به گزارش همشهری آنلاین، علی رشیدی: اکنون، در میانۀ تقابل سرنوشتساز میان ایران اسلامی و رژیم صهیونی، صدای ملّت ایران از اعماق تاریخ برمیخیزد؛ صدایی که ریشه در خاک، ایمان و حافظۀ جمعیِ ما دارد. فریاد وطنخواهی، دفاع، مقاومت، ایستادگی و حضور در میدان، متّکی بر خودآگاهی تاریخیِ ماست. این صدای رسای مقاومت، صدایی تازه نیست؛ بلکه پژواکیست از قرنها وطندوستیای که اینبار، جرأت و صلابت نیز، بدان افزوده شده است.
تاریخ ایران سرشار از لحظاتیست که در آن، مصلحانی همچون میرزاکوچکخان جنگلی، شیخ فضلالله نوری و آیتالله کاشانی، در قامت رهبرانی ایرانی/اسلامی، پرچم اسلام را به دست گرفته و شعار وطنخواهی را نیز، سر دادند. در همۀ آن برههها، اگرچه ملّت ایران حسّ وطندوستی را در سینه میپروراند، اما فاقد سازمانیافتگی، انسجام فکری و بستر اجتماعی لازم، برای تبدیل آن حسّ، به کنش فراگیر بود.
مردم، نگاه میکردند، تحسین میکردند، میگریستند و گاه زمزمههایی از همدلی سر میدادند، اما ایستادن در صف مقاومت و فریاد زدن بر چهرۀ دشمن، نیاز به جرأتی داشت که گویا هنوز متولّد نشده بود. آنچه که این خلأ تاریخی را پر کرد، انقلاب اسلامی بود. انقلابی که فارغ از آنکه نظام سیاسی کشور را دگرگون ساخت، بلکه ساختار فکری و نرمافزاری جامعه را نیز، از بنیان تغییر داد.
امام خمینی رحمةالله، نه چون یک رهبر سیاسی و الهیِ صرف، بلکه بهمثابۀ یک معلّم بزرگ تاریخ، مردم را با حقیقت «ما میتوانیمِ» خودشان، آشنا کرد. جرأت ایستادن، فریاد زدن، حضور در صحنه، ساختن آینده و دفاع تا پای جان، همه ثمرۀ آن انقلابیست که به مردم هویّت، معنا، و باور به خویشتن داد.
امروز، در میدان جنگ و منازعه، آنچه به چشم میآید، فریادی همگانیست که جایگزین تکصداهای گذشته شده است؛ ملّت برخاسته است، نه به تماشا، که به میدان. این بار، میرزاکوچک تنها نیست، شیخ فضلالله بر دار مظلومیت نیست، و کاشانی بیپشتوانه نمیماند.
این بار، ملّت همقدم است، همدل است، و همصدا. این انسجام ملّی، این آمادگی برای فداکاری، این شور دفاع از سرزمین، نه پدیدهای اتفاقی، که حاصل چهل سال تربیت انقلابی، فرهنگی و ایمانیست. بدین معنا که فریاد وطنخواهی خود را نیز، مدیون امامیم! اگر در گذشته، وطنخواهی در دلها محصور بود، امروز در گامها، در صداها و در میدانها تجلّی یافته است