لشکرکشی داریوش بزرگ به سرزمین سکاها یکی از مهمترین و بحثبرانگیزترین رویدادهای تاریخی در دوره هخامنشی است که اطلاعات ما درباره آن عمدتاً از منابع یونانی، بهویژه «تاریخ» هرودوت، و همچنین کتیبههای هخامنشی مانند کتیبه بیستون و نقشبرجستههای تخت جمشید به دست آمده است. این لشکرکشی که در حدود سالهای 513-512 پیش از میلاد رخ داد، به دلایل مختلفی از جمله اهداف استراتژیک، اقتصادی و سیاسی انجام شد و نتایج آن همچنان موضوع بحث مورخان است. در این مقاله، به بررسی زمینههای تاریخی، اهداف، روند لشکرکشی، نتایج و پیامدهای آن میپردازیم.
داریوش اول (522-486 پیش از میلاد)، پس از به قدرت رسیدن و تثبیت امپراتوری هخامنشی، به دنبال گسترش قلمرو و تحکیم قدرت خود در مناطق مرزی بود. سکاها، اقوام کوچنشین و جنگجوی ساکن دشتهای اوراسیا (مناطق شمال دریای سیاه، استپهای قزاقستان و جنوب سیبری امروزی)، به دلیل سبک زندگی سیار و مهارتهای جنگیشان، تهدیدی بالقوه برای مرزهای شمالی امپراتوری هخامنشی محسوب میشدند.
سکاها به دو گروه اصلی تقسیم میشدند: سکاهای آسیایی (ساکن آسیای میانه، بهویژه در نزدیکی سرزمینهای پارسیان) و سکاهای اروپایی (ساکن دشتهای شمال دریای سیاه). لشکرکشی داریوش احتمالاً به سوی سکاهای اروپایی، بهویژه آنهایی که در منطقه پونتوس (جنوب اوکراین و روسیه امروزی) ساکن بودند، انجام شد. هرودوت در کتاب چهارم «تاریخ» خود به تفصیل به این لشکرکشی پرداخته و آن را تلاشی برای مجازات سکاها به دلیل تهاجمات پیشین آنها به قلمرو مادها (پیش از تشکیل امپراتوری هخامنشی) و همچنین تحکیم قدرت هخامنشیان در مناطق مرزی توصیف میکند.
دلایل لشکرکشی داریوش به سرزمین سکاها را میتوان در چند دسته بررسی کرد:
امنیت مرزها: سکاها به دلیل سبک زندگی کوچنشینی و حملات ناگهانیشان، تهدیدی برای ساتراپیهای شمالی هخامنشیان، مانند باختر و سغد، بودند. داریوش احتمالاً قصد داشت با این لشکرکشی، این تهدید را خنثی کند.
کنترل راههای تجاری: دشتهای اوراسیا مسیرهای تجاری مهمی بودند که آسیای میانه را به مناطق مدیترانهای و دریای سیاه متصل میکردند. کنترل این مسیرها برای اقتصاد هخامنشیان اهمیت داشت.
نمایش قدرت: داریوش بهعنوان پادشاهی که امپراتوری را پس از آشوبهای پس از مرگ کمبوجیه تثبیت کرده بود، نیاز داشت اقتدار خود را به نمایش بگذارد. لشکرکشی به سرزمینهای دور مانند سرزمین سکاها میتوانست جایگاه او را بهعنوان «شاه شاهان» تقویت کند.
انتقام تاریخی: هرودوت اشاره میکند که داریوش قصد داشت از سکاها به دلیل تهاجم آنها به قلمرو مادها در قرن هفتم پیش از میلاد انتقام بگیرد.
داریوش برای این لشکرکشی عظیم برنامهریزی گستردهای انجام داد. او از توان لجستیکی و نظامی امپراتوری هخامنشی بهره برد تا ارتشی چندملیتی متشکل از پارسیان، مادها، سغدیها، هندیها و دیگر اقوام تحت فرمانش تشکیل دهد. بر اساس گزارش هرودوت، این ارتش شامل حدود 700,000 نفر بود.
یکی از شاهکارهای مهندسی این لشکرکشی، ساخت پلی شناور بر تنگه بوسفور (در نزدیکی استانبول امروزی) بود که به دستور داریوش و با همکاری مهندسان یونانی (از جمله ماندروکلس ساموسی) ساخته شد. این پل امکان عبور ارتش هخامنشی از آسیا به اروپا را فراهم کرد. همچنین، ناوگان دریایی هخامنشیان، متشکل از کشتیهای یونانی و فینیقی، برای پشتیبانی از ارتش و تأمین تدارکات به کار گرفته شد.
داریوش پس از عبور از بوسفور، از تراکیه (منطقهای در شرق بالکان) عبور کرد و به سمت رود دانوب (دونای امروزی) حرکت کرد. او پلی را بر روی دانوب ساخت تا ارتشش بتواند به دشتهای شمال دریای سیاه، یعنی سرزمین سکاها، وارد شود. این پلها نشاندهنده توانایی لجستیکی و مهندسی هخامنشیان در انجام عملیات نظامی در مقیاس بزرگ بود.
داریوش با فرمانده اش مگابازوس به سکاستان حمله کرد، که در آن سکاها با استفاده از فریب و عقبنشینی به سمت شرق در حالی که چاههای اب را مسدود میکردند کاروانها را از رسیدن به ارتش داریوش منع میکردند مراتع را از بین میبردند و به طور مداوم درحال زدخورد بودند موفق شدند از رویارویی با ارتش داریوش طفره بروند، ارتش داریوش به دنبال جنگ با سکاها، ارتش سکاها را تا اعماق سرزمینهای سکاها، بیشتر در اوکراین امروزی، که هیچ شهری برای تسخیر کردن و علوفه ای برای خوردن وجود نداشت، تعقیب کرد.
در یکی از روایتهای هرودوت، داریوش پیامی به پادشاه سکاها (که احتمالاً ایدانتیروس نام داشت) فرستاد و از او خواست یا بجنگد یا تسلیم شود. در پاسخ، سکاها اعلام کردند که به دلیل سبک زندگی کوچنشینیشان، نیازی به دفاع از مکان خاصی ندارند و تنها زمانی میجنگند که گورستانهای اجدادشان مورد تهدید قرار گیرد. این پاسخ نشاندهنده تفاوت عمیق فرهنگی و نظامی بین هخامنشیان و سکاها بود.
لشکرکشی داریوش به سرزمین سکاها از نظر نظامی موفقیت چشمگیری به همراه نداشت. او نتوانست سکاها را به نبردی قاطع بکشاند یا آنها را بهطور کامل تسلیم کند. با این حال، این لشکرکشی نتایج و پیامدهای مهمی داشت:
کنترل تراکیه و مناطق اطراف: اگرچه داریوش نتوانست سکاها را شکست دهد، اما موفق شد تراکیه و بخشهایی از مناطق ساحلی دریای سیاه را تحت کنترل هخامنشیان درآورد. این مناطق بهعنوان ساتراپیهایی به امپراتوری اضافه شدند.
نمایش قدرت هخامنشیان: این لشکرکشی، حتی با وجود عدم موفقیت کامل، نشاندهنده توانایی هخامنشیان در انجام عملیات نظامی در مقیاس بزرگ و در سرزمینهای دوردست بود.
تجربه نظامی: این لشکرکشی درسهای مهمی به هخامنشیان درباره محدودیتهای جنگ با اقوام کوچنشین آموخت. این تجربه بعدها در برخورد با دیگر اقوام مشابه، مانند پارتها، مورد استفاده قرار گرفت.
تأثیر بر روابط با یونانیان: حضور داریوش در نزدیکی شهرهای یونانی در سواحل دریای سیاه و تراکیه، روابط هخامنشیان با یونانیان را پیچیدهتر کرد. این موضوع زمینهساز تنشهایی شد که بعدها به جنگهای پارسیان و یونانیان منجر شد.
مورخان درباره موفقیت یا شکست این لشکرکشی اختلافنظر دارند. هرودوت، بهعنوان یک مورخ یونانی، این لشکرکشی را بهعنوان یک شکست برای داریوش توصیف میکند، اما منابع هخامنشی (مانند کتیبهها و نقشبرجستهها) معمولاً شکستهای پادشاهان را ثبت نمیکردند و بیشتر بر پیروزیها تأکید داشتند. در نقشبرجستههای تخت جمشید، تصاویری از سکاها بهعنوان اقوامی تسلیمشده در برابر داریوش دیده میشود که ممکن است به معنای موفقیت نمادین یا سیاسی این لشکرکشی باشد.
برخی مورخان مدرن معتقدند که هدف اصلی داریوش نه تسخیر کامل سرزمین سکاها، بلکه ایجاد یک منطقه حائل و تضعیف قدرت نظامی آنها بود. از این منظر، لشکرکشی داریوش موفق بود، زیرا تهدید سکاها برای مرزهای شمالی امپراتوری کاهش یافت.
1. لشکرکشی داریوش بزرگ به سرزمین سکاها چه زمانی رخ داد؟
لشکرکشی داریوش بزرگ به سرزمین سکاها در حدود سالهای 513-512 پیش از میلاد انجام شد.
2. هدف اصلی داریوش از این لشکرکشی چه بود؟
داریوش با هدف تأمین امنیت مرزهای شمالی امپراتوری، کنترل راههای تجاری و نمایش اقتدار هخامنشیان به سرزمین سکاها لشکرکشی کرد.
3. چرا داریوش نتوانست سکاها را بهطور کامل شکست دهد؟
سکاها با استفاده از تاکتیک زمین سوخته و اجتناب از نبرد مستقیم، ارتش هخامنشی را فرسوده کردند و داریوش را به عقبنشینی واداشتند.
4. چه دستاوردهایی از این لشکرکشی برای هخامنشیان حاصل شد؟
اگرچه داریوش به پیروزی کامل نرسید، اما موفق به کنترل تراکیه و بخشهایی از سواحل دریای سیاه شد و نفوذ هخامنشیان را گسترش داد.
5. منابع اصلی اطلاعات درباره این لشکرکشی کدامند؟
اطلاعات اصلی درباره این لشکرکشی از کتاب «تاریخ» هرودوت و کتیبههای هخامنشی مانند بیستون و نقشبرجستههای تخت جمشید به دست آمده است.
لشکرکشی داریوش بزرگ به سرزمین سکاها نمونهای برجسته از جاهطلبیها و تواناییهای نظامی و لجستیکی امپراتوری هخامنشی است. اگرچه این لشکرکشی به پیروزی قاطع منجر نشد، اما تأثیرات مهمی بر گسترش نفوذ هخامنشیان در مناطق غربی و شمالی امپراتوری داشت. این رویداد همچنین نشاندهنده چالشهای جنگ با اقوام کوچنشین بود که با روشهای نظامی متعارف قابل تسخیر نبودند. مطالعه این لشکرکشی نهتنها به درک بهتر تاریخ هخامنشیان کمک میکند، بلکه بینشی درباره تعاملات فرهنگی و نظامی بین امپراتوریهای متمرکز و اقوام کوچنشین ارائه میدهد.
گردآوری: بخش فرهنگ و هنر بیتوته