به گزارش فارس: انرژی هستهای در قرن کنونی به یکی از کلیدیترین گزینهها برای عبور از بحران انرژی و دستیابی به امنیت انرژی تبدیل شده است. در حالی که تغییرات اقلیمی و افزایش بیسابقه تقاضا برای انرژی، کشورها را به بازاندیشی در منابع تأمین انرژی واداشته، انرژی هستهای بهدلیل ویژگیهایی چون تولید برق پایدار، پاک و با حجم بالا، یکی از مهمترین جایگزینها برای سوختهای فسیلی بهشمار میرود.
انرژی هستهای با انتشار بسیار اندک کربن، به کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه امکان میدهد که به تعهدات اقلیمی خود در قالب توافق پاریس یا برنامه «خالص صفر» پایبند بمانند. از سوی دیگر، برای کشورهایی که واردکننده انرژی یا در معرض بیثباتی منابع فسیلی هستند، توسعه زیرساختهای هستهای به معنای استقلال استراتژیک، کاهش آسیبپذیری ژئوپلیتیکی و تقویت توانمندی فناورانه است.
در چنین شرایطی، بررسی وضعیت فعلی و آینده نیروگاههای هستهای در کشورهای مختلف جهان، نشاندهنده شکلگیری یک رقابت بیسابقه برای پیشتازی در «دور جدید عصر هستهای» است.
آمریکا؛ قدرت هستهای جهان با سیاستی متناقض
ایالات متحده با در اختیار داشتن ۹۴ راکتور فعال در ۲۸ ایالت و ظرفیت تولید ۱۰۲ گیگاوات، بزرگترین تولیدکننده برق هستهای در جهان است. این کشور سالانه حدود ۸۰۰ میلیارد کیلوواتساعت برق اتمی تولید میکند که نزدیک به یکچهارم کل تولید جهانی برق هستهای را شامل میشود.
با وجود وابستگی بالای واشنگتن به انرژی هستهای (۱۸ درصد برق مصرفی)، سیاستهای آمریکا در قبال برنامههای صلحآمیز کشورهای مستقل، از جمله ایران، همواره رویکردی محدودساز، تبعیضآمیز و مداخلهجویانه داشته است. آمریکا در عین اتکا بر انرژی هستهای، تلاش میکند انحصار تکنولوژیکی و ژئوپلیتیکی این حوزه را حفظ کرده و توسعه بومی فناوری هستهای در دیگر کشورها را با فشار سیاسی، تحریم و کارشکنی محدود سازد.
فرانسه؛ رهبر هستهای اروپا با اتکای حداکثری بر اتم
فرانسه دومین قدرت هستهای جهان است و با ۶۴ گیگاوات ظرفیت تولید از ۵۶ راکتور فعال، بیش از ۶۸ درصد برق خود را از اتم تأمین میکند. برخلاف بسیاری از کشورهای اروپایی، پاریس نهتنها انرژی هستهای را تهدید یا مسئلهای جنجالی نمیداند، بلکه آن را یک «افتخار ملی» میخواند و پایهای برای استقلال انرژی خود و حتی صادرات به کشورهای همسایه مانند آلمان، اسپانیا و ایتالیا قرار داده است.
برنامه بلندمدت فرانسه شامل ساخت شش رآکتور پیشرفته EPR تا سال ۲۰۳۵ و اضافه شدن ۱۲ گیگاوات ظرفیت جدید است. این کشور همچنین از حامیان جدی سیاست سهبرابر کردن ظرفیت جهانی انرژی هستهای تا سال ۲۰۵۰ است.
چین پیشتاز آینده هستهای جهان
چین سومین تولیدکننده فعلی برق هستهای با ۵۸ گیگاوات ظرفیت است، اما با برنامهریزی برای افزایش ۱۱۸ گیگاوات جدید، عملاً بزرگترین توسعهدهنده زیرساختهای هستهای جهان در افق ۲۰۳۵ خواهد بود. پکن که اکنون ۲۷ واحد نیروگاهی در حال ساخت دارد، در مجموع برای ساخت ۱۵۰ رآکتور جدید با هزینه ۴۴۰ میلیارد دلار برنامهریزی کرده است.
توسعه شتابگرفته چین، بخشی از راهبرد کلان «استقلال انرژی» و «کاهش آلودگی هوا» است و نشاندهنده عزم پکن برای تصاحب جایگاه اول جهانی در بازار انرژی آینده، بهویژه در رقابت با ایالات متحده و اتحادیه اروپا است.
