جامعه کتابخوان ایرانی از این اثر به عنوان یکی از مهمترین آثاری نام میبرند که درباره جنگ ایران و عراق نوشته شده و ماجرای نخستین روزهای آن رویداد را روایت میکند. ماجرای قصه درباره سه ماه تجاوز لشکر بعثی عراق به مناطق جنوبی است.راوی یک معلم اهوازی است که همراه خانوادهاش در اهواز زندگی میکنند و با آغاز جنگ و شروع بمباران مناطق مسکونی درصدد مهاجرت برمیآیند اما این کار چندان ساده نیست. کارمندان اداره طبق بخشنامه استانداری موظف به حضور در محل کار خود هستند ضمن آنکه خروج از شهر هم به خاطر ازدحام مردم مشکلات زیادی دارد.
هجوم نیروهای عراقی، بمبارانهای شدید و صحنههای دلخراش با جزئیات دقیق به تصویر کشیده میشود و شخصیت اصلی داستان از یکسو شاهد از دست دادن عزیزان خود است و از سویی دیگر بیخانمانی همشهریان و تبعات دیگر جنگ را میبیند و رنج میکشد. با این حال اما موضوع محوری قصه که استادانه به آن پرداخته شده مقاومت مردم است. راوی بارها به مناطق جنگ زده سر میزند و چگونگی زیستن و تابآوری در شرایط جنگی را شرح میدهد. یکی از صحنههای تکاندهنده داستان بازگشت او به محلهای است که پس از بمباران ویران شده و خواننده را به شدت تحتتاثیر قرار میدهد. منتقدان بسیاری از این رمان به عنوان یک سند ادبی مهم از تاثیر جنگ بر زندگی مردم یاد کردهاند.
احمد محمود درباره نوشتن این رمان گفته بود: «وقتی خبر کشته شدن برادرم را در جنگ شنیدم، از تهران راه افتادم رفتم جنوب. رفتم سوسنگرد، رفتم هویزه. تمام این مناطق را رفتم. تقریبا نزدیک جبهه بودم. وقتی برگشتم، واقعا دلم تلنبار شده بود. دیدم چه مصیبتی را تحمل میکنم. اما مردم چه آراماند. چون تا تهران موشک نخورد، جنگ را حس نکرد. دلم میخواست لااقل مردم مناطق دیگر هم بفهمند که چه اتفاقی افتاده است. همین فکر وادارم کرد که زمین سوخته را بنویسم.»
بابک اعطا پسر این نویسنده هم گفته است: پدرم برای اینکه جنگ و فضای آن را بشناسد، اصرار بسیار زیادی داشت به جبهه برود و با اینکه اجازه رفتن به جبهه را نداشت، از طریق یکی از دوستانش که در بانک کار میکرد، این اجازه را گرفت و به جبهه رفت، قبل از اینکه پدرم شروع به نوشتن «زمین سوخته» کند، عمویم در جبهه کشته شد و زمانی که پدر، به فصلی رسید که میخواست در آن، مرثیه شهادت برادر را بنویسد، زارزار میگریست و حتی از ناراحتی، به مدت سه شب تب کرد. هنوز هم کسی قدر و منزلت رمان «زمین سوخته» را درک نکرده است. وقتی «زمین سوخته» منتشر شد، خیلیها به احمد محمود اعتراض کردند و گفتند او این رمان را به نفع حاکمیت نوشته است.
از سوی دیگر، بسیاری از افراد درون حکومت نیز گفتند که این رمان، جنگ را به نفع چپیها تفسیر کرده است؛ در حالی که هیچکدام به درستی متوجه عمق رمان نشدند و نفهمیدند که داستان درباره آدمی و درد و رنجهایش است. در کارنامه احمد اعطا که با نام احمد محمود شناخته میشود آثاری همچون «همسایهها»، «داستان یک شهر»، «زمین سوخته»، «مدار صفر درجه» و «درخت انجیر معابد» و... وجود دارد که دو اثر «مدار صفر درجه» و «زمین سوخته» به شکل مستقیم بازتاب دهنده نگاه او نسبت به وقایع جنگ هشت ساله است هرچند جنگ بر کارهای دیگر او نیز سایه انداخته است.