سرویس جامعه مشرق - در فضای مجازی، کاربران معمولاً راحتتر درددل میکنند و تجربیات خود را به اشتراک میگذارند. با گوش سپردن به این درددلها، با پدیدههایی مواجه میشویم که تنها به دلیل نوظهور بودن، مورد استقبال برخی جوانان قرار گرفتهاند؛ اما ناآگاهی از پیامدهای منفی و چگونگی مواجهه با آنها، به گرفتاری و آسیب منجر شده است. به خصوص اینکه این پدیدهها خواستگاه غربی داشته باشد و از سوی برخی پزشکان روانشناس آنسوی مرز و بوم، توجیه شود؛ در این شرایط درک آسیبهای این مسائل سختتر هم خواهد شد.
آنچه که این روزها برخی جوانان را درگیر خود کرده، پدیدهای به نام «رابطه آزاد» است. متاسفانه در سالهای اخیر برخی ازدواجها که بدون تحقیقات و آشنایی عمیق شکل گرفته بوده، به بنبست رسیده و اکنون برخی جوانان در پی مواجهه با این ازدواجهای ناکام، به پدیدههایی از جمله روابط غیرتکهمسری اخلاقی و Open Relationship روی آوردهاند.
در این گزارش به پوسته جدیدی از خیانت در روابط زناشویی پرداخته خواهد شد که این روزها برخی جوانان با مشاهده تجربیات تبلیغاتی برخی بلاگرهای ایرانی و خارجی و همچنین پیشنهادات روانشناسان غربی، به آن روی آورده و اکنون از کرده خود پشیمان شدهاند.
آیا پرداختن به این مسائل در رسانهها به صلاح است؟
نکته ضروری که حتما باید آن را مطالعه کنید این است که پرداخت رسانهها به موضوعات حساس، اغلب با انتقاد برخی کاربران مواجه میشود. آنها معتقدند پژوهش درباره این مسائل، باعث بیشتر شناخته شدن و معرفی آن به جامعه میشود و نباید یه سراغ این مسائل رفت. اما باید تأکید کرد که اگر مشکلات اجتماعی و سیاسی در جامعه سر بازکند، باید در بستر رسانهای تحلیل و بررسی شود تا افراد درگیر، به اطلاعات مفید برای حل مسائل دسترسی داشته باشند. ثانیا، رسانهها موضوعاتی را مورد بررسی قرار میدهند که افرادی را در جامعه با خود درگیر کرده و رو به رشد باشد.
برای مثال، موضوع روابط باز در فضای حقیقی و مجازی کشور موردتوجه قرار گرفته و به همین خاطر مشرقنیوز با ارتباط با یکی از رواندرمانگران باتجربه کشور، به روایتی نگرانکننده از مراجعینی که سابقه روابط باز در زندگی زناشویی داشتند دست پیدا کرده که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. از طرفی طبق پژوهشهای سازمان جهانی بهداشت، این سازمان در یکی از دستورالعملهای خود تأکید میکند که بحث مستدل درباره سلامت جنسی و روابط نوجوانان، ابزاری مؤثر برای پیشگیری از آسیبهای روانی و جسمانی آنها در آینده است.
از کجا شروع شد؟
چندی پیش مشغول گشت و گذار در شبکههای اجتماعی بودیم که چشممان به یک توئیت عجیب و البته پرواکنش خورد. دو اکانت توئیتری از تجربیات خود درباره روابط زناشویی خود نوشته بودند که تعجب بسیاری از کاربران را به دنبال داشت؛ این مکالمه از جایی شروع شد که یکی از آنها توئیت زده بود: «اگر اجازه میدین، من عاشق بیش از یک نفر بودن رو تجربه کنم!». این موضوع باعث شده بود یکی از کاربران تجربیات خود از این نوع روابط را به اشتراک گذاشته و بنویسد: «من و همسرم سالهاست این سبک زندگی رو انتخاب کردیم. هم من دوست پسر دارم و هم همسرم دوست دختر. البته که چالشهای خودش رو داره و هردومون از دوستهای هم خبر داریم. دوستهامون هم از نوع زندگی ما خبر دارن. حتی اگه ناراحتی بین همسر و دوستش پیش بیاد، تلاش میکنیم حلش کنیم!»
