران افسانه قدرت اسرائیل را در هم شکست

در عرض چند روز، ترامپ از درخواست "تسلیم بی‌قید و شرط" ایران به تشکر علنی از ایران به خاطر نکشتن سربازان آمریکایی در پایگاه هوایی العدید تغییر موضع داد.

"کاندیس اوونز" مفسر محافظه‌کار، که زمانی کاملا با ترامپ همسو بود، نوشت: "اولین چیزی که مدتی است دیده‌ام و پایگاه او را متحد کرده، حرف‌های بی‌معنی ترامپ در مورد اسرائیل در مقابل دوربین است. این یک واقعیت است که همه در سراسر جهان از ژست قربانی شدن اسرائیل خسته شده‌اند."

افسانه حمایت بی‌قید و شرط از بین رفته است. چیزی که زمانی امپراتوری را متحد می‌کرد، اکنون آن را دچار تفرقه کرده است. عملیات اخیر ممکن است اوج هماهنگی ایالات متحده و اسرائیل به نظر برسد اما در واقع، این نشان دهنده یک شکاف عمده نیز هست.

سخنرانی ترامپ، که پیروزی و همکاری با نتانیاهو را اعلام می‌کرد، به بایگانی توهم امپراتوری تعلق دارد که مدت‌هاست این منطقه را تسخیر کرده است. این سخنرانی یادآور ژنرال فرانسوی "هنری گورو" است که در سال ۱۹۲۰ بر سر قبر صلاح‌الدین ایستاده بود: "ما برگشته‌ایم، ای صلاح‌الدین." همچنین یادآور ژنرال بریتانیایی "ادموند آلنبی" در سال ۱۹۱۷ است که پایان جنگ‌های صلیبی را اعلام کرد. یا یادآور جمله‌ی خودبینانه‌ی "ماموریت انجام شد" جورج دبلیو بوش، رئیس جمهوری سابق آمریکا، است.

هر بار که آنها منطقه را مطیع خود اعلام می‌کنند،جواب معکوس تری می گیرند: بلندتر، عاقلانه‌تر، قوی‌تر.

اسرائیل بدون آمریکا نمی‌تواند پیروز شود. و آمریکا دیگر نمی‌تواند با اسرائیل پیروز شود.

این یک پیروزی نیست. این پژواکی از هر امپراتوری است که قدرت آتش را با پایداری اشتباه گرفته است.

 

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.