هند بازیگر نوظهور با برنامهای بلندپروازانه
هند، دیگر قدرت آسیایی، با افزایش برنامهریزیشده ظرفیت تا ۳۲ گیگاوات در دهه آینده، به دنبال رشد ۴۲۰ درصدی در حوزه انرژی هستهای است. این کشور در تلاش برای رساندن ظرفیت خود به ۶۴ گیگاوات تا سال ۲۰۳۲، قصد دارد جایگاه خود را در میان پنج قدرت اول جهان تثبیت کند.
برای هند، استفاده از انرژی هستهای نه تنها ابزاری برای کاهش اتکا به واردات انرژی، بلکه بخشی از مسیر توسعه پایدار در برابر بحرانهای زیستمحیطی و رشد سریع جمعیت است.
روسیه و کره جنوبی و تداوم سنت قدرتهای فناورانه
روسیه با ۲۹ گیگاوات و کره جنوبی با ۲۷ گیگاوات، هر دو در میان پنج قدرت اول فعلی جهان قرار دارند. مسکو قصد دارد ۲۱ گیگاوات دیگر به ظرفیت فعلی اضافه کند و با سرمایهگذاری در پروژههای برونمرزی (مانند مصر، ترکیه، و ...)، جایگاه خود را در بازار جهانی تثبیت نماید.
کره جنوبی نیز بهعنوان صادرکننده فناوری به کشورهایی نظیر امارات، بخشی از زنجیره جهانی توسعه هستهای شده است.
چرخش ژئوپلیتیکی خاورمیانه از نفت به اتم
کشورهایی مانند امارات و عربستان سعودی، علیرغم دارا بودن منابع عظیم نفتی، وارد رقابت هستهای شدهاند. امارات با همکاری کره جنوبی، اکنون حدود ۲۵ درصد برق خود را از انرژی هستهای تأمین میکند. عربستان نیز با ساخت دو راکتور بزرگ و همکاریهای متنوع با روسیه، چین و فرانسه، عملاً در مسیر تبدیل به یک بازیگر مهم هستهای قرار دارد.
در حالی که این کشورها نهتنها با مخالفت آمریکا مواجه نشدهاند، بلکه از حمایتهای فنی و دیپلماتیک نیز بهرهمند شدهاند، برخورد دوگانه غرب با ایران آشکارتر از همیشه جلوه میکند.
سهم تولید برق از انرژی هستهای در برخی از کشورها
نگاهی به آمارهای منتشر شده آژانس بینالمللی انرژی اتمی نشان میدهد که کشور فرانسه، که از دهه ۱۹۶۰ میلادی تلاشهای گستردهای برای توسعه نیروگاههای هستهای انجام داده است، امروز بیش از ۶۳ درصد از برق مورد نیاز خود را از طریق انرژی هستهای تأمین میکند. این سهم قابل توجه، حاصل سالها برنامهریزی و سرمایهگذاری پایدار است.
پس از فرانسه، کشور بلژیک با تأمین ۴۶ درصد از برق خود از طریق نیروگاههای هستهای در رتبه دوم قرار دارد که این رقم نیز بسیار قابل توجه است. لازم به تأکید است که تولید برق هستهای با فعالیتهای غنیسازی اورانیوم متفاوت است و هر دو شاخص جداگانه بررسی میشوند.
روسیه و آمریکا، اگرچه از موفقترین کشورها در زمینه غنیسازی اورانیوم محسوب میشوند، اما در تولید برق هستهای بهترتیب با سهمهای ۱۹ و ۱۸ درصد در رتبههای هفتم و هشتم قرار دارند.
در مقابل، ایران با وجود تمام تلاشها برای توسعه زیرساختهای هستهای و ظرفیتسازی در این حوزه، سهمی محدود در تولید برق هستهای دارد. سهم ایران از نیروی برق هستهای تنها حدود ۱.۷ درصد است و کشورمان در جایگاه سیام جهان قرار گرفته است. این وضعیت تا حد زیادی ناشی از تحریمها و فشارهای سیاسی و اقتصادی غرب و آمریکا است که مانع توسعه گسترده و بهرهبرداری کامل از ظرفیتهای هستهای کشور شده است.
