شعر کودکانه درباره مسیر مدرسه
در دنیای پرهیاهو و شلوغ امروز، "راه مدرسه" نه تنها مسیری برای رسیدن به علم و دانش است، بلکه سفر دل‌انگیزی به سوی کشف دنیای جدید و دوستان تازه می‌باشد. این مسیر، با آفتاب درخشان و آواز پرندگان، یادآور لحظات شاد و معصومانه‌ی کودکی است. در این سفر، هر قدمی که برمی‌داریم، درختان و گل‌ها گویی به ما سلام می‌کنند و دنیایی پر از شگفتی و زیبایی را پیش رویمان می‌گشایند. شعر "راه مدرسه" با بیانی ساده و کودکانه، احساسات شاد و پرشور کودکان را به تصویر می‌کشد و به ما یادآوری می‌کند که هر روز یک فرصت نو برای یادگیری و دوستی است. در این شعر، عشق به یادگیری و شور و شوق کودکی در هم آمیخته‌اند و ما را به دنیای شیرین مدرسه می‌برد.
باز هم موی مرا
مادرم شانه زده
روی پیراهن من
نقش پروانه زده
********
مادرم داده به من
کیف زیبای مرا
هست امروز قشنگ
همه چیز و همه جا
شعر آموزشی کودکان درباره مدرسه
پدرم باز مرا
می‌سپارد به خدا
می‌کشد بر سر من
دست پرمهرش را
********
روی لبهای همه
خنده مهمان شده است
موقع رفتن من
به دبستان شده است
افسانه شعبان‌نژاد
در صبح روشن، آفتاب می‌تابد،
با خوشحالی، من به مدرسه می‌روم،
کتاب‌ها در دست، دل شاد و پر از امید،
هر قدمی که برمی‌دارم، دنیایی نو می‌سازم.
********
چند تا دوست دارم، همه با هم می‌خندیم،
در راه مدرسه، ما با هم بازی می‌کنیم،
گنجشک‌ها هم همراه ما می‌خوانند،
آسمان آبی، با ابرهای نرم و سفید.
ماجراهای کودکانه در راه مدرسه
می‌رسیم به مدرسه، دروازه‌ای بزرگ،
آنجا علم و دانش، برفراز همگان است،
با عشق و شوق، هر روز یاد می‌گیریم،
در دل‌هایمان، نور امید می‌کارد.
********
به خانه برمی‌گردم، با دلی پر از شادی،
قصه‌ها و درس‌ها، در ذهنم جاودانی،
راه مدرسه، سرشار از خاطرات زیباست،
روزهای خوش کودکی، همیشه در یاد ماست.
گردآوری: بخش کودکان بیتوته