توئیت اولیه و پاسخ آن کمی نگرانکننده بود و این نگرانی را حتی میشد در نظرات کاربران حس کرد؛ بسیاری از اظهارنظرها به شدت این سبک زندگی را محکوم کرده و حتی کار به فحاشی علیه این دو اکانت کشیده شده بود. خشم کاربران ناشی از نگرانی آنها بابت عادیسازی این سبک از روابط انحرافی در بین جوانان بود. نکته جالب توجه نیز این است که پس از چندماه، یکی از کاربران توئیتر مدعی شد که اکانت مذکوری که دیگران را به این نوع از روابط دعوت کرده بود را از نزدیک میشناسد و زندگی او به تازگی به طلاق منجر شده است.
رابطه باز چیست؟
با بررسی دقیقتر موضوع و نظرات کاربران، متوجه شدیم که این افراد درباره پدیدهای به نام «غیرتکهمسری اخلاقی» یا (Ethical Non-Monogamy) تبادل نظر میکنند. در این سبک از رابطه، دو نفر، با آگاهی و توافق کامل، تصمیم میگیرند بهصورت عاطفی یا جنسی با دیگران نیز ارتباط برقرار کنند، بدون آنکه تعهد اصلیشان به یکدیگر خدشهدار شود. یکی از انواع این نوع رابطه، «رابطه باز یا آزاد» است که امروزه کل این مفهوم به همین عنوان شهرت پیدا کرده و نهتنها در حال عادیسازی است، بلکه متأسفانه گروه قابلتوجهی از جوانان را به خود درگیر کرده است.
«رابطه باز» یا Open Relationship، گونهای از پیوند غیرتکهمسری است که در آن دو نفر، با آگاهی و توافق کامل، تصمیم میگیرند بهصورت فقط جنسی با دیگران نیز ارتباط برقرار کنند، بدون آنکه تعهد اصلیشان به یکدیگر خدشهدار شود. نوع دیگر این روابط، با عنوان پلیآموری شناخته میشود که محدودیت آن کمتر است و در آن ممکن است افراد همزمان چند رابطهی هم عاطفی و هم جنسی با دیگران داشته باشند. شاید با مطالعه این بخش، ذهنتان به سمت مقوله خیانت کشیده شود؛ اما به ادعای مروجان این سبک، تفاوت کلیدی آن با خیانت در شفافیت و رضایت طرفین است. در رابطه باز، هر دو طرف از ارتباطات موازی یکدیگر آگاهاند و موافق آن هستند، درحالیکه در خیانت، شریک زندگی از این موضوع بیاطلاع است، رضایت ندارد و در صورت آگاهی، خشمگین و آشفته خواهد شد.
این روابط تنها به این سبکها محدود نمیشوند و در شکل دیگری به نام «سوئینگر» نیز رایج است که معمولاً شامل تبادل همسر با رضایت طرفین و در قالب گروهی است. این پدیده گاهی در قالب مهمانیهای شبانه، که به «کلیدپارتی» شهرت یافته و اغلب با برخوردهای انتظامی و قضایی مواجه شده، رخ داده است. بر اساس گزارشهای منتشرشده در فضای مجازی، در برخی از این پارتیهای نامشروع، زوجها پس از مصرف بیشازحد مشروبات الکی، شرکای خود را برای یک شب با یکدیگر معاوضه میکنند!
اگر کمی در ماهیت این سبکها تامل کنید، متوجه میشوید که در واقع، تمام این سبکها نوعی تلاش برای عادیسازی تنوعطلبی در روابط انسانی هستند که با تکیه بر صداقت و اطلاع طرفین، خیانت را بهظاهر توجیه کرده و به همین خاطر نام غیرتکهمسری «اخلاقی» را بر خود نهادهاند. در واقع با ظهور این پدیده، پوسته جدیدی از خیانت در جامعه رونمایی شده است.
