به گزارش مشرق، یکی از آفات فضای سیاسی ایران (که البته تنها مختص ایران نیست) عجله در کنش و ارزیابی هر اتفاقی است. به طور مثال میتوان به دو اتفاق حمله ایران به العدید در پاسخ به تجاوز آمریکا به تأسیسات هستهای ایران و همچنین اعلام خبر آتش بس اشاره کرد.
در مورد اول پیش از هر گونه جزئیات حمله، میزان آسیب و واکنشها برخی سعی در زیرسؤال بردن و نمایشی بودن آن کردند، درست مانند تلاشی که ترامپ در توییتهایش سعی داشت القا کند. این درحالی است که تحلیل و بررسی این اتفاق بزرگ یعنی حمله به بزرگترین پایگاه آمریکا در خاک یکی از کشورهای نزدیک به تهران یعنی قطر، بدون جزئیات و افشای اخبار و اطلاعات دقیق میسر نیست.
این شتاب زدگی در اعلام آتش بس هم قابل رؤیت بود. پیش از رسیدن ساعت به ۷ و نیم صبح برخی پیشاپیش پیروز یا شکست این نبرد را مشخص کرده بودند. این در حالی است که چگونگی پایان و ماهیت آتش بس قطعاً یکی از مؤلفههای مهم سنجش پیروزی یا شکست در مقاومت ۱۲ روزه است.
در وهله اول با توجه به نوع کنش و اقدامات و همچنین مواضع دشمن میتوان بهصراحت مطرح کرد که هدف آنها براندازی و تغییر حکومت بوده است. اهداف اعلامی رسمی پایان دادن به برنامههای هستهای و موشکی ایران هم از دیگر هدفگذاریهای تل آویو در آغاز حمله به ایران بود.
در خصوص هدف اول، دشمن با شوک بزرگی روبه رو شد، چون تحت تأثیر جریان پهلوی گمان میکرد خیلی زود مردم با اسرائیل به عنوان منجی همراه خواهند شد. اما صحبت در مورد توان موشکی و هستهای ایران ابهام و عدم اطلاع برقرار است و نمیتوان قضاوت کرد. اما میتوان گفت که رژیم صهیونیستی بواسطه توان عملیاتی جنگندهها ضرباتی را وارد ساخته اما اینکه آیا به هدفش نزدیک شده است یا خیر ابهامات و تردیدهای زیادی از شخصیتها و رسانههای عبری شنیده میشود.
در آن سوی میدان هم ایران در مواجهه با جنگ تحمیلی با شلیک تقریباً ۵۵۰ موشک بالستیک و ۱۰۰۰ پهپاد به سمت اسرائیل موجب کشته شدن دستکم ۲۸ اسرائیلی و زخمی شدن بیش از هزار نفر شد. همچنین دهها مکان در مناطق اسرائیلی ویران شده و صدها خانه به شدت آسیب دیدهاند.
براساس گزارش اداره مالیات رژیم ۴۱,۶۵۱ درخواست خسارت در مراکز صندوق غرامت دریافت شده است که ۳۲۹۷۵ مورد برای ساختمانها بوده است. رقم عجیبی که نشان از حجم بالای اصابتهای موشک ایران به مناطق مسکونی و اداری یا مراکز علمی است. این اطلاعات شامل مناطق نظامی فاش نشده، نمیشود. تلآویو مرکز اصلی ثبت درخواستها است و تخمین زده میشود که هزاران ساختمان دیگر در سراسر اسرائیل وجود دارد که آسیب دیدهاند و هنوز درخواست خسارتی برای آنها ثبت نشده است. این حجم تخریب و قرار دادن مکانهای خاص اقتصادی، امنیتی و... گامی بسیار مهم از بازدارندهسازی ایران در مقابل تل آویو بود. مخصوصاً که این اتفاق در سایه ترور تعدادی از فرماندهان نظامی و درگیری فضای شهری با برخی خرابکاریها و تهدیدات امنیتی ریزپرندهها انجام شد.
در سوی مقابل اسرائیل هم به زعم خود توانست برای خود دستاوردهایی را کسب کند. از منظر رادیو ارتش اسرائیل اینکه آمریکا وارد کارزار نظامی حمله به تأسیسات هستهای، به ویژه تأسیسات فردو شد، بزرگترین دستاوردهای این جنگ بوده است. البته یک لایه پنهان دیگر هم دارد و آن عدم توانایی تل آویو و لزوم تکیه و همراهی آمریکایی را هم نشان می دهد.
همچنین حمله به دهها تأسیسات و افراد مرتبط با برنامه هستهای، مانند کارخانههای سانتریفیوژ، ترور ۱۵ دانشمند ارشد هستهای ایران، ترور چهار فرمانده ارشد نظامی و ترور دو مقام ارشد نیروی قدس از جمله «حاج رمضان» شخصیت مهم و تأثیرگذار در پرونده فلسطین و مقاومت حماس در کنار حمله به مراکز پدافندی از دیگر موضوعاتی است که میتوان تحت این موضوع اشاره کرد .
بررسی و تحلیل موارد بالا بواسطه نبود تخمین دقیق از میزان تحقق برخی از آنها به سادگی امکانپذیر نیست؛ اما در مجموع میتوان گفت ایران و ملت بزرگ ایران گرچه ضرباتی دیدند ولی در کلان بواسطه عدم پذیرش صلح تحمیلی و حفظ وحدت ملی، پیروزی راهبردیای کسب کردند و با درس از شکستهای غیر راهبردی باید سعی کنند خود را برای ادامه جنگ میان اسرائیل و ایران آماده کنند. واضح است تل آویو به این سادگی این قمار بزرگ را رها نخواهد کرد.