آیندهنگری هستهای و تضادهای ژئوپلیتیکی
روند فعلی نشان میدهد که انرژی هستهای در آستانه یک بازگشت بزرگ جهانی قرار دارد. با هدف دستیابی به اهداف اقلیمی، استقلال انرژی و توسعه فناورانه، کشورها در حال سرمایهگذاری سنگین در این حوزهاند.
اما در کنار این پیشرفتها، تناقضهای جدی در نظم جهانی هستهای نیز آشکار شده است. کشورهای غربی، بهویژه آمریکا و تروئیکای اروپایی، در حالی خود به شدت به انرژی هستهای وابستهاند و توسعه آن را ترویج میکنند که در برابر برنامههای صلحآمیز ایران، با استانداردهای دوگانه و رویکردی خصمانه عمل میکنند.
با این حال اما آینده انرژی هستهای، نه فقط در گرو فناوری، بلکه وابسته به اصلاح نگاه ژئوپلیتیکی، پایان دادن به انحصارطلبی و ایجاد نظامی عادلانه برای بهرهمندی همه کشورها از انرژی پاک و پایدار خواهد بود.
برخیها همچون ترامپ رییس جمهور آمریکا معتقدند ایران که دارای منابع فراوان نفت و گاز است، نیازی به انرژی هستهای ندارد، اما واقعیت این است که داشتن نفت و گاز بهتنهایی نمیتواند امنیت بلندمدت انرژی را تضمین کند. انرژی هستهای بهعنوان یک منبع پایدار، مستقل از نوسانات بازار جهانی نفت و گاز، به این کشورها کمک میکند تا وابستگی خود را به سوختهای فسیلی کاهش دهند و سبد انرژی خود را متنوع کنند. این موضوع بهویژه در شرایط بحرانی (تحریم، جنگ، بحران قیمت نفت) اهمیت حیاتی دارد.
کشورهایی مثل عربستان و امارات ترجیح میدهند منابع نفت و گاز خود را بهجای مصرف داخلی، صادر کنند و از این طریق درآمد ارزی پایدار کسب کنند. انرژی هستهای میتواند نیازهای داخلی برق را تأمین کند تا منابع فسیلی صرفاً در خدمت صادرات باشند.
نیروگاههای هستهای توان تولید مستمر و قدرتمند برق را دارند. کشورهای نفتخیز حاشیه خلیج فارس با بحران کمآبی روبهرو هستند و انرژی هستهای میتواند منبع مناسبی برای شیرینسازی آب دریا با استفاده از سیستمهای حرارتی یا اسمز معکوس باشد.
با افزایش فشارهای بینالمللی برای کاهش انتشار کربن، حتی کشورهای تولیدکننده نفت نیز مجبورند به سمت انرژیهای پاک حرکت کنند. انرژی هستهای بهعنوان یک منبع پاک و بدون انتشار CO2 در تولید برق، نقشی کلیدی در تحقق اهداف اقلیمی دارد.
ورود به حوزه انرژی هستهای، نشانهای از پیشرفت فناورانه و قدرت علمی است. کشورهایی مانند امارات، عربستان، مصر و حتی غنا، انرژی هستهای را ابزاری برای کسب اعتبار جهانی، انتقال فناوری، آموزش نیروی انسانی و گسترش زیرساختهای دانشمحور میدانند.
در منطقههایی که رقابت ژئوپلیتیکی شدید است، ورود به عرصه انرژی هستهای بهنوعی توازنساز قدرت محسوب میشود.
وابستگی شدید به سوختهای فسیلی و واردات برخی فرآوردهها میتواند در صورت تحریم به پاشنه آشیل کشورها تبدیل شود. انرژی هستهای میتواند استقلال نسبی در تولید برق، تولید ایزوتوپهای صنعتی و پزشکی، و کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی وارداتی ایجاد کند.
بنابراین، نفت و گاز داشتن به معنای بینیازی از انرژی هستهای نیست. بلکه بسیاری از کشورهای نفتخیز، از جمله ایران، عربستان، امارات و روسیه، توسعه انرژی هستهای را یک ابزار راهبردی برای حفظ جایگاه جهانی، مدیریت بلندمدت منابع، و ارتقای قدرت ملی میدانند. این روند همچنین بازتابدهنده تحولات جهانی در مسیر عبور از اقتصاد نفتی به سمت اقتصاد مبتنی بر دانش، فناوری و انرژیهای پاک است.