این نوع رابطه اکنون در فضای مجازی فارسی در حال ترویج و عادیسازی است. با بررسی توجیهات بلاگرها و مروجان روابط باز در شبکههای اجتماعی، به استدلالهایی سطحی و سست برمیخوریم که تلاش میکنند این موضوع با این حساسیت بالا را با مسائل پیشپاافتاده و غیرقابل قیاس، توجیه کنند. برای مثال یکی از افرادی که درگیر رابطه باز شده برای توجیه علاقه به این نوع از رابطه میگوید «مگه شما وقتی توی خونه تلویزیون دارید، سینما نمیرید!؟» یا یک بلاگر ضمن افتخار به روابط توافقی خود و همسرش با غریبهها، این موضوع را با خوردن شکلات در کودکی مقایسه میکند!!
البته ترویج این روابط انحرافی به شبکههای اجتماعی ختم نمیشود؛ اخیرا ویدیویی کوتاه از چند کودک خردسال منتشر شده که در مهدکودک به دنبال ازدواج، فرزندآوری و حتی روابط باز با هم بودند. با وجود اینکه بسیاری از کاربران مدعی بودند که این ویدیو واقعیست و از دل یک مهدکودک درز کرده؛ اما در واقع بریدهای از فیلم سینمایی «عصبکشی»، ساخته امیر توده روستا بود. این فیلم در سال ۱۴۰۰ ساخته شده بود و حتی در جشنوارههای بینالمللی متعددی حضور داشته است. این فیلم در بخش مسابقه اصلی (رقابتی تایگر) پنجاه و دومین دوره جشنواره فیلم روتردام هلند نیز به نمایش درآمد. همچنین در جشنوارههای فریبورگ سوئیس و استانبول هم به نمایش گذاشته شده است.
عصبکشی قصد داشته با نگاهی بیپرده به بحران بلوغ، تربیت ناسالم و فروپاشی اخلاقی در سنین پایین کودکی بپردازد و پایانی باز و تلخ، بیننده را با پرسشهایی درباره علت خشونتهای بچهها رها کند. با وجود اینکه گفته شده این فیلم برای کودکان مناسب نیست؛ اما انتقاد بسیاری از کاربران بابت به تصویر کشیدن این لحظات و نقش آفرینی کودکان در این فیلمنامه را به دنبال داشت. لازم به ذکر است در این سکانس معروف، نمایشی تبلیغی از رابطه باز، نوعی از رابطه انحرافی که اخیرا توسط بزرگسالان در حال انجام است، به تصویر کشیده شد. در این سکانس یکی از دختران خردسال مهد به همکلاسی خود آموزش داده که میتواند یکروز در میان، با دو همکلاسی پسر خود ازدواج کند و با هردو در ارتباط باشد. علاوه بر این فیلم، برخی تولیدات نمایشخانگی نیز در سالهای اخیر، روابط باز را به صورت زیرپوستی به نمایش کشیدهاند.
سکانسی از فیلم عصبکشی
روایت یک روانشناس از فروپاشی یک خانواده با روابط باز
این شواهد سبب شد تا با خانم دکتر فاطمه طهماسبیزاده، یک روانشناس باتجربه در این زمینه ارتباط بگیریم. ایشان در سالهای اخیر با تعداد قابل توجهی از مراجعینی که با روابط باز و غیرتکهمسری اخلاقی درگیر بودند، مواجهه شده و تجربیات خود را با مشرق نیوز در میان گذاشتند.
دکتر طهماسبیزاده معتقد است در سالهای اخیر، تمایل به روابط باز در میان گروههای خاصی از افراد افزایش یافته است، بهویژه در میان نسلهای جوانتر مانند Millennials (نسل هزاره) و Z (نسل Z). این نسلها بیشتر به دنبال روابطی با مرزهای انعطافپذیر هستند و به مدلهای سنتی تکهمسری، کمتر پایبندند. پژوهشها نشان میدهند که ۴۱٪ از نسل هزاره و ۵۹٪ از نسل Z نسبت به این سبک روابط علاقهمند هستند و دلیل آن نیز تمایل به تجربهگرایی و استقلال در انتخابهای عاطفی و جنسی است. علاوه بر جوانان، افراد با گرایشهای جنسی متنوع نیز، گرایش بیشتری به روابط باز نشان میدهند.
فاطمه طهماسبیزاده درباره تجربیات خود به مشرق گفت: یکی از مراجعین من یک زن و شوهر بودند که به دلیل مشکلات زناشویی که خانم با همسرش داشت، قصد طلاق داشتند. شوهر خانم به دلیل تعرضی که در کودکی به او شده بود، دچار اختلال جنسی بود و مشکلات خود با همسرش را پذیرفته بود؛ اما وجود یک بچه در زندگی مشترکشان مانع طلاق بود. به همین خاطر برای جلوگیری از فروپاشی خانواده، این زوج به فکر روابط باز و Open Relationship افتاده بودند!
دکتر طهماسبیزاده در ادامه افزود: پس از اینکه آنها چنین تصمیمی را به صورت توافقی گرفتند، شوهر این خانم جلساتی با من داشت و میگفت که در اوقاتی که خانمش در خانه نیست و مشغول رابطه آزاد بود، در اوج تنش روانی بوده و اصلا برایش قابل تحمل نبود. در واقع این روابط برای همین زوجی که به مشکلات زناشویی یکدیگر واقف بودند و پذیرفته شده بود، قابل تحمل نبود و نهایتا پس از مدتی به جدایی هم کشید.
این روانشناس مراجعین دیگری هم داشت که به زعمشان تا یک یا نهایتا دو سال، با روابط آزاد همسر خود کنار آمده و نهایتا به طلاق کشیده شده است.
دکتر طهماسبیزاده تاکید کردند که همه آنچه که در بالا گفته شد اثرات رابطه باز بر زن و مرد است حال اگر این دو داری فرزند یا فرزندان باشند احتمال آسیب به سلامت روان کودک نیز قابل تامل است که در صورت نداشتن محیط امن، با ثبات و پر از محبت، کیفیت و کمیت رابطه والد و فرزند، دستخوش تغییرات می شود.
اگر والدین با افراد زیادی درگیر رابطه باشند و این روابط بیثبات، پنهانی یا گیجکننده برای کودک باشد، میتواند باعث اضطراب، سردرگمی و حس ناامنی در کودک شود، کودکان کوچکتر ممکن است متوجه تفاوتهای بین رابطه والدینشان و دیگران نشوند. اما در سنین بالاتر (مثل نوجوانی)، درک اجتماعی، فشار همسالان و ارزشهای جامعه ممکن است باعث شود کودک با نوع رابطه والدینش درگیر تعارض درونی یا اجتماعی شود. یکی دیگر از بزرگترین منابع آسیب، قضاوت و طرد اجتماعی از طرف دیگران (دوستان، مدرسه، جامعه) است.
به زعم دکتر طهماسبیطاده، این افراد تصور میکنند که اگر از ابتدا با آگاهی و توافق، وارد چنین رابطهای شوند، ممکن است بتوانند تجربهای متعادل و بدون آسیب رقم بزنند. اما واقعیت این است که در عمل، بسیاری از چالشها و آسیبها گریزناپذیر هستند.
یکی از مهمترین مشکلات، بروز حسادت و ناامنی عاطفی است. حتی اگر افراد در ابتدا با این سبک رابطه موافق باشند، در طول زمان ممکن است احساس طردشدگی، مقایسه با دیگر پارتنرها، یا ترس از ازدستدادن شریک خود را تجربه کنند. این احساسات میتوانند به استرس و آسیبهای روانی جدی منجر شوند. همچنین، اگر یکی از طرفین به اجبار یا برای حفظ رابطه تن به این سبک بدهد، احساس فداکاری نابرابر یا رنج پنهان در رابطه او ایجاد خواهد شد.
از سوی دیگر، روابط باز نیاز به مدیریت مداوم، گفتوگوهای پیچیده، تعیین قوانین و مراقبت از مرزها دارند که برای بسیاری از افراد خستهکننده و فرساینده است. خطرات بهداشت جنسی، احتمال دلبستگی ناخواسته به دیگران، فشار اجتماعی و فرهنگی، و حتی سوءاستفاده از عنوان «رابطه باز» برای فرار از مسئولیت نیز از دیگر چالشهای رایج هستند.
دیگر روانشناسان نیز نظراتی مشابه دارند. آنها معتقدند که برخی از زوجین در این رابطه اصلی خود با همسرشان، تحقیر و سرزنش میشوند و به همین خاطر وارد اینگونه روابط میشوند تا به زوج خود ثابت کنند که از کس دیگری تاییدیه و رضایت میگیرند و اینگونه قدرت نمایی بکنند. البته اینگونه روابط هزینههای خاص خود را هم دارد. روانشناسان معتقدند خیلی از این افراد دچار اختلالات اضطراب، بیقراری شدید، افسردگی و یا پرخاشگری میشوند و بعضا برخی به سمت خودکشی نیز رفتهاند. به گفته برخی رواندرمانگران، پس از این رابطه احساس ناامنی در ارتباط خود نخواهید داشت و دیگر احساس اعتماد از بین خواهد رفت و حتی حسادت نسبت به همسر نیز افزایش پیدا خواهد کرد.
کاهنهی کلیسا؛ اولین مروج روابط باز در قرن جدید
مثل همیشه، ایالات متحده آمریکا به عنوان اولین و مهمترین کانون فعالیت و پذیرش پلیآموری در جهان شناخته میشود. این معضل نخستینبار در اواخر قرن بیستم در ایالات متحده شکل گرفت. در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، با اوجگیری جنبشهای هیپی و آزادی جنسی، جوامع کوچک و آزمایشمحور در کالیفرنیا پدید آمدند که روابط باز و گروهی را با رضایت طرفین تجربه میکردند. واژه «پلیآموری» در سال ۱۹۹۰ توسط مورنینگ گلوری در مجله گرین اگ مطرح شد؛ این واژه تحت تأثیر یک رمان علمی-تخیلی ابداع شده بود.
مورنینگ گلوری همچنین کاهنهی کلیسای «همهی جهانها» واقع در کالیفرنیا ایالات متحده آمریکا بهشمار میرفت. گلوری از مدافعان روابط چندنفره بود و درواقع او را یکی از مبدعین این واژه میشناسند. او بههمراه همسرش، اوبرون زل-ریونهارت، به طراحی تصاویر خدایان نیز پرداخته بود. البته پیشتر هم مجلات و مقالاتی منتشر میشود که اولین آنها با مفاهیمی به نام «شکستن موانع هوس» منتشر میشد. در واقع کم کم این روابط عادیسازی میشدند که موانع هوسرانی را در جوامع از میان بردارند.
مورنینگ گلوری
مورنینگ گلوری و همسرش اوبرون زل-ریونهارت
پلیآموری بهمرور به سایر کشورهای غربی نظیر کانادا، بریتانیا و استرالیا نیز گسترش یافت و در کشورهایی مانند برزیل، بهویژه میان نسل جوان شهری، رشد قابل توجهی داشته است. در مقابل، در جوامع شرقی همچون چین و هند، هرچند چنین روابطی وجود دارند، اما عمدتاً بهصورت پنهانی و غیررسمی به دلیل محدودیتهای فرهنگی و قانونی دنبال میشوند. با اینکه آموزش مستقیم پلیآموری در مدارس رایج نیست، برخی محتوای آموزشی در کشورهای غربی ممکن است بهطور غیرمستقیم به تنوع روابط و جنسیت اشاره داشته باشد.
همچنین ایالات متحده در زمینه آموزش، تحقیق و گفتوگو نیز درباره پلیآموری پیشرو است. دانشگاههایی مانند برکلی، ویسکانسین، کلمبیا، میشیگان و پیس برنامههایی با محوریت روابط باز، کارگاههای آموزشی و گروههای دانشجویی مرتبط برگزار میکنند. حتی در کشورهایی چون اسلوونی و کانادا، برخی دانشگاهها بهطور آکادمیک به ابعاد مختلف این پدیده پرداختهاند. در دانشگاه هاروارد نیز از سال ۲۰۲۰ فعالیتهایی حقوقی برای حمایت از ساختارهای خانواده غیرمتعارف از جمله پلیآموری آغاز شده است.
