چند روز قبل هنگام عبور از مقابل در دانشگاه تهران با صحنهای بسیار تأسف برانگیز مواجه شدم، صحنهای که در سایه غفلت مسئولین ذیربط ظاهراً چند روزی است که در همین مکان ادامه دارد و قطعاً برای کشوری که به درستی داعیه امالقرایی کشورهای اسلامی را دارد، کاملاً دور از انتظار تلقی میشود.
تعدادی از دختران دانشجو که بیشتر آنها بیحجاب بودند، با سر و وضع زننده و بزک کرده و بعضاً با دامن یا مانتوی نسبتاً کوتاه و پاهای عریان، به بهانه جشن فارغالتحصیلی در مقابل درب بیرونی دانشگاه و در معرض دید همگان در حال انجام حرکات و رفتارهای نامتعارف و دور از شأن افراد تحصیلکرده بودند و تعدادی پسر ظاهراً دانشجو نیز آنها را همراهی و چند پسر فیلمبردار جوان هم با خیال راحت و با ولع تمام در حال فیلمبرداری از این خانمها از زوایای مختلف بودند.
به یاد مراسم باشکوه جشن فارغالتحصلی دختران محجبه عراقی افتادم که برای ادای سوگند در جهت حفظ و رعایت اصول و ارزشهای اسلامی در یک فضای کاملاً معنوی در حرم مطهر امام حسین (ع) در کربلای معلی برگزار و فیلم آن در فضای مجازی منتشر شده بود.
گسترش این نوع ناهنجاریهای اخلاقی و رفتاری در کشور ما در حالی است که بسیاری از کشورهای غربیها که خود مروج اصلی بیبندوباری در جوامع محسوب میشوند، سالهاست که با درک تأثیر منفی پوشش و رفتارهای نامتعارف بر کیفیت یادگیری دانشجویان و دانشآموزان دختر و پسر در دوران تحصیل، حداقل برای محیطهای علمی و آموزشی مثل دانشگاهها و مدارس قوانین و مقررات ویژه و سختگیرانهای را وضع نموده و اجازه نمیدهند که دانشجویان با پوشش و وضعیت نامناسب در اینگونه محیطها حضور پیدا کنند.
البته کشف اثرات نامطلوب فساد اخلاقی بر جامعه در غرب مربوط به چند سال اخیر نمیشود و تقریباً از همان ابتدای کشف حجاب و آزادی جنسی در این کشورها، عوارض و پیامدهای خسارتبار آن آشکار شد، اما منافع، مطامع و استفاده ابزاری صاحبان قدرت و ثروت از این موضوع، هیچگاه اجازه نداد تا وضعیت به شرایط قبل برگردد.
به عنوان مثال؛ در کشور سوئد بعد از ۲۰ سال آزادی کامل جنسی در میان جوانان، آنچنان فجایع وحشتناکی بروز کرد که دانشمندان و مقامات مسئول آنجا را به سختی دچار وحشت نمود، به طوری که این پدیده وحشتناک و طغیان خطرناک اجتماعی در پارلمان سوئد مورد بررسی قرار گرفت و نخست وزیر این کشور با صراحت کامل گفت: «برای جبران اشتباهی که ۲۰ سال تمام ادامه داشت چهل سال وقت نیاز داریم»
در این مورد جان اف کندی رئیس جمهور وقت آمریکا در سال ۱۹۶۲ اعلام کرد: «آمریکا آینده درد ناکی پیدا خواهد نمود، چرا که جوانان اسیر بیبندوباری و غرق در شهوتند و دیگر حاضر نیستند وظایفی که به آنان محول میگردد را به خوبی انجام دهند. بهگونهای که از میان هر هفت تن جوانی که به سربازی اعزام میشوند شش تن نالایق و سست عنصر از آب در میآیند و این بدان سبب است که افراط در شهوترانی استعدادهای بدنی و روانی آنان را کاسته است».
رابرت جی. رینگر از جمله دانشمندانی است که با درک انحطاط فرهنگی غرب، ریشههای انحطاط را در فساد اخلاقی میداند و مینویسد: «افول و زوال غرب را میتوان به وسیله یک نمودار پرنوسان نشان داد. آثار انحطاط در ایالات متحده امریکا در پنجاه سال اخیر (سال های بین ۱۹۱۲ تا ۱۹۶۳) بیشتر از ۱۳۷ سال پیش به چشم میخورد و نیز این آثار در بیست سال گذشته بیشتر از پنجاه سال پیش بوده است.»
وزیر آموزش و پرورش پیشین آمریکا، ليندا مك ماهون، در این رابطه در اظهاراتی نگرانکننده، از پایین بودن چشمگیر سطح سواد خواندن در دانشآموزان آمریکایی خبر داد. براساس اظهارات او، در سطح کلاس هشتم و حتی در دبیرستانها، 70 درصد از دانشآموزان توانایی خواندن را ندارند. این آمار نگرانکنندهای را برای آینده آموزشی آمریکا به وجود میآورد و نشاندهندهی چالشهای جدی در سیستم آموزشی این کشور است.
روزنامه نیویورک تایمز هم در شماره روزدوشنبه خود نوشت: «بر اساس آخرین تحقیقی که صورت گرفته، دانش آموزان آمریکایی از نظر سواد خواندن و دانش ریاضیات در بین 29 کشور، مقام بیست و چهارم را به خود اختصاص داده اند.»
باب هربرت یادداشت نویس روزنامه نیویورک تایمز نیز، با استناد به گزارش برنامه ارزیابی بینالمللی که گزارش مهارتهای روخوانی و ریاضی کودکان 15 ساله را جمع آوری میکند با اعلام این مطلب افزود: فقط دو سوم از دانش آموزان آمریکایی و فقط نیمی از دانش آموزان سیاهپوست، لاتینی تبار و بومیان آمریکا، موفق به اخذ دیپلم از دبیرستان میشوند، وخیمتر از همه نیز این است که فقط نیمی از کسانی که فارغالتحصیل میشوند، سواد کافی برای ورود به دانشگاه دارند.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان داخلی و خارجی، بخش عمده این مشکلات ناشی از گسترش فساد اخلاقی و بیبندوباری در غرب است و لذا اگرچه کشوری غربی نیز از وجود دانشمندان بومی بیبهره نیستند، اما بخش عمده دستاوردهای علمی در کشورهای مذکور را باید حاصل کار نخبگان و دانشمندانی دانست که در پی رسیدن به مدینه فاضله، با وعده و وعید و ترفندهای مختلف به این کشورها به خصوص آمریکا مهاجرت کردهاند و برای اثبات این ادعا کافیست ملیت دانشمندان و مدیران آمریکایی در بخشهای مختلف از جمله مدیران ناسا (موسسه فضایی آمریکا) که بسیاری از آنها ایرانی هستند را در سایتهای معتبر اینترنتی جستجو نمایید.
همانگونه که اشاره شد سایر کشورهای غربی وضعیت بهتری ندارند، به عنوان مثال گوردون ریلاند انگلیسی نیز با بررسی آمار سال های ۱۸۴۹ ۱۸۸۵ انگلستان، نتیجه میگیرد که افزایش تعداد بزهکاران به بالا رفتن بدبختی و زیاد شدن تهیدستان ربطی ندارد، بلکه ریشه در مفاسد اخلاقی دارد. چرا که در سال های ۱۸۷۲ ۱۸۷۷ به همان نسبت که شرایط اقتصادی بهتری فراهم میگردد، تعداد جرایم نیز سیر صعودی پیدا میکند و از سال ۱۸۷۷ تا سال ۱۸۸۵ علیرغم بالا رفتن تعداد تنگدستان، رقم جرایم به وضوح کاهش مییابد.
حال صرفنظر از عواقب اُخروی ترویج و گسترش فساد اخلاقی در جامعه، این سؤال مطرح میشود که آیا واقعاً دولتمردان ما قصد دارند در همین مسیر خطرناک، ویرانگر و شکستخورده گام بردارند؟ اگر خدای ناخواسته پاسخ مثبت است که نام این رویکرد چیزی جز خیانت نخواهد بود و اگر پاسخ منفی است، پس باید در اولین فرصت و قبل از اینکه بیش از این دیر شود، به شکل واقعی و عملی تدبیری برای بهبود سیستم تعلیم و تربیت با اولویت به مباحث تربیتی آن (البته مبتنی بر اصول و ارزشهای اسلامی) اندیشیده شود.
*کارشناس ارشد مدیریت