روزنامه هفت صبح
نوشین آذرنگ
در سال ۲۰۲۴، فروش کالاهای لوکس در چین با سقوطی خیرهکننده بین ۱۸ تا ۲۰ درصد مواجه شد. آماری که شرکت مشاوره «بیناندکامپنی» منتشر کرده، نشان میدهد دوره رشد «تصاعدی» این کشور به پایان رسیده است. به همین تناسب بازار هنر نیز از این افت بینصیب نمانده.
براساس گزارش سالانه «آرتبازل»، نمایشگاه بینالمللی هنر معاصر، «و یوبیاس» فروش آثار هنری در چین طی همان سال ۳۱ درصد کاهش یافته و چین را از جایگاه دومین بازار بزرگ هنر جهان به رتبه سوم سوق داده است.
در چنین شرایطی، قاعده همیشگی بازار هنر یکبار دیگر به جریان افتاد «پول را دنبال کن». حراجخانهها و فروشندگان آثار هنری با نگرانی در جستوجوی خریداران جدید در مناطق دیگرند. و اکنون نگاهها بیش از هر جای دیگر، به سمت خلیج فارس و به ویژه عربستان سعودی معطوف شده است، منطقهای که دلایل متعددی برای جذابیتش وجود دارد.
امارات متحده عربی با جایگاه خود به عنوان بهشت مالیاتی، ثروتمندان بسیاری را از سراسر جهان به سوی خود کشانده و همچنان هیچگونه تحریمی علیه شهروندان روسی وضع نکرده است. نتیجه این رویکرد را ورا آلخووا، گرداننده کانال تلگرامی روسیزبان فعال در زمینه فرهنگ در دبی، شارجه و ابوظبی، در گفتوگو با آرتنیوزپیپر، چنین توصیف کرده: «نیمی از مسکو آمده دبی.» اگرچه سرمایههای روسی به وضوح وارد بازار املاک امارات شدهاند، اما هنوز تأثیر محسوسی بر بازار هنر این کشور نگذاشتهاند.
در همین حال، شایعاتی مبنی بر احتمال واگذاری مدیریت نمایشگاه هنری دولتی «ابوظبی آرت»، نمایشگاه سالانه هنر در جزیره سعدیات، به آرتبازل به گوش میرسد. رویدادی که هر سال در جزیره سعدیات برگزار میشود. همچنین، سرمایهگذاری یک میلیارد دلاری یکی از صندوقهای ثروت حاکمیتی امارات در حراجخانه ساتبیز، نشانهای دیگر از تمرکز خلیج فارس بر بازار هنر است.
با این حال، با وجود عملکرد قابل قبول «آرت دبی»، نمایشگاه بینالمللی هنر در دبی، توجه واقعی جهان هنر اکنون به عربستان سعودی جلب شده است، کشوری که تحت هدایت غیررسمی ولیعهد محمد بن سلمان، سرمایهگذاری سنگینی در پروژههای فرهنگی انجام میدهد. این اقدامات بخشی از چشمانداز «سعودی ۲۰۳۰» است. برنامهای برای عبور از اقتصاد متکی بر نفت و افزایش گردشگری است که از آن جمله میتوان به پروژه پرحاشیه العُلا، منطقهای باستانی بازسازیشده برای جذب گردشگران فرهنگی اشاره کرد.
برگزاری موفق رویدادهایی چون «هفته هنر ریاض»، رویداد هنری سالانه در پایتخت عربستان و دومین دوسالانه هنرهای اسلامی، دوسالانهای متمرکز بر هنر اسلامی و همچنین افتتاح موزه عظیم «تیملب بوردرلس»، فضایی دیجیتال و تعاملی با آثار هنری پویا، در جده که گفته میشود با حمایت مالی دولت سعودی راهاندازی شده، نشانههایی از عزم عربستان برای تثبیت جایگاه خود در صحنه جهانی هنر است.
ساتبیز و کریستیز هر دو دفاتری در عربستان سعودی دایر کردهاند. ساتبیز نخستین حراجی خود را در ماه فوریه در منطقه تاریخی «الدرعیه»، محوطهای تاریخی در نزدیکی ریاض، برگزار کرد. رویدادی با ترکیبی از آثار هنرمندانی چون «فرناندو بوترو»، «بنکسی»، «رنه ماگریت» و «رفیق انادول»، تا کالاهای لوکس نظیر کیفهای دستی و جواهرات. با این حال، بخش هنر عملکرد بهتری از بخش کالاهای لوکس داشت. این حراجی که در یک آمفیتئاتر روباز ۲۵۰ نفره برگزار شد با نرخ فروش ۶۷ درصدی (بر حسب تعداد آثار) در مجموع ۱۷.۳ میلیون دلار فروش داشت. رقمی که در محدوده پیشبینیشده قرار گرفت.
هرچند برخی گمان کردند این حراجی برای ساتبیز ضررده بوده، اما سخنگوی این حراجخانه چنین ادعایی را رد کرد و گفت که این رویداد «از نظر مالی سودآور» بوده است. به گفته او، ۳۵ درصد خریداران برای نخستینبار با ساتبیز همکاری کردهاند، نکتهای که آن را «موفقیتی بزرگ در مسیر پرورش بازاری جدید و مهم» دانست.
۶۳ درصد جمعیت عربستان زیر ۳۰ سال دارند. به همین دلیل، جلب نظر نسلهای جوان، به ویژه متولدان دهههای ۱۳۷۰ تا 1390، نقشی تعیینکننده در آینده بازار هنر این کشور خواهند داشت.سوال بزرگی که اکنون در ذهن فعالان بازار نقش بسته این است که چرا با وجود افزایش چشمگیر تعداد میلیاردرها در پانزده سال گذشته، بازار هنر دچار رکود شده است؟ برخی کارشناسان باور دارند کالاهای لوکس میتوانند همچون «مخدر مقدماتی» برای ورود خریداران به بازار هنر عمل کنند. با این حساب، اینکه در نخستین حراجی بزرگ عربستان، هنر بهتر از کالاهای لوکس فروش رفته، تا حدودی غیرمنتظره بود.
آنچه روشن است، این است که چرخش بازار هنر به سوی خلیج فارس آغاز شده، حالا باید دید این مسیر تازه، در سالهای پیشرو به کجا خواهد انجامید و ایران به عنوان یکی از کشورهای خلیجفارس و صاحب تاریخچه تمدنی، فرهنگی و هنری تا چه اندازه میتواند از این چرخش بازار اقتصادی هنر به سود خود استفاده کند. با وجود اتفاقات خوبی که در سالهای اخیر برای هنر ایرانی افتاده است، تمام آنچه از فروش آثار تا مطرح شدن هنرمندان وجود داشته، همگی برپایه اقدامات شخصی و خصوصی بوده است.
آنچه مشخص است در طول سالیان گذشته، هیچ دولتی برنامهریزی بلندمدت و یا حتی نظاممندی برای سهمگیری در بازار اقتصادی هنر و استفاده از فروش آثار هنری و بازگشت سرمایه به داخل ایران نداشته است. میتوان امید داشت، هرچند امید واهی که تغییر و در واقع تحولی در نگاه حاکمیتی نسبت به هنر و اقتصاد هنر اتفاق بیفتد.