نظرسنجی YouGov در سال ۲۰۲۱ با بیش از ۲۳,۰۰۰ شرکتکننده نشان داد که ۲۵ درصد آمریکاییها علاقهمند به تجربه رابطه باز هستند. این علاقه در میان مردان (۳۲٪) بیشتر از زنان (۱۹٪) و در میان Millennials (نسل متولد ۱۹۸۱-۱۹۹۶) با ۴۱٪ بیشتر از نسلهای دیگر بود.
نکته قابل توجهتر این است که روابط باز یا غیرتکهمسری اخلاقی در، DSM، (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی که توسط انجمن روانپزشکی آمریکا (APA) منتشر شده)، نه به عنوان یک اختلال روانی، بلکه به عنوان یک انتخاب رابطهای معتبر شناخته شده است. اگر یکی از افراد در یک رابطه باز، مشکلات روانی مانند حسادت شدید، اضطراب، اختلالات وابستگی یا ناامنی عاطفی داشته باشد که عملکرد اجتماعی یا روانی او را مختل کند، در این صورت ممکن است روانشناس یا روانپزشک به تشخیص اختلالاتی جز رابطه باز، بپردازد!
چه باید کرد؟
با در نظر گرفتن همه نکاتی که بیان شد، باید توجه داشت که برای داشتن یک زندگی زناشویی سالم و پایدار، ضروریست که زوجین پیش از ازدواج شناخت عمیق و واقعی از یکدیگر بهدست آورند. یا به هیچ عنوان اختلالات و تمایلات غیرقابل قبولشان را درون خود پنهان نکرده و حین زندگی زناشویی و پس از فرزندآوری، از آن پرده برداشته و همسر خود را در عمل انجام شده قرار ندهند؛ این نوعی تحمیل شرایط به همسر است.
چنین رفتارهایی نهتنها اعتماد میان دو نفر را از بین میبرد، بلکه بنیان خانواده را متزلزل میسازد. آغاز یک زندگی مشترک باید بر پایه صداقت، درک متقابل و پذیرش آگاهانه شکل بگیرد. در غیر این صورت، نتیجه چیزی جز گسست عاطفی، طلاق عاطفی یا رسمی، و بیشترین آسیب برای فرزندان، بهویژه کودکان خردسال، نخواهد بود. تصمیم به ازدواج باید با بلوغ فکری و مسئولیتپذیری کامل همراه باشد، نه بر اساس احساسات زودگذر یا تصورات نادرست.
نکته حائز اهمیت دیگر این است که آنچه که در جوامع غربی پذیرفته شده و در حال رواج است، به طور قطعی در جامعه و خانواده ایرانی قابل پیادهسازی نیست. باید توجه داشت بسیاری از کشورهای خارجی با وجود انتشار آمرهای رضایت بخش از مسائلی نظیر روابط باز، همچنان با این موضوع درگیر هستند و در بسیاری از موارد به اختلاف و جدایی ختم شده است.
هرچند این معضل، خیانت را توجیه کرده و باعث شده این مفهوم در اینگونه روابط درنظر گرفته نشود؛ اما باید توجه داشت که در دنیای ورزش و سینما، خیانت یا روابط خارج از ازدواج بارها باعث جنجال و حتی جدایی چهرههای سرشناس شده است. از جمله وین رونی که با وجود روابط خارج از ازدواج، همسرش کولین برای مدتی از او جدا شد. یا مثلاً جان تری، فوتبالیست معروفی که رابطهاش با همسر وین بریج، همتیمیاش، نهتنها به قطع روابط دوستانهشان منجر شد، بلکه به شدت به وجهه عمومی او در جامعه آسیب زد.
همچنین جرارد پیکه، بازیکن سابق بارسلونا نیز پس از خیانت، از همسرش شکیرا جدا شد. حتی در میان بازیگران نیز، جدایی برد پیت از جنیفر آنیستون و رابطهاش با آنجلینا جولی سالها سوژه رسانهها بود؛ بن افلک و جود لاو نیز به خاطر روابطی با پرستار بچهشان، روابط عاطفی اصلی خود را از دست